صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رویکرد‎های مختلف در جنگ با گروه طالبان

-

رویکرد‎های مختلف در جنگ با گروه طالبان

افغانستان چندين دهه است که خشونت مسلحانه را تجربه مي کند. حضور نيروهاي نظامي کشورهاي عضو ناتو نيز نتوانسته است به خشونت ها پايان دهد. در ماه هاي اخير ميزان خشونت ها مسلحانه نيز افزايش چشمگير يافته است. کندز، بغلان، هلمند، ارزگان، فراه، بادغيس و بسياري ديگر از ولايات کشور جنگ جريان دارد. طرف هاي جنگ مشخص نيست. در يک طرف حکومت افغانستان با حاميان بين المللي خود قرار دارد و در طرف ديگر گروه طالبان، داعش، شبکه القاعده و تعداد گروه هاي خورد ديگر. حکومت کابل و مقامات سياسي جنگ افغانستان را به دو دسته تقسيم نموده است. جنگ با داعش و شبکه القاعده به عنوان تروريستان بين المللي و جنگ با گروه طالبان به عنوان جنگ تحميلي و بيروني.
در مورد جنگ با گروه داعش و شبکه القاعده به عنوان دو گروه تروريستي بين المللي اتفاق نظر وجود دارد. جامعه جهاني، حکومت افغانستان و نخبگان سياسي در سرکوب داعش و شبکه القاعده اتفاق نظر دارد. هيچ نهاد و نخبه سياسي در صدد آن نبوده است تا از حملات بر داعش و شبکه القاعده کاسته شود. اتحاد نهاد ها و نخبگان سياسي در اين زمينه باعث شده است که شبکه القاعده تضعيف گردد و قادر به ايجاد تهديد نگردد. اعضاي شبکه القاعده با وجود اينکه داخلي و خارجي مي باشد اما، اکثرشان متواري شده اند و اکنون قادر نيست تهديد جدي متوجه حکومت و مردم افغانستان ايجاد نمايد.
رويکرد نهاد ها و نخبگان سياسي نسبت به گروه طالبان و جنگ با اين گروه متفاوت است. حامد کرزي، رئيس جمهور پيشين کشور از مخالفين جنگ با گروه طالبان است. او گروه طالبان همانند ديگر شهروندان کشور مي پندارد و کنترل يک منطقه توسط اين گروه را مي پذيرد. حامد کرزي و حلقات دور و بر او به شکل افراطي مخالف جنگ با گروه طالبان است. طالبان از اين ديدگاه کرزي تا حد زيادي سود جسته است. در زماني که حامد کرزي حاکم سياسي افغانستان بود اين گروه موفق شد تعداد زيادي از زندانيان خود را از زندان هاي افغانستان، پاکستان و آمريکايي آزاد نمايد و صفوف جنگي خود را تقويت نمايد. دفتر سياسي را در قطر باز نمايد و سهولت هاي ديگر همانند مسافرت به کشورهاي منطقه پيدا نمود. با وجود آن حملات خود را نسبت به نيروهاي امنيتي کشور کاهش نداد.
رئيس جمهور غني اما، رويکرد ملايم تر نسبت به حامد کرزي دارد. رئيس جمهور غني برخي از اعضاي گروه طالبان را دشمن مي پندارد. با اين حال، غني چشم اميدي به صلح با گروه طالبان دارد. همين مسئله باعث شده است که گروه طالبان در هيچ ولايت به صورت کامل سرکوب و منکوب نشود. در واقع، رئيس جمهور غني به گروه طالبان فرصت داده است تا در مورد صلح فکر نمايد. رويکرد غني همان طور که در بالا متذکر شدم ملايم است اما، غني همانند رئيس جمهور کرزي در زمينه هاي افراط مي کند. سرکوب نکردن طالبان در کندوز، هلمند و بغلان باعث شده است که اين دو بار ديگر دست به کشتار نيروهاي امنيتي، مردم ملکي بزند و صد ها خانواده را آواره نمايد. در واقع، جنگ هاي هلمند، کندوز، بغلان، ارزگان و ... هزينه صلح خواهي رئيس جمهور غني است.
افرادي همانند جنرال دوستم، معاون اول رئيس جمهور و تعدادي از چهره هاي جبهه شمال که در دهه 1990 در برابر طالبان جنگيده اند از طرفداران جدي سرکوب گروه طالبان مي باشد. اين افراد در عين حال، باورمند به صلح مي باشد اما، برخورد تساهل گرايانه حکومت را نمي پذيرد. حاميان سرکوب گروه طالبان به دنبال آن است تا با سرکوب و منکوب کردن گروه طالبان و تنگ کردن فضا اين گروه را مجبور به مصالحه و گفتگو نمايم. اما، رويکرد غالب در حکومت وحدت ملي چشم اميد دوختن به صلح و برخورد تساهل گرايانه با گروه طالبان است.
نهادها و نيروهاي امنيتي کشور نيز رويکرد واحد نسبت به گروه طالبان ندارد. نيروهاي قطعات خاص گروه طالبان را تروريست مي پندارد. مصاحبه از نيروهاي قطعات خاص با برخي تلويزيون ها در کندوز در جريان حمله بر طالبان مصاحبه نمود و آن ها گروه طالبان را صراحتا تروريست خطاب مي کرد. با اين حال، در صفوف پليس ملي و اردوي ملي مشخص نيست که چه رويکردي نسبت به گروه طالبان دارد. رويکرد آن ها اهميت اساسي دارد. اگر آن ها گروه طالبان را دشمن و تروريست بپندارد و مقامات سياسي صلاحيت سرکوب و منکوب آن ها را ندهد يک تناقض بزرگ به وجود مي آيد که تأثير مخرب بر روحيه آن ها مي گذارد. با اين حال، ضرورت جدي وجود دارد که ديدگاه آن ها نسبت به گروه طالبان در نظر گرفته شود.
شهروندان کشور نيز براساس گرايش هاي قومي خود به چند دسته تقسيم مي شود. تاجيک ها و هزاره ها و ازبيک ها با اکثريت نسبي در پي سرکوب گروه طالبان است. با وجود اينکه از پروسه صلح حمايت مي کند اما، دست يابي به صلح را با برخورد از موضع ضعف امکان پذير نمي داند. پشتون ها به شهري و روستايي تقسيم مي شود. پشتون هاي شهري گرايش بيشتر به حمايت از نيروهاي امنيتي کشور دارد. پشتون هاي روستايي اما، روابط تنگاتنگ با گروه طالبان دارد. اکثريت نسبي حامي گروه طالبان است و در بسياري از خانواده ها عضوي از خانواده عضو گروه طالبان است و در رکاب گروه طالبان مي جنگد.
مقامات کابل اگر چه جنگ با گروه طالبان را تحميلي و بيروني مي پندارد. اما، مسئله ديگر را فراموش نموده است و آن فقدان اشتراک نظر در مواجهه با گروه طالبان است. همين مسئله مشکل جدي به وجود آورده است. اکنون بر همه روشن است که طالبان از سوي کشورهاي همسايه حمايت، تمويل، تجهيز و آموزش داده مي شود. حکومت نيز با توجه به اين مسئله بازنگري جدي نسبت به سياست خارجي خود در قبال آن عده کشورهاي همسايه نموده است که از گروه طالبان و ديگر گروه هاي شورشي حمايت مي کند. اما، حکومت به رويکرد هاي مختلف در ميان نخبگان و مردم و نهاد هاي امنيتي کشور هيچ توجه ننموده است. گروه طالبان براي برخي شهروندي عادي است که حق دارد ولايت را از کنترل نيروهاي امنيتي کشور خارج نمايد و بر آن حکومت نمايد و براي برخي ديگر دشمن شماره يک کشور است. دو دستگي و چند دستگي نخبگان و مردم در ارتباط با گروه طالبان فرصت آن را به وجود آورده است تا گروه طالبان بيشترين سود ممکن را ببرد. هم جلب و جذب خود را افزايش داده و هم فرصت سازماندهي حملات را پيدا نمايد. در واقع، همه اين فرصت ها را حکومت در اختيار اين گروه قرار داده است/مي دهد.
اتحاد و اتفاق نظر در برخورد با شبکه حقاني و گروه داعش سبب شده است که اين دو گروه با تمام نيرو سرکوب و منکوب شود. به گونه اي که اکنون شبکه القاعده قادر خلق هيچ نوع تهديد نيست. داعش با وجود اينکه حملات را در برخي نقاط کشور از جمله کابل سازماندهي نموده است اما، از سوي نيروهاي امنيتي و بين المللي به صورت تمام عيار سرکوب مي شود. حداقل نيروهاي امنيتي کشور مي داند که اين داعش و شبکه القاعده دشمن مردم و حکومت است. اما، فقدان اجماع در مورد طالبان منجر به هزينه هاي زياد بر مردم و نيروهاي امنيتي کشور شده است.

 

دیدگاه شما