صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مسیر دشوار آزادی و مشارکت سیاسی برای زنان!

-

مسیر دشوار آزادی و مشارکت سیاسی برای زنان!

زنان در افغانستان در تمام عرصه ها با چالش هاي جدي مواجه بوده اند؛ از خشونت هاي خانوادگي و محروميت از حق انتخاب گرفته تا عدم حضور در اجتماع و سياست. اما همواره زناني بوده اند که براي رفع اين چالش ها تلاش کرده اند و انديشيده اند؛ اما در کل نقطه هاي روشن در زندگي زنان افغانستان کم بوده است و آزادي هاي فردي شان سلب شده است و زمينه براي مشارکت سياسي آنها و سهم گيري شان در قدرت نيز،  مهيا نبوده است.
تنها نقطه روشني که براي زنان افغانستان در تاريخ کشور ديده مي شود، زمان سلطنت امان الله خان است. در اين زمان ملکه ثريا همسر شاه، تلاش هاي را براي آزادي زنان به راه انداخت و خود در راس اين تلاش ها قرار گرفت و چادر از سر برداشت. اما بجز عده اي از همسران وزرا و اطرافيانش، ديگر هيچ زني از ملکه تبعيت نکرد و چادر از سر برنداشت. زنان افغان آزادي را مساوي با برداشتن چادرهاي شان نمي دانستند؛ بلکه مي خواستند فضا براي شان باز شود تا آنها بتوانند از حقوق انساني شان بهره مند شوند. فضا همچنان براي زنان بسته بود و تلاش هاي ملکه ثريا در برداشتن چادر زنان که خود تحت تاثير زنان اروپا قرار گرفته بود، ناکام ماند.
 پس از زمان شاه امان الله نيز، فضا همچنان براي حضور زنان در صحنه هاي سياسي و اجتماعي بسته بود. مردان افغان همواره قدرت و سياست را کار مردانه مي دانستند و بنا به همين باور شان به زنان حق ورود در اين عرصه ها را نمي دادند. در تاريخ افغانستان، طالبان بيش از بقيه ي حاکمان و کساني که قدرت را در دست داشته اند، زن ستيز بوده اند و حتي گاهي مي توانست صداي پاي زني پنهان شده در برقع، برايش خطر ساز شود و او از سوي يک طالب مورد لت و کوب قرار گيرد.
اما پس از طالبان و تشکيل حکومت موقت، فضا همچنان که براي عموم مردم افغانستان باز شد، براي زنان نيز بهتر شد و ممنوعيت حضور زن در اجتماع برداشته شد. اين روند رفته رفته تا به امروز وضعيت نسبتا ايده آلي را براي فعاليت زنان و مشارکت آنها در فعاليت هاي سياسي، بوجود آورده است. در اين دوره دروازه هاي مکاتب و دانشگاهها برروي زنان باز شد و تلاش هاي هرچند ناکافي، صورت گرفت تا زنان بتوانند بياموزند و آگاه شوند. بسياري از زنان تحصيل کرده که در دوره هاي پيش، مصروف خانه داري بودند، فعاليت هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مدني شان را آغاز کردند.
تلاش هاي زنان براي آگاهي دهي به زنان و اعاده حقوق انساني و مدني شان، از سوي بسياري از فعالين مدني، علما و چهره هاي شاخص سياسي حمايت و مورد پشتيباني قرار گرفت و وحشت از حضور ناموس مؤنث در جامعه، کم کم از سطح جامعه و اذهان مردم افغانستان رخت بربست و زمينه براي مشارکت سياسي زنان فراهم شد و اذهان مردان افغاني آماده پذيرش حضور زن در عرصه هاي سياست، اجتماع و رسانه شدند.
هرچند اين تلاشها نيز از زنان قربانياني گرفت و چندين تن از زناني که در رسانه هاي ديداري کشور فعاليت مي کردند بطور مرموز به قتل رسيدند و بسياري از زنان فعال، با تهديدهاي گوناگوني مواجه شدند، اما حضور زن و مشارکت او در سرنوشت سياسي آينده کشور، اهميت پيدا کرد.
هرچند که اکنون سه تا زن در کابينه ي حکومت وحدت ملي بعنوان وزير کار مي کنند، زنان نماينده هاي پارلمان و سنا هستند و والي و ولسوال زن وجود دارد و در هيئت رهبري شوراي عالي صلح نيز يک زن حضور دارد، با وجود اين پيشرفتها، زنان در شوراي عالي قضات افغانستان عضويت ندارند، و در ترکيب شوراي امنيت ملي و ديگر پستهاي که در آن تصميم گيريهاي سرنوشت ساز سياسي صورت ميگيرد، نيز حضور ندارند.
با اين همه هنوز مسير رسيدن زنان به آزادي و مشارکت سياسي پرپيچ و خم و دشوارگذر است. هنوز خشونت در برابر زنان يکي از معضلات اجتماعي کشور به شمار مي رود و بسياري از زنها در گوشه و کنار کشور از خشونت خانوادگي رنج مي برند و از هيچگونه حق انتخاب در زندگي شان برخوردار نيستند.
دلايل گوناگوني باعث شده است که زنان حد اقل در شانزده سال گذشته نتوانند به آزادي هاي فردي شان دست يابند و مشارکت سياسي آنها در قدرت اهميت يابد.
بي سوادي و عدم آگاهي
بيشتر زنان در افغانستان بي سواد هستند و از حقوق اساسي شان چه در قوانين اسلامي و چه در قوانين مدني افغانستان آگاهي نداردند، اما آن عده ي از زنان که از سواد کافي برخوردار هستند و از حقوق زنان آگاهي دارند؛ بيشتر از اينکه مدافع حقوق زنان باشند سعي مي کنند از زنان و حقوق آنان استفاده ابزاري بکنند و از اين طريق به خواسته هاي شخصي شان برسند. بي سوادي سد قدرتمندي بوده است در مقابل رشد و ترقي زنان و همچنان در راه تحقق آزادي هاي فردي و مشارکت سياسي شان.
 در واقع بخش قابل توجهي از مشکلات افغانستان بيسوادي و ناآشنايي با رعايت حقوق انساني افراد ميباشد. لذا در قدم نخست سواد عمومي بايد گسترش يابد. تا وقتيکه بيسوادي در جامعه حاکم باشد، خشونت نيز در جامعه افزايش خواهد يافت و باور به برابري جنسيتي و عدالت نيز به وجود نخواهد آمد. منظور از بي سوادي عدم آگاهي درست از حقوق و منزلت انساني افراد است؛ چيزي که متاسفانه در افغانستان وجود ندارد و عدم آگاهي از حقوق انساني افراد باعث مي شود که اين حقوق همواره ناديده گرفته شود.
زنان براي رسيدن به آزادي و مشارکت در قدرت، راهي بجز آموختن سواد و آگاه شدن ندارند، در واقع بدون آگاهي حتي آنها نمي توانند از تابوهاي ذهني خودشان رها شوند و آزادي را به عنوان يک حق طبيعي انساني ضروري بدانند. لازم است تا فعالين حقوق زنان و موسسه هاي حمايت از زنان اولويت را به با سواد کردن و رشد آگاهي زنان بدهند؛ وقتي آنها آگاه شوند، خود مي توانند مسئوليت سرنوشت شان را بدوش بگيرند و در قبال آن حساس باشند.
وجود باورهاي نادرست ديني و فرهنگي
فرهنگ مرد سالار در تاريخ افغانستان زنان را در هر حالتي وادار به تبعيت از مردان کرده است و در نتيجه باورهاي نادرست با توجيه هاي نادرست را در جامعه بوجود آورده است که مانع رسيدن زنان به آزادي و مشارکت سياسي شده است. اين فرهنگ مردسالارانه در تدوين قواعد سياسي نيز حاکم بوده است و تنها مردان را براي تصدي پست هاي عالي سياسي و اجتماعي مناسب مي دانسته است، همچنان برداشت هاي افراطي و تفسيرهاي نادرست از متون ديني، به عنوان توجيه هاي مقدس براي خانه نشين کردن زنان و دوري آنها از سياست و اجتماع استفاده شده است. اين عوامل دست به دست هم داده و باعث شده است که زنان افغانستان با وجود تلاش هاي گسسته و نا پيوسته، نتوانند به آزادي فردي و مشارکت سياسي برسند.
زنان نيمي از پيکر جامعه هستند و به طور يقيني بايد در مسايل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي مشارکت مؤثر داشته باشند. يک جامعه بدون مشارکت تمام نيروهاي خود نمي تواند به توسعه و انکشاف  دست يابد، لذا بايد تلاش شود موانع مشارکت زنان در سياست، فرهنگ ، اقتصاد و اجتماع از ميان برداشته شود و در راستاي حذف تبعيض جنسيتي از جامعه و فرهنگ کشور، بايد تلاش دوامدار و مستمر صورت گيرد.

دیدگاه شما