صفحه نخست » مقالات » اعتیاد زنان؛ عوامل و پیامدهای آن
اعتیاد زنان؛ عوامل و پیامدهای آن
- مهدی مدبر
در روزهاي گذشته وزير مبارزه با مواد مخدر گفته است که از مجموع سه و نيم ميليون معتاد افغانستان، 850 هزار تن آنها را زنان تشکيل مي دهد. وزير مبارزه با مواد مخدر همچنان گفته است که 110 هزار کودک نيز معتاد به مواد مخدر است. افغانستان يکي از کشورهاي است که چندين سال پياپي به عنوان بزرگترين توليد کننده مواد مخدر شناخته شده است. توليد مواد مخدر و دسترسي آسان به آن، يکي از عوامل عمده ي اعتياد در افغانستان به شمار مي رود. اما اين براي اولين بار است که ارقام رسمي از معتادان در کشور و بخصوص زنان معتاد ارائه مي شود.
اعتياد يک معضل اجتماعي است که با توجه تجارت جهاني آن، اکنون اکثر کشورهاي جهان با آن دست و پنجه نرم مي کند. مردم افغانستان نيز سالها است که در کنار ساير مشکلات، از اعتياد نيز رنج مي برند، اما حکومت افغانستان هنوز نتوانسته در امر مبارزه با مواد مخدر و همچنان کاهش روي آوردن به اعتياد موفق شود.
تصور اکثر مردم در افغانستان اين هست که اعتياد يک پديده ي مردانه است، بسياري از مردم از حضور زنان در قليان خانه ها و سيگار کشيدن آنها تعجب مي کنند چه رسد به اينکه فکر کنند آنها به مواد مخدر معتاد هستند. اما گزارش هاي رسمي و واقعيت هاي عيني اجتماعي، ثابت مي کند که اين تصور درست نيست و اکنون 850 هزار زن در کشور به مواد مخدر معتاد هستند.
فقر، بيکاري و نا امني از جمله عواملي روي آوردن به مواد مخدر در افغانستان دانسته شده است. عواملي که اين روزها بيشتر افغانها با آنها دست و پنجه نرم مي کنند و از پيامدهاي ناشي از آنها رنج مي برند. اما روي آوردن زنان به اعتياد بيشتر از اينکه متاثر از فقر، نا امني و بيکاري باشد، متاثر از زندگي خانوادگي آنها است. زنان افغانستان بيشتر اوقات خود را در خانه سپري مي کند و فعاليت هاي آنها محدود به چهار ديواري خانه مي شود. در يک چنيني وضعيتي وجود يک فرد معتاد در خانواده، احتمال روي آوري زنان به اعتياد را افزايش مي دهد و آنها را بصورت مستقيم در معرض آلوده شدن به مواد مخدر و اعتياد قرار مي دهند. تحقيقات اجتماعي نشان داده است که زناني که شوهران معتاد دارند، بيشتر از ساير زنان در معرض اعتياد به مواد مخدر قرار دارند.
مردان معتاد براي اينکه زنان شان مانع استفاده مواد مخدر توسط آنها نشود، تلاش مي کنند که زنان شان را نيز معتاد کنند، اين کار آنها باعث مي شود که در خانه ديگر کسي آنها را سرزنش و نصيحت نکند و مانعي براي استفاده از مواد مخدر وجود نداشته باشد. طبق بعضي از گزارشهاي تحقيقاتي، بيشتر زنان معتاد گفته اند اولين بار که مواد مخدر را استفاده کرده اند، اين مواد توسط يکي از اعضاي خانواده تهيه شده است.
همچنان بيشتر مردان معتاد بخاطر اينکه زنان شان آنها را ترک نکنند، تلاش مي کنند که آنها را نيز معتاد بسازند. بسياري از مردان مي دانند در صورتيکه زنان شان به معتاد نبانشد، هر روز امکان دارد که ادعاي طلاق بکند و از او جدا شود، بنا بر اين تلاش مي کنند که با معتاد کردن زنان آنها را وابسته ي خود شان بسازند. زيرا زنان معتاد توان مالي تهيه مواد مخدر را ندارند و مجبور هستند در اين کار از مردان کمک بخواهند و اين کار باعث مي شوند که آنها وابسته گردند و نتوانند ادعاي طلاق و جدايي بکنند.
اما در کنار اين ها عواملي ديگر نيز وجود دارد که زنان بخاطر آنها به مواد مخدر روي مي آورند. بسياري از زنان براي تسکين دردهاي جسماني و کاهش فشارهاي روحي و رواني از مواد مخدر استفاده مي کنند. در واقع آنها نمي خواهند معتاد شوند، تنها مي خواهند فشارهاي روحي و رواني و دردهاي جسماني شان کاهش يابد، اما آهسته آهسته به مواد مخدر معتاد مي گردند؛ زيرا تاثير مواد مخدر براي تسکين درد، موقتي است و بعد از آغاز درد فرد دوباره مجبور مي شود که از مواد مخدر استفاده کند.
اعتياد نه تنها فرد و خانواده اي او را متاثر مي سازد بلکه جامعه را نيز متاثر ساخته و باعث افزايش ناهنجاري هاي اجتماعي مي گردد. قتل، سرقت، و ساير جرايم اجتماعي با اعتياد رابطه ي مستقيم دارد و افراد متعاد بيشتر مرتکب اينگونه جرايم مي شوند. تجربه ي کشورهاي درگير با اين معضل اجتماعي ثابت کرده است که عواقب ناگوار اعتياد زنان به مواد مخدر بيشتر از اعتياد مردان است. وقتي يک زن در يک خانواده دچار اعتياد مي شود، خانواده بصورت مستقيم متاثر مي شود و احتمال از هم پاشيدن آن افزايش مي يابد. از سوي ديگر به دليل حضور دايمي زنان معتاد در خانه، کودکان آنها نيز از اين وضعيت متاثر مي شوند و امکان دارد آنها توسط مادر به مواد مخدر معتاد گردند.
همچنان اعتياد زنان به مواد مخدر، مشکلات عاطفي زيادي در خانواده به بار مي آورد. زنان معتاد به دليل نداشتن شرايط روحي متعادل، نمي توانند رفتار خود را با کودکان شان کنترول کنند و در بيشتر اوقات با کودکان رفتار همراه با خشونت دارند و يا اينکه به لت و کوب آنها مي پردازند.
همچنان اعتياد باعث مي شود که زنان بيشتر در معرض آسيب پذيري قرار بگيرند. زنان معتاد نسبت به مردان معتاد، بيشتر آسيب پذير هستند. امکان دارد آنها به آساني به تن فروشي روي آورند و يا اينکه مورد تجاوز جنسي قرار گيرند. بسياري از زنان معتاد نيز پس از استفاده از مواد مخدر دچار مشکلات صحي شده اند و بيماريهاي رواني همانند عصبانيت، فراموشي، ترس، ضعف و لرزش دست ها و بدن دامنگير آنها مي شود.
از سوي ديگر فرهنگ حاکم به جامعه اعتياد زنان را يک موضوع غير اخلاقي در نظر مي گيرد نه يک بيماري. اين نگاه باعث مي شود که به درمان زنان معتاد توجه نشود. بسياري از زنان معتاد در برابر اينگونه نگاه تلاش مي کنند که اعتياد خود را پنهان کنند و از از درمان آن اجتناب ورزند. اعتياد زنان در جامعه ي افغانستان هنوز به عنوان يک تابو است. اين مسئله باعث شده است که کمتر از اعتياد زنان حرف زده شود و به درمان زنان معتاد توجه شود.
نبود مراکز درماني ويژه ي زنان معتاد نيز از مشکلات جدي زنان معتاد افغانستان است. در نبود چنين مراکزي ترک اعتياد براي آنها نيز مشکل مي گردد و آنها در خانه و بدون مراقبت هاي صحي نمي توانند موفق به ترک اعتياد شوند. ايجاد مراکز درماني ويژه ي معتادان زن مي تواند به آنها کمک بکند که به آساني استفاده از مواد مخدر را ترک بکنند و دوباره به زندگي سالم باز گردند.
يکي ديگر از عوامل موثر در کاهش روي آوري زنان به اعتياد، آگاهي دهي است. بيشتر زنان افغانستان از سواد و آگاهي کافي برخوردار نيستند. آنها بصورت مستقل و به تنهايي نمي توانند در مورد اضرار مواد مخدر کتاب بخوانند و آگاهي حاصل کنند. طرح برنامه موثر براي آگاهي دهي از اضرار مواد مخدر به زنان و خانواده ها، مي تواند در راستاي کاهش روي آوردن زنان به مواد مخدر، موثر واقع شود.
وزارت مبارزه با مواد مخدر و ساير نهادهاي ذيربط، بايد تلاش ورزند که اعتياد زنان را به عنوان يک معضل اجتماعي و يک بيماري برجسته بسازند و طرح ها و راهکارهاي عملي را براي کاهش روي آوري زنان به مواد مخدر ارائه کنند، تا پيامدهاي اجتماعي آن نيز کاهش يابد و از قرار گرفتن کودکان در معرض اعتياد نيز جلوگيري شود.
دیدگاه شما