صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنگ نرم علیه طالبان

-

جنگ نرم علیه طالبان

براي مقابله با گروه طالبان، تنها جنگ با اسلحه کافي نيست. طالبان تنها با توپ و تانک نابود شدني نيستند. چنين استراتژي مقابله با طالبان، نه راه حل واقعي بهنظر ميرسد و نه هم واقعبينانه. همانگونه که در جريان بيش از يکونيم دهه، بسيج نيروهاي جنگي خارجي و داخلي، نتوانستند که طالبان را از بين ببرند، اکنون نيز تنها جنگ با سلاح گرم و چرخيدن بر محور صلح با گروه طالبان، راه حل نيست و نميتواند که اين گروه را از کوهپايهها به دور ميز مذاکره بکشاند و آنها را وادار سازد تا سلاح از شانههايشان بر زمين بگذارند. لازم است تا راههايي که حيات فکري ــ نظامي اين گروه را تامين ميکند، شناسايي کرد و مقابله با آن را در پيش گرفت. تا هنوز اگر بقاي طالبان به ضعف راههاي مقابله با آن گروه از سوي حکومت نبوده، قدرت نظامي طالبان هرگز دليل تداوم آن بوده نميتواند. آنچه که در ادامه اين يادداشت برشمرده ميشود، ميتواند بيان برخي از نقاط قوت گروه طالبان و ضعف حکومت در مقابله با آن باشد.

يکم -درآمد ديني؛گروه طالبان همانگونه که نامي را با ارزش و تقدس«ديني» بر خود نهاده اند، همانگونه تاهنوز از آنبه خوبي بهره برده اند.اين گروه با تعريف ايدئولوژيک از جنگ خود، هم منبع عايداتي و هم حيات فکري را در پايگاههاي سنتي خويش حفظ کرده است.  اکنون بخشي از منابع عايداتي و هزينهي جنگ اين گروه، از راه ماليات مردم، تامين ميشود. در جاهايي که آنها نفوذ گسترده دارند، مردم محل بدون مقاومتماليات ديني خود را براي اين گروه ميپردازند و پرداخت آن را از الزامات عقيدتي خود ميدانند؛ در ساحاتي که نفوذ کمتر دارند، اين کار را با زور اجرا ميکنند. تبليغات ايدئولوژيک گروه طالبان از جنگشان گسترده و قوي است، طوريکه در برخي مناطق به افراد کشتهشدهي اين گروه در جنگ با نيروهاي امنيتي به ديدهي تقدس نگريسته ميشود. اين قوت فکري طالبان منحصر در پايگاههاي سنتي طالبان نميشود، بلکه تا هنوز در ميان حکومتيها نيز به گروه طالبان، بهعنوان «طالب» مدرسهي ديني نگريسته ميشود. چنانچه، باري رييسجمهور کنوني کشور در يکي از سخنرانيهاي خود در شوراي ملي که به هدف بازتعريف دشمن حرف ميزد، از گروه طالبان نه به عنوان يک جريان سياسي ــ نظامي، بلکه بهعنوان «طالبان» مدرسهي ديني ياد کرد. چنين طرز ديد نسبت به طالبان به پايگاههاي آنها قوت بخشيده و آنها را قويتر ساخته و راههاي سربازگيري و تمويل مالي از مجراي واجبات ديني را برايشان هموارتر ساخته است. از سويي هم، فضاي موجود «غرب هراسي» در ميان بخشهاي مختلف جامعه، از جمله روستاها، زمينهي سربازگيري و تمويل مالي اين گروه را بيشتر ساخته است. اما مسوولان حکومت، تاکنون در اين زمينه، جدي عمل نکرده اند.گروه طالبان، صرفا گروه ايدئوژيک ديني ــ مذهبي نيستند که در برابر حکومت ميرزمند.آنها منفعت جنگي و اقتصادي خود را در تعريف ايدئولوژيک جنگشان ميدانند.

در ضمن، طالبان با توجه به تعريف بنيادگرايانه و افراطي از دين جنگ را به پيش ميبرند، اما حکومت برنامهي خاصي براي مقابله و مهار بنيادگرايي ديني روي دست نداشته/ندارد. سنجش راههاي مقابله با بنيادگرايي و خلق برنامه منسجم براي آن، ميتواند که پايگاههاي اجتماعي طالبان را به مخاطره بياندازد و از سربازگيري و تمويل مالي اين گروه از مجراي باورهاي ديني، جلوگيري کند.

