صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ثبات و بی ثباتی؛ نتیجه برخورد حکومت با گروه طالبان

-

ثبات و بی ثباتی؛ نتیجه برخورد حکومت با گروه طالبان

انستيتيوت مطالعات اقتصاد و صلح، مطالعاتي روي صد و شصت و سه کشور انجام داده است که افغانستان يکي از چهار کشور بي ثبات شناخته شده است. سوريه، عراق، سودان و افغانستان به ترتيب در جايگاه اول، دوم، سوم و چهارم قرار دارد. در گزارش پارسال اين نهاد، افغانستان در رتبه سوم قرار داشت. آيا وضعيت کشور بهبود يافته است؟ آيا اوضاع امنيتي و سياسي کشور نسبت به پارسال تغيير نموده است؟ در نوشتار کنوني به اين مسئله مي پردازيم.
ظفر هاشمي در گفتگو با تلويزيون طلوع گفته است: «بالا آمدن افغانستان در اين جدول نشان گر دو موضوع است. يکي اين که اراده سياسي براي بهبود اوضاع وجود دارد و ديگر اين که نيروهاي امنيتي افغان توانايي خوبي براي سرکوب هراس افگنان و تامين امنيت کشور دارند.» اظهارات معاون سخنگوي رياست جمهوري تا حدودي خوشبينانه است. زيرا، بالا آمدن افغانستان در اين جدول ممکن است به اين معني باشد که اوضاع امنيتي و سياسي در کشورهاي ديگر مثلا، سوريه، عراق و يا سودان بدتر از افغانستان شده باشد و به همين خاطر افغانستان يک رتبه صعود نموده است.
در 6 ثور سال جاري، رئيس جمهور غني تعريف از دشمن دست داد. داعش، شبکه حقاني، شبکه القاعده و برخي از گروه طالبان را دشمن مردم و حکومت افغانستان خواند. او در عين حال، به نيروهاي امنيتي کشور دستور داد که به صورت قاطع با دشمن برخورد نمايد و آن ها را به صورت تمام عيار سرکوب نمايد. او در ديدار با مقامات نيروهاي و نهاد هاي امنيتي کشور نيز دستور حمله و سرکوب داعش، شبکه القاعده و شبکه حقاني را داد. اظهارات رئيس جمهور خوشبيني هاي زيادي را خلق نمود. اين اميدواري شکل گرفت که دوره مماشات و برخورد تساهل آميز با گروه هاي دهشت افکن گذشته است. نيروهاي امنيتي کشور نيز در برخورد با گروه هاي تروريستي از تمام قوا استفاده نمودند. هر روز و هر هفته در گزارش هاي نهاد هاي امنيتي خبري از کشته شدن تعدادي از اعضاي گروه داعش و دستگيري و کشته شدن شبکه حقاني مي آيد. اين نشان از توانايي نيروهاي امنيتي کشور است.
با وجود برخورد قاطع نيروهاي امنيتي با شبکه حقاني، گروه داعش و شبکه القاعده اما، برخورد حکومت با گروه طالبان قابل نقد است. رئيس جمهور اعلان داشت که برخي از گروه طالبان دشمن مردم افغانستان است. با اين حال، معياري براي تشخيص طالب دوست و دشمن وجود ندارد. نه رئيس جمهور و نه نيروهاي امنيتي کشور قادر به تشخيص طالب دوست و دشمن نيست. اين مسئله دشواري هاي زيادي را براي نيروهاي امنيتي در ميدان جنگ خلق مي کند. زيرا، در وضعيت کنوني تهديد از سوي گروه طالبان متوجه مردم و حکومت افغانستان است. داعش و شبکه القاعده توانايي تصاحب و کنترل يک ولايت را ندارد. آن ها حتي تصور سقوط حکومت مرکزي افغانستان را نيز در سر نمي پروراند. با اين حال، گروه طالبان متفاوت از داعش و شبکه القاعده است. آن ها سوداي بازگشت به قدرت سياسي را دارد و براي سقوط حکومت تلاش مي کند. از اين جهت، شايد بتوان گفت که دشمن شماره يک حکومت افغانستان گروه طالبان است.
