صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اختلاف‎ها میان ارگ و سپیدار و پیشروی طالبان در میدان جنگ

-

اختلاف‎ها میان ارگ و سپیدار و پیشروی طالبان در میدان جنگ

افغانستان در وضعيت بحراني قرار دارد. هلمند، کندز، بغلان و بسياري از ولايات ديگر در وضعيت بد امنيتي قرار دارد. گروه طالبان تا چند کيلومتري مرکز شهريار لشکرگاه پيش روي نموده بود و با رفتن جنرال ها از کابل وضعيت کمي بهتر شد و نيروهاي امنيتي توانست گروه طالبان را وادار به عقب نشيني نمايد. ولسوالي خان آباد کندز سقوط کرد. با رفتن جنرال ها به کندز نيروهاي امنيتي ولسوالي خان آباد را دوباره تحت کنترل خود در آوردند. اکنون دغدغه بدتر شدن وضعيت امنيتي ولايات مذکور برطرف نشده است. گروه طالبان همچنان تهديد جدي براي امنيت ولايات مذکور به حساب مي آيد.
در پايتخت اما، وضعيت به گونه اي ديگر بحراني است. تنش ها ميان غني و عبدالله يک بار ديگر شکل و شمايل دوران انتخاباتي و روزها و ماه هاي اول شکل گيري حکومت وحدت ملي را به خود گرفته است. عبدالله خواهان سهم خود در حکومت وحدت ملي است و غني را متهم مي کند که حوصله شنيدن حرف ها را ندارد و حاضر نيست با او (عبدالله) ديدار نمايد. انتقاد عبدالله با واکنش ارگ رياست جمهوري مواجه شد و رفتار عبدالله را خلاف موازين دولت داري خواند. بعد از آن غني و عبدالله با هم ديدار نمودند اما جزئيات از ديدار آن ها به رسانه ها درز ننمود. اينکه در اين ديدار ميان دو رهبر حکومت وحدت ملي چه گذشته است معلوم نيست. انتقاد و اعتراض عبدالله عبدالله، رئيس اجرائيه حکومت وحدت ملي نشان داد که وضعيت سياسي پايتخت همانند هلمند، کندز و ... آشفته و پر تنش است. در چنين شرايط پرسش اين است که چگونه مي توان از اوضاع امنيتي کشور را مديريت نمود؟
توافق سياسي ميان غني و عبدالله منجر به شکل گيري حکومت وحدت ملي شد. در اين توافق سياسي اما، صلاحيت دو طرف مشخص نشد. اين خلاء جدي در توافق سياسي ميان غني و عبدالله بود. به نظر مي رسد که غني به خوبي توانسته است از اين خلاء استفاده نمايد. عبدالله عبدالله را به حاشيه رانده است. عبور از وضعيت کنوني نيازمند تقسيم قدرت و سهم دهي به تمام گروه هاي قومي است. اگر معيار را کابينه حکومت وحدت ملي در نظر بگيريم تا حد زيادي تقسيم قدرت بر مبناي ميزان نفوذ گروه هاي قومي رعايت شده است اما، مسئله اصلي پست هاي سياسي ديگري است که ميان غني و عبدالله مشکل به وجود آورده است. سفارت خانه ها، کميسيون ها، معاونت ها و رياست ها اما، بر اساس شعاع وجودي گروه هاي قومي تقسيم نشده است. براي عبور از وضعيت بهتر آن است که پست ها را از شکل و فرم سياسي بيرون نمايم. بسياري از پست ها بايد اداري باشد و افراد بر مبناي شايستگي و تخصص خود ايفاي وظيفه نمايد. اگر اين مهم به خاصر فساد گسترده امکان پذير نيست بهتر آن است که به ميان گروه هاي قومي تقسيم گردد. اما، اين بدين معني نيست که شايستگي و تخصص لحاظ نگردد. عبدالله و هر کس ديگه که افرادي را براي يک پست معرفي مي کند بايد شايستگي و تخصص کافي در آن زمينه را داشته باشد.
بعد از همسويي و حل اختلافات در کابل نوبت مبارزه و سرکوب گروه طالبان مي رسد. در 15 سال گذشته ما با گروه طالبان برخورد نظامي نموده ايم. در واقع، اين گروه براي سال هاي متمادي سرکوب شده است اما، راهکار نظامي جوابگو نبوده است. به عبارت ديگر، جامعه جهاني و حکومت افغانستان قادر به از بين بردن اين گروه نشده است. در سال هاي پسين، حکومت وحدت ملي گزينه ديگري را نيز روي دست گرفت و آن گفتگو و مذاکره با اين گروه بود. چند سال اين سياست را در پيش گرفت اما، هيچ سودي براي مردم و حکومت نداشت. گروه طالبان يا پيش شرط هاي براي گفتگو و مصالحه بيان داشته است که امکان گفتگو و مذاکره را از بين برده است و يا صراحتا از گفتگو و مذاکره با حکومت ابا ورزيده است. تجربه سال هاي گذشته نشان مي دهد که ما با ابزار نظامي قادر به از بين بردن گروه طالبان نمي باشيم. در عين حال، سياست مصالحه و گفتگو نيز سودمند نيست. گزينه هاي ديگري نيز وجود دارد که تا هنوز ما تجربه ننموده ايم.
در 15 سال گذشته به مبارزه فرهنگي با گروه طالبان توجه نشده است. زمينه هاي اجتماعي پرور بنيادگرايي و افراط گرايي کمتر تمرکز شده است. ما براي رهايي از شر بنيادگرايي و افراط گرايي ضرورت جدي به مبارزه فرهنگي و اجتماعي داريم. تنها از طريق مبارزه فرهنگي امکان دگرگوني ذهنيت افراد ممکن مي گردد. تنها با مبارزه اجتماعي است که گروه طالبان و هر گروه بنيادگرايي ديگر موقعيت و جايگاه خود را در جامعه از دست مي دهد و فرصت فعاليت را از آن ها مي گيرد. با اين حال، مبارزه فرهنگي و اجتماعي نتيجه اش طولاني مدت است و ما را از شر بنيادگرايي و گروه هاي افراط گرا براي هميشه رها مي بخشد.
از اين جهت، ما در کنار سرمايه گذاري، آموزش و تجهيز نيروهاي امنيتي ضرورت به سرمايه گذاري جدي روي نهاد هاي تحصيلي و فرهنگي داريم. پالسي و سياست گسترش مکاتب و دانشگاه ها و کنترل و نظارت جدي بر مواد درسي آن يک ضرورت جدي براي مبارزه با بنيادگرايي و افراطيت است. در 15 سال گذشته هزاران مکتب در سراسر کشور ساخته شده است و تعداد زيادي از شهروندان کشور وارد دانشگاه شده اند اما، مکتب و دانشگاه اگر از يک طرف به رشد انديشه هاي جديد و تحکيم ارزش هاي دموکراتيک و حقوق بشري کمک نموده است از طرف ديگر به گروه هاي بنيادگرا نيز کمک نموده است. زيرا، دانشگاه ها و مکاتب يکي از مکان هاي ترويج انديشه هاي بنيادگرايانه و افراطيت بوده است. در واقع، مکاتب و دانشگاه ها با فقدان متون درسي استندرد و هماهنگ با ارزش هاي دموکراتيک و حقوق بشري مواجه بوده است. به جاي آن آموزه هاي ديني با نگرش بنيادگرايانه حاکم بوده است. ما ضرورت داريم که متون درسي را استندرد نموده و مواد درسي را با ارزش هاي جديد هماهنگ سازيم.
در 15 سال گذشته سياست مبني بر حفظ و مراقبت از مکاتب و دانشگاه ها وجود نداشته است. به همين خاطر، گروه طالبان به راحتي توانسته است مکاتب را در بسياري از ولايات ويران نمايد. بايد سياست حفظ و مراقبت مکاتب و دانش جويان از سوي وزارت داخله نيز روي دست گرفته شود. در عين حال، نظارت بر معلمين و اساتيد مکاتب و دانشگاه ها يک امر ضروري است تا مبادا معلمان و اساتيد به ترويج بنيادگرايي و افراطيت بپردازد.
بنابراين، حل اختلافات براي مديريت کشور يک ضرورت جدي است. اختلافات ميان غني و عبدالله فرصت مديريت اوضاع کشور را از دو رهبر حکومت وحدت ملي مي گيرد. براي رهايي از شر گروه طالبان به صورت خاص و بنيادگرايي و افراطيت به صورت عام نيازمند مبارزه فرهنگي و اجتماعي در کنار مبارزه نظامي مي باشيم. بدون مبارزه فرهنگي ما پيروز نخواهيم شد. گروه طالبان نيز پيروز نخواهد شد. جنگ به شکل کنوني ادامه خواهد يافت. جنگي فرسايشي که در نهايت ممکن است همه چيز را دگرگون نمايد.

دیدگاه شما