دوم -  درآمد اقتصاد مافيايي؛ اقتصاد مافيايي، محصول تجارت مواد مخدر، استخراج معادن، اخاذي و اختطاف افراد، بخش عمده عايدات گروه طالبان به حساب ميآيد. با توجه به جغرافيايي کنوني جنگ در کشور، ناامنيهاي بيشتر در همان مناطقي رو به افزايش است که گروه طالبان از آن بيشتر نفع ميبرند. بهگونهي نمونه ميتوان از جنگ هلمند، کندز و بدخشان و همچنان برخي از شاهراهها ياد کرد. اين ولايتها که بيشترين جنگ در آن وجود دارد، با توجه موقعيت جغرافيايي، بيشترين ميزان سود براي گروه طالبان را دارد. بر اساس گزارشهاي رسمي، گروه طالبان در هلمند و جاهاي ديگر، دهقانها را وادار به کشت خشخاش ميکنند و بر آن ماليات نيز وضع ميکنند. اين روش گروه طالبان براي آنها، منفعت مضاعف دارد؛ از يکسو از ماليات آن از مردم سود ميبرد و از سوي ديگر از توليد، پروسيس و قاچاق آن سهم ميگيرند. چنانچه ملا اختر منصور، رهبر پيشين گروه طالبان،در تجارت مواد مخدر، بهطور مستقيم دست داشت. مداراي دولت با قاچاقچيان و تاجران مواد مخدر و عدم برخورد جدي با آنها و بهخصوص آنهايي که با همبستگي گروه طالبان اين تجارت را به پيش ميبرند، باعث شده تا طالبان ريسک بيشتري را در اين قبال بکنند. تا هنوز موردي نشده که حکومت يک قاچاقچي مهم و کليدي را علني محاکمه کند. چنين چيزي در مورد معادن نيز وجود دارد. افراد غيرمسوول در هماهنگي با گروه طالبان استخراج معادن را به پيش ميبرند و آن را به بيرون از کشور ميکشانند و بعدا بهطور رسمي با آن تجارت خود را به پيش ميبرند. در اين بخش، بيبرنامگي دولت همين بس که بيش از 1 سال ميشود، وزارت معادنش تا هنوز وزيري ندارد و از سوي سرپرست اداره ميشود. يکي از راههاي مقابله با تمويل طالبان از طريق اقتصاد مافيايي، همانگونه که کارشناسان باور دارند، برخورد قانوني و به دام انداختن قاچاقچيان مواد مخدر همسو با طالبان، پنداشتن جرم و جزاي سنگين در برابر کساني که مواد مخدر را کشت، قاچاق و توليد ميکنند ميباشد و نيز وضع محدوديت در برابر تجارت محصولات زيرزميني در بيرون از کشور. آگاهان ميگويند انحصار و مشخص ساختن برندهاي خاص براي محصولات معادن افغانستان و معرفي آنها به کشور و همچنان ممنوع قراردادن تجارت محصولات معدني افغانستان در بيرون از کشور به اين دليل که از آن در تداوم جنگ استفاده ميشود، ميتواند شيرهي اقتصادي گروه طالبان را بخشکاند.
عدم برخورد جدي با استخراج کنندگان معادن، باعث شده تا افراد غيروابسته به گروه طالبان نيز از آن بهره ببرند و با طالبان همکاري کنند و اينگونه چاقوي طالبان را تيزتر کنند. اين يک واقعيت است که منفعت برخي از گروهها و افراد در تداوم جنگ رقم خورده است و از اين طريق ميتوانند منفعت خود را تامين و جنگ را تداوم بخشند. استخراج معادن در گذشته،همچون دوران مجاهدين نيز در برخي از نقاط کشور در تامين جنگ، نقش بازي کرده است.
سوم – تامين طالبان از منابع عايداتي دولت؛ گروه طالبان راههايي مختلفي را براي بقاي خود تجربه کردهاند و بدون هيچباکي منبع عايداتي براي خود جستوجو ميکنند. يکي از اين راهها پاگذاشتن روي منابع عايداتي دولت است. طالبان از اين طريق ميتوانند که هم درآمد دولت را به چالش بکشد و هم نارضايتيها در برابر حکومت را افزايش دهد. چنانچه، رسانههاي غربي گزارش دادهