صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنگ افغانستان و سردرگمی حکومت و کشورهای غربی

-

جنگ افغانستان و سردرگمی حکومت و کشورهای غربی

حملات يازدهم سپتامبر پاي نظاميان آمريکا، کشورهاي عضو ناتو و کشورهاي «شريک ناتو» را به افغانستان کشاند. در ماه هاي اول حضور نيروهاي بين المللي به افغانستان موفقيت چشم گيري داشت. امارت اسلامي طالبان را سقوط داد. رهبران گروه طالبان و شبکه القاعده از افغانستان متواري شد. اين موفقيت زودهنگام باور کاذب نسبت به جنگ افغانستان در اذهان بسياري از کشورهاي غربي خلق نمود. جنگ افغانستان در همان سال هاي نخست پايان يافته پنداشته مي شد. ايالات متحده آمريکا طرح حمله به عراق را سازماندهي نمود. عراق در مرکز توجه کشورهاي غربي قرار گرفت.
جنگي که از ديد غربي ها تمام شده پنداشته مي شد يکبار ديگر شعله ور شد. گروه طالبان و شبکه القاعده بار ديگر به ميدان جنگ باز گشتند و تهديدات جدي عليه نيروهاي بين المللي و نيروهاي امنيتي افغانستان به وجود آوردند. زماني که باراک اوباما، رئيس جمهوري ايالات متحده آمريکا شد و قدرت را به دست گرفت گروه طالبان و شبکه القاعده به ميدان جنگ باز گشته بود و پيشروي ها و حملات شان بر نيروهاي بين المللي و نيروهاي امنيتي افغانستان بار ديگر خبر ساز شد. باراک اوباما تصميم گرفت که نيروهاي آمريکايي را از عراق خارج نمايد و آن ها را به افغانستان بفرستد تا اين طريق بر گروه طالبان فشار آورد تا اين گروه مجبور به گفتگو و مذاکره گردد. اوباما 30 هزار نيروي جديد افغانستان فرستاد. تعداد نيروهاي آمريکايي در افغانستان به 100 هزار رسيد. با بهبود نسبي وضعيت امنيتي او تصميم جديد خود مبني بر خروج نيروهاي آمريکايي از افغانستان گرفت.
اوباما بخش زيادي از سربازانش را از افغانستان خارج نمود. بنا بود در سال 2015 ده هزار سرباز باقي مانده شان نيز افغانستان را ترک نمايد اما، با بدتر شدن واضاع امنيتي سربازان آمريکايي در افغانستان باقي ماندند. با اين حال، تصميم نهايي باراک اوباما مبني بر ادامه حضور در افغانستان نبود اما، در سال 2016 که اوضاع امنيتي بدتر شد و حکومت کنترل کندز را از دست داد و در چند ولايت ديگر تعدادي از ولسوالي ها را از دست داد خاطره حملات يازدهم سپتامبر يکبار ديگر در اذهان سياستمداران آمريکايي زنده شد. باراک اوباما اين بار به نيروهاي آمريکايي در افغانستان صلاحيت بيشتر داد تا در کنار نيروهاي امينتي با گروه طالبان و داعش بجنگد. تا اين جاي کار، تصميم جديد آمريکا کاري از پيش نبرده است. نيروهاي آمريکايي و نيروهاي امنيتي افغانستان تلاش نموده است از پيشروي گروه طالبان جلوگيري نمايد. نگذارد لشکرگاه و کندز سقوط نمايد. اما، گروه طالبان مورد تعقيب و پيگرد قرار نگرفته است.
اکنون مشخص نيست که ادامه جنگ در افغانستان چگونه رقم خواهد خورد. انتخابات آمريکا چه تأثيري بر وضعيت جنگ در افغانستان خواهد گذاشت. آنچه مشخص است اينکه غربي ها در يک سردرگمي در مورد افغانستان به سر مي برد. در عين حال که از جنگ افغانستان خسته است اما، کمک هاي خود را به افغانستان ادامه مي دهد. کمک هاي که قادر نيست سرنوشت جنگ به افغانستان را مشخص نمايد.
در جانب ديگر، حکومت افغانستان بيشترين تلاش را نمود تا گروه طالبان را به ميز مذاکره بکشاند. به اسلام آباد، قطر و چين رفت اما، هيچ سودي عايد حکومت نشد. رئيس جمهور کرزي گريه کرد و با التماس از گروه طالبان خواست به حکومت بپيوندد اما، طالبان گوش شان بدهکار نبود. رئيس جمهور غني آمد و تلاش نمود تا از نفوذ پاکستان بر گروه طالبان استفاده نموده و اين گروه را به پاي ميز مذاکره بکشاند. در نهايت، به اين نتيجه رسيدند که پاکستان در امور افغانستان صادق نيست. به جاي همکاري با حکومت افغانستان با گروه طالبان همکاري مي نمايد.
افزايش نيروهاي نظامي از سوي اوباما گروه طالبان را وادار به گفتگو و مصالحه ننمود. تلاش هاي حکومت افغانستان نيز نتيجه بخش نبوده است. با اين حال، هم ايالات متحده آمريکا و هم حکومت افغانستان به صورت قاطع تصميم نگرفته اند که با گروه طالبان چگونه برخورد نمايد. نيروهاي امنيتي آمريکا و افغانستان تلاش مي کند تا از پيشروي گروه طالبان جلوگيري نمايد. اما، انگيزه و اراده سرکوب تمام عيار گروه طالبان نه در ارگ رياست عمومي ديده مي شود و نه در کاخ سفيد. ارگ رياست جمهوري هر از چند گاهي اعلان مي کند که دروازه صلح هميشه باز خواهد بود و از کساني که به حکومت مي پيوندد استقبال خواهد نمود. ايالات متحده آمريکا از اين سياست حمايت نموده است.
فقدان تصميم قاطع کابل و واشنگتن در برخورد با گروه طالبان هزينه جنگ را بالا مي برد. روحيه نيروهاي امنيتي افغانستان را تضعيف مي کند. به گروه طالبان فرصت بازسازي و طراحي حملات بيشتر را مي دهد. ادامه اين وضعيت ممکن است حکومت افغانستان را از درون بپاشاند. زيرا، جنگ کنوني سطح نارضايتي را در جامعه بالا برده است و نوع نگاه مردم نسبت به حکومت را تغيير داده است. از اين جهت، تداوم سياست کنوني در قبال گروه طالبان خطر فروپاشي را در پي دارد.
حضور نظامي آمريکا در افغانستان و ادامه جنگ به شکل کنوني ممکن است باعث تحريک احساسات مردم عليه مردم گردد. از اين جهت، ايالات متحده آمريکا نيازمند تصميم قاطع در برخورد با گروه طالبان و تجهيز ارتش و پليس افغانستان مي باشد. در جانب ديگر، حکومت راهي جز سرکوب گروه طالبان در اختيار ندارد. سياست صلح جويي حکومت مدت هاست که به بن بست مواجه شده است. نه پاکستان صادقانه در روند گفتگوي صلح همکاري مي کند و نه گروه طالبان اهل گفتگو و مذاکره است. راهي ديگري جز سرکوب گروه طالبان نداريم. اما، سرکوب از مجراي نظامي صرف منجر به پايان جنگ نخواهد شد. ما در کنار قدرت نظامي ضرورت به مبارزه فرهنگي و اجتماعي با گروه طالبان مي باشيم.
نگاه قومي به پديده طالبان نيز رهگشا نيست. نگاه قومي منجر به عقب ماندگي پشتون ها در افغانستان شده است. نگاه قومي نخبگان سياسي ما سبب نشده است تا گروه طالبان دست از جنگ و خونريزي بکشد. آن ها به ويراني ادامه داده است. بنابراين، به هر ميزان که نگاه قومي بر نخبگان سياسي غلبه کند و از نخبگان را از گرفتن تصميم قاطع در مورد گروه طالبان باز دارد به همان ميزان به پشتون ها به صورت خاص و ديگر گروه هاي قومي به صورت عام ظلم و جفا نموده است.
در پايان بايد متذکر شوم که تداوم جنگ و پيشروي گروه طالبان و گسترش دامنه ناامني در کشور و در کنار آن سردرگمي حکومت افغانستان و کشورهاي غربي نتايج جبران ناپذير را در پي خواهد داشت. احتمال دارد احساسات ديگرستيزي در مردم عليه آمريکا و کشورهاي غربي برانگيخته شود و در نهايت، خيزش هاي مردمي براي خروج نيروهاي آمريکايي از افغانستان شکل گيرد. در طرف ديگر، نارضايتي از حکومت مرکزي افزايش مي يابد. اين نارضايتي مي تواند خطر فروپاشي را به وجود آورد. اين هزينه کمي براي حکومت و کشورهاي غربي نيست. از اين جهت، بهتر است نسبت به جنگ افغانستان قاطعانه برخورد شود.

دیدگاه شما