صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طالبان؛ فروپاشی درونی و سودای خام احیای امارت اسلامی

-

طالبان؛ فروپاشی درونی و سودای خام احیای امارت اسلامی

گروه طالبان پس از مرگ نخستين رهبر خود به گونه ي واقعي از هم پاشيد و به دسته هاي خرد و ريزِ تخريب گر انشعاب کرد. اگر چه که در زمان رهبري ملا عمر، اين گروه، اقتدار ناسيوناليستي خود را با خواست هاي ظاهرا  ايديولوژيک بنيان نهاده بودند؛ اما پس از مرگ او، نه خواست ايديولوژيک آن ها با اقتدار اولي خود باقي ماند و نه خواست هاي ناسيوناليستي شان؛ بلکه تمامي اين خواست ها ــگذشته از وابستگي بيروني شان ــ، همه به خواست ها و رقابت هاي درون قبيله اي فروکاست داده شده اند.

ملا هبت الله، رهبر کنوني گروه طالبان که بر اساس مصلحت درون قبيله اي و مشروعيت بخشي ايدئولوژيک اين گروه پس از جدال هاي متواتر به عنوان رهبر برگزيده شده، نتوانست که براي اقتدار و مشروعيت بخشي ديني رهبري طالبان کاري انجام دهد و نه هسته ي اين گروه را حفظ کرده توانست؛ بلکه بيشتر منجر به پراکندگي و فروپاشي هسته يي رهبري اين گروه شده است. طوري که اين ملاي مدرسه ي ديني فاقد تجربه ي سياسي ــ نظامي در راضي کردن ملا رسول، رقيب هم قبيله ي خود نيز ناکام بوده و گروه تحت رهبري او را که به نام «شوراي عالي امارت اسلامي» فعاليت مي کند، زير يک پرچم آورده نتوانست. ملا رسول بارها از او به  عنوان نوکر خارجي ياد کرده است که بر اقتدار و مشروعيت رهبري ملا هبت الله از لحاظ ديني ــ مذهبي در ميان طالبان، صدمه وارد کرده است.

از سوي ديگر، شبکه ي حقاني که به عنوان شاخه ي نظامي گروه طالبان فعاليت مي کند، به عنوان يک قدرت موازي در کنار اين گروه فعاليت مي کند. ملا هبت الله به هدف اين که شاخه ي تحت رهبري ملا رسول را که از قبيله ي نورزايي و هم  قبيله ي او مي باشد، با هسته ي اصلي طالبان ملحق سازد به عنوان رهبر برگزيده شد و هم چنان سراج الدين حقاني هم به دليل جايگاه او در شبکه ي حقاني به عنوان معاون اول، يعني فرد شماره دوي اين گروه انتخاب گرديد تا اين که مخالفت هاي دروني کم شود و اين شبکه در کنار گروه طالبان فعاليت کند. اما با ضعف رهبري ملا هبت الله در اين مدت، سراج الدين حقاني به عنوان يک رهبر موازي امور طالبان را به پيش برده است.

حالا خبر کشته شدن عضو کميسيون نظامي گروه طالبان، تعيين 16 والي نام نهاد در ولايت هاي مختلف و  نيز طرح ترور اعضاي ارشد گروه طالبان، وضعيت بحراني دروني اين گروه را نشان مي دهد. منابع موثق امنيتي گفته اند که قتل قاري سيف الله عضو کميسيون نظامي طالبان در ولايت زابل از سوي مشاور رهبر اين گروه در کويته طرح ريزي شده و اين عضو ارشد طالبان به قتل رسيده است. منابع امنيتي حکومت افغانستان هم  چنان خبر داده اند که هسته ي طالبان تحت رهبري ملا هبت الله ترور و از ميان برداشتن 50 عضو بلند رتبه و پايين رتبه اين گروه را نيز برنامه ريزي کرده اند که طي يک ماه آينده آن ها را به قتل برسانند؛ بر اساس اين منابع امنيتي کشته شدن قاري سيف الله آغاز اين روند مي باشد. از سويي هم برکناري 16 والي نام نهاد و گماشتن افراد جديد به جاي آن ها که سخنگوي گروه طالبان نيز آن را تاييد کرده، نشان از يک تغيير استراتژي در صف گروه طالبان مي باشد. بر اساس اطلاعات استخباراتي حکومت افغانستان افراد جديدالتقرر همه از نزديکان ملا هبت الله رهبر اين گروه مي باشد.

اين تغيير و تبديل ها را اکنون که ملا هبت الله رهبر طالبان شروع کرده و آن را عملي مي سازد، به هدف استحکام قدرت «رهبري» مي باشد. اما آنچه مشهود است اکنون زمان آن گذشته و رهبر طالبان با توجه به عملکردي که انجام داده و کارنامه اي که در مدت رهبري خويش از خود برجا گذاشته است، ناممکن است که بتواند دوباره اين گروه انسجام بدهد و افراد آن را بر محور رهبري واحد گرد آورد. سخنگوي طالبان گفته است که اين تغيير رهبري در صف طالبان به هدف انسجام و پيشبرد امور نظامي و پيشبرد تاکتيک هاي نظامي طالبان در شهرها عليه نيروهاي حکومتي افغانستان مي باشد. اما هرچه باشد، رهبري گروه طالبان پاکسازي مخالفان و يا حداقل کنار راندن کساني را که با رهبري ملاهبت الله تغيير ديدگاه دارد، شروع کرده است. از زاويه ي ديگر، اين تغيير و تبديل ها در صف گروه طالبان لايه هاي جنگ را در کشور نيز افزايش مي دهد. از يک سو، به گفته سخنگوي گروه طالبان انسجام تاکتيک ها عليه نيروهاي حکومتي در شهرها نشان از امتداد و قاطعيت جنگ طالبان عليه حکومت را نشان مي دهد و از سوي ديگر جنگ هاي درون گروهي در ميان شورشيان را افزايش مي دهد. چنانچه تا پيش از اين، مخالفت ها با رهبري گروه طالبان باعث فعاليت گروه هاي اسلام گراي تند رو مثل داعش و ديگر گروه هاي مسلح شد که برخي از نقاط کشور را به ميدان تقابل باهمي مبدل کرده و نيز عليه مردم و حکومت حملات خود را انجام مي دهند. يکي از نمونه  هاي تقابل گروه هاي اسلامگراي طالبان و داعش در ولايت کندز در همين چند روز پيش مي باشد. افراد وابسته به گروه داعش عليه افراد طالبان در ولسوالي ارچي حمله کردند که منجر به کشته و زخمي شدن برخي از افراد طالبان شد. اين را نبايد فراموش کرد، افرادي که تحت نام داعش در افغانستان فعاليت مي کنند، اکثرا ناراضيان رهبري گروه طالبان مي باشند.

گزارش هايي که از تغيير و تبديل چهره ها در صف گروه طالبان منتشر شده، مخالفت هاي جدي درون گروهي را در صف اين گروه نيز نشان مي دهد. در تبديل والي هاي طالبان از سوي ملا هبت الله، والي اين گروه در ولايت هلمند سخت از خود مقاومت نشان داده و از فرمان رهبري اين گروه، سر باز زده است. ولايت هلمند براي گروه طالبان از منفعت و جايگاه استراتژيکي برخوردار است. اين ولايت براي جنگ جويان طالبان منبع مهم درآمدي است که تاکنون بخشي از هزينه هاي جنگي اين گروه از همين ولايت تامين شده است. کشت و قاچاق مواد مخدر منبع مهم عايداتي شورشيان مي باشد که تاکنون طالبان از آن در ولايت هلمند به خوبي بهره برده اند و در شرايط جديد طالبان بعيد به نظر نمي رسد که جناح هاي اين گروه براي تامين منابع عايداتي خود در اين ولايت و نيز جاهاي ديگر به تقابل هم بپردازند.

اما در وضعيت و شرايط جديد طالبان، پرسش اين جاست که حکومت افغانستان در کجاي اين بازي هاي جنگ قرار دارد و چه استراتيژي را براي غالب آمدن عليه شورشيان روي دست خواهد گرفت. آيا همانگونه که حکومت افغانستان در گذشته دروازه هاي طالبان را براي مصالحه و شامل ساختن آن ها بدون هيچ نتيجه اي دق الباب کرده و بدون هيچ دستاوردي برگشته است، دوباره همان استراتيژي دستيابي به صلح را روي دست خواهد گرفت؟ يا اين که اين بار راه هايي جديدي را روي دست خواهد گرفت تا برپايه ي آن شيره هاي اقتصادي، تاميناتي و تمويل گروه طالبان قطع شود و نيز زمينه سربازگيري هاي گروه هاي افراطي را تنگ تر سازد؟ طالبان و ديگر گروه هاي بنيادگرا که منفعت جنگي و اقتصادي خود را با مشروعيت دهي ايدلوژيک ديني به پيش مي برند؛ آيا حکومت افغانستان اين خواست را خواهد داشت تا به طور واقعي با اين پديده مبارزه کند و راه هاي مقابله با آن را به پيش بکشد؟ طالبان اکنون بيش از هروقت ديگر در معرض فروپاشي دروني قرار گرفته و به عنوان يک نيروي واحد عليه حکومت مقابله کرده نمي توانند. سوداي احياي امارت اسلامي خيالي بيش نيست در صورتي که حکومت اراده ي مستحکمي در مبارزه با افراطيت، بنيادگرايي ديني داشته باشد و ايديولوژي خام آن ها را براي جامعه سنتي بر ملا سازد.

دیدگاه شما