از طرفي ديگر، تفکيک ميان گروه طالبان و شبکه حقاني امري نادرست و بيجا است. زيرا، رئيس شبکه حقاني معاون اول رهبر گروه طالبان است. به لحاظ سازماني شبکه حقاني وابسته و زير مجموعه گروه طالبان محسوب مي شود. بنابراين، روابط در سطح بالايي ميان گروه طالبان و شبکه حقاني وجود دارد. به همين خاطر، نمي توان ميان شبکه حقاني و گروه طالبان تفکيک قائل شد. تفکيک ميان شبکه حقاني و گروه طالبان گمراه کننده است. اعضاي شبکه حقاني خود را وابسته به گروه طالبان مي پندارد و زير پرچم اين گروه مي جنگد. بنابراين، معني ندارد که ميان شبکه حقاني و گروه طالبان تفکيک قائل شويم. تفکيک قائل شدن ميان گروه طالبان و شبکه حقاني قبل از رهبري ملا اختر منصور تا حدودي درست بود. زيرا، شبکه حقاني با وجود وفاداري به ملا محمد عمر، رهبر گروه طالبان تا حدودي مستقل عمل مي کرد. اکنون اما، اين شبکه در گروه طالبان ادغام شده است و بخش از ساختار گروه طالبان در آمده است.
دو مسئله نشان داد که سران حکومت وحدت ملي اراده کافي براي سرکوب دشمن شماره يک خود ندارد. بي ثباتي افغانستان بيشتر از فعاليت گروه طالبان است تا داعش و شبکه القاعده. داعش عملا تنها در ولايت ننگرهار فعاليت مي کند و در ديگر ولايت ها قادر به جذب و سربازگيري نشده است. اين گروه تنها توانايي فعاليت در سراسر ولايت ننگرهار را هم ندارد. بنابراين، اين گروه تهديدي جدي براي حکومت افغانستان در شرايط کنوني نيست. اين گروه ممکن است در آينده تبديل به خطر جدي شود به همين خاطر، سرکوب اين گروه از سوي نيروهاي امنيتي به دستور شخص رئيس جمهور کاري خوبي است. با اين حال، اولويت اساسي و بنيادي حکومت براي آوردن ثبات در افغانستان نيست. شبکه القاعده بعد از حملات يازدهم سپتامبر دچار سردرگمي شد. رهبران و اعضاي آن فرار نمودند. رهبر اين گروه در سال 2011 کشته شد. اين گروه تا هنوز نتوانسته است دوباره خود را سازماندهي نمايد و دست به حملات دهشتناک بزند. به همين خاطر، مي توان گفت که از جانب شبکه القاعده نيز خطري جدي متوجه حکومت افغانستان نيست.
گروه طالبان اما، توانايي کنترل ولايت، ولسوالي را دارد. اين گروه عملا کنترل بسياري از ولسوالي هاي کشور را در اختيار دارد. جنگ جدي نيز ميان نيروهاي امنيتي و گروه طالبان است. پارسال اين گروه طالبان بود که کنترل شهر کندز در اختيار گرفت. در برابر نيروهاي امنيتي در ولايت بغلان مقاومت نمود. در هلمند نيروهاي امنيتي کشور را به محاصره در آورد. پارسال اين گروه طرح دريافت ماليات از شبکه هاي مخابراتي را روي دست داشت. بسياري ها اين حرکت گروه طالبان به معني ايجاد حکومت موازي درک نمود. اين در حالي است که هيچ يک از گروه هاي ديگر توانايي چنين کاري را ندارد. نه قادر به سقوط يک ولايت است و نه سوداي کسب قدرت سياسي را در سر مي پروراند. حضور گروه هاي ديگر در افغانستان منوط به حضور و ادامه فعاليت گروه طالبان است. به ديگر سخن، تا زماني که گروه طالبان وجود دارد گروه داعش، شبکه القاعده و ديگر گروه هاي تروريستي قدرت مانور را دارد اما زماني که گروه طالبان از ميان برداشته شود ديگر گروه ها فرصت ماندن در افغانستان را از دست مي دهد. زيرا، آن ها در سايه حضور گروه طالبان نفس مي کشد.
بنابراين، بالا آمدن افغانستان در ليست انستيتيوت مطالعات اقتصاد و صلح به معني بهبود اوضاع کشور نيست. بلکه به معني بدتر شدن اوضاع سياسي و امنيتي کشوري ديگري است که در جايگاه افغانستان قرار گرفته است. اراده سياسي براي سرکوب داعش و القاعده ستودني است اما، تفکيک قائل شدن ميان شبکه حقاني و گروه طالبان نااميد کننده و گمراه کننده است. بنابراين، تا هنوز اراده سياسي براي سرکوب گروه طالبان وجود ندارد. تا اين گروه هست بي ثباتي جز لاينفک افغانستان خواهد بود.

دیدگاه شما