صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دشواری‎های جنگ نیروهای امنیتی با گروه طالبان

-

دشواری‎های جنگ نیروهای امنیتی با گروه طالبان

خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان در سال 2014 به گروه هاي شورشي همانند گروه طالبان انگيزه داد تا خود را بازسازي نموده و بار ديگر براي بازگشت به قدرت و تصاحب ارگ بجنگد. نيروهاي امنيتي کشور با سختي هاي زياد توانست گروه هاي شورشي را سرکوب نمايد اما به نظر مي رسد که جنگ وارد مرحله جديد مي شود. گروه هاي شورشي از غيرنظاميان به عنوان سپهر دفاعي استفاده مي کند و در عين حال تاکتيک هاي جنگي گروه طالبان به مرور زمان نيروهاي امنيتي کشور را خسته مي سازد. دوام جنگ به شکل کنوني در عين حال که قرباني مي گيرد منجر به بحران مشروعيت براي حکومت وحدت ملي نيز مي شود. از اين جهت، ضرورت جدي به پرداختن به مقوله جنگ با گروه طالبان احساس مي شود.
با روي کار آمدن حکومت وحدت ملي و خروج نيروهاي بين المللي وضعيت امنيتي کشور هر روز وخيم تر شد. بخش اعظم شان به خاطر خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان بود. پارسال، زماني که شهر کندوز سقوط کرد و به دست گروه طالبان افتاد. ايالات متحده آمريکا نسبت به پيش روي گروه طالبان احساس خطر نمود. باراک اوباما، رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا به نيروهاي آمريکايي صلاحيت بيشتر داد تا نيروهاي امنيتي کشور را در ميدان جنگ همراهي نمايد. قبل از اين، نيروهاي بين المللي تنها مسئوليت آموزش و مشوره دهي را به عهده داشت. حضور داعش در افغانستان نيز عامل ديگري شد تا باراک اوباما به نيروهاي آمريکايي صلاحيت حمله بر مواضع داعش و گروه طالبان را بدهد.
بازگشت مجدد نيروهاي بين المللي به ميدان جنگ افغانستان باعث شد که گروه هاي شورشي به خصوص گروه طالبان تغييرات در تاکتيک هاي جنگي خود به وجود آورد. اين تغييرات چالش ها و مشکلات زيادي را براي نيروهاي امنيتي کشور خلق نموده است که جنگ با اين گروه را دشوار مي سازد. گروه طالبان از خانه و مردم ملکي به عنوان سپر دفاعي استفاده مي کند. گروه طالبان در دو ولايت کندز و هلمند هم اکنون وارد خانه ها شده اند و از مردم ملکي به عنوان سپر دفاعي استفاده مي کند. نيروهاي امنيتي کشور به خاطر حفظ جان و مال شهروندان نمي تواند بر آن ها حمله نمايد. از بزرگترين چالش فراروي نيروهاي امنيتي کشور در جنگ با گروه طالبان است. استفاده از خانه هاي شهروندان و مردم ملکي به عنوان سپر دفاعي جنگ را طولاني ساخته و خارج نمودن گروه طالبان از شهرها را دشوار نموده است.
در چنين شرايطي نيازمند دو استراتژي بنيادي مي باشيم. اول؛ حکومت و نيروهاي امنيتي در شرايطي که گروه طالبان از مردم ملکي به عنوان سپر دفاعي استفاده مي کند بايد نگذارد که گروه طالبان بر شهرها و ولسوالي ها حمله نمايد. اين کار ضرورت به افزايش ظرفيت استخبارات و بخش کشف نيروهاي امنيتي کشور است. در کنار آن هماهنگي نهادهاي سه گانه امنيتي براي حمله و سرکوب نمودن گروه طالبان. اگر حملات گروه طالبان خنثي نگردد در آن صورت سخت و دشوار است که بتوان آن ها را از شهرها و خانه هاي مردم بيرون کشيد. جنگ به شکل کنوني منجر مي شود که مردم هزينه جنگ را بپردازد. به عبارت ديگر، اگر نيروهاي امنيتي کشور حملات گروه طالبان را در ولايات مختلف خنثي نسازد هزينه جنگ به دوش مردم خواهد افتاد. بنابراين، با توجه به استراتژي جديد گروه طالبان و تحميل جنگ بر مردم ملکي ضرورت دارد که نيروهاي امنيتي کشور خود را بيشتر هماهنگ نمايد تا بتواند حملات اين گروه را خنثي سازد.
در وضعيت که گروه طالبان از مردم ملکي به عنوان سپر دفاعي استفاده مي کند بسيج مردم عليه گروه طالبان راهکاري اساسي ديگر و مهم است. بسيج مردم به معني مسلح سازي مردم نيست. بلکه بسيج مردم به معني کسب رضايت مردم و افزايش مشروعيت حکومت است تا مردم هيچ نوع همکاري با گروه طالبان ننمايد. بدون همکاري مردم ما قادر به شکست گروه طالبان نخواهيم شد. زيرا، حمله بر طالبان که در خانه هاي مردم جا گرفته اند منجر به تخريب خانه ها و تحميل هزينه به مردم مي شود. در آن صورت ميزان نارضايتي افزايش يافته و مردم بيشتر تلاش مي کند با گروه طالبان همکاري نمايد. بنابراين، حکومت ضرورت دارد تا مقبوليت خود را در ميان مردم گسترش داده و نگذارد که مردم گروه طالبان را بر حکومت برگزيند.
مسئله ديگر که جنگ با گروه طالبان را براي نيروهاي امنيتي کشور دشوار نموده است تاکتيک حمله و فرار گروه طالبان است. گروه طالبان در اين اواخر بر منطقه اي حمله مي کند و بعد از تشديد حملات نيروهاي امنيتي کشور فرار مي کند و بعد از مدتي دوباره حمله مي کند. جنگ به اين صورت منجر مي شود تا انرژي و نيروي نيروهاي امنيتي کشور تحليل برود.
پاسخ به اين تاکتيک گروه طالبان تنها با تعقيب نمودن گروه طالبان ممکن است. در واقع، نيروهاي امنيتي کشور بايد گروه طالبان را بعد از شکست تحت تعقيب قرار دهد و نگذارد که گروه طالبان در يک منطقه مستقر شده و خود را بازسازي نموده و دوباره حمله نمايد. اگر چه تعقيب نمودن گروه طالبان تا حد زيادي سخت و دشوار است. زيرا، گروه طالبان در مواقع فشار بيل و گلنگ را بر مي دارد و خود را در نقش دهقان جا مي زند. همين مسئله جنگ با گروه طالبان را سخت و دشوار نموده است. با اين حال، بسيج مردم و رانده شدن گروه طالبان توسط مردم مي تواند ضربه سخت و سنگين به گروه طالبان وارد نمايد و اين گروه را وادار به صلح نمايد. با اين حال، حمايت مردم از نيروهاي امنيتي و حکومت مرکزي بدون رابطه و همکاري دو جانبه ممکن نيست. در صورت که مردم از حکومت و نيروهاي امنيتي کشور حمايت کند و در جنگ با گروه طالبان همکاري نمايد اما در مواقع که گروه طالبان بر منطقه حمله مي کند و نيروهاي امنيتي نتواند جلوي حمله گروه طالبان را بگيرد در آن صورت مردم بيش از پيش متضرر مي شود. زيرا، در آن صورت، گروه طالبان بر مردم رحم نخواهد کرد. بنابراين، جلب حمايت مردم ضرورت به همکاري دوجانبه گسترده دارد. مردم در عين حال که آمادگي حمله گروه طالبان به حکومت و نيروهاي امنيتي کشور را گزارش مي دهد در جانب مقابل، نيروهاي امنيتي کشور بايد حمله گروه طالبان را خنثي نمايد تا هيچ ضربه اي به مردم وارد نگردد.
جدا از اين مسائل دشواري جنگ از فقدان اراده سياستمداران کشور در سرکوب گروه طالبان نيز هست. واقعيت امر اين است که گروه طالبان همزمان در کندوز، هلمند، ارزگان و فراه با نيروهاي امنيتي کشور مي جنگد اما، سياستمداران کشور همچنان آن ها را برادر ناراضي و مخالف سياسي مي پندارد. آن ها دشمن حساب نمي شود. نيروهاي امنيتي کشور براي جنگ با دشمن آموزش داده شده اند. توقع اينکه آن ها با مخالفان سياسي بجنگد سخت و دشوار است. در وضعيت کنوني، گروه طالبان هزينه سنگين تر از داعش بر مردم و حکومت و نيروهاي امنيتي کشور وارد مي کند. ما براي شکست گروه طالبان قبل از هر چيز ضرورت به دشمن پنداشتن اين گروه داريم.

دیدگاه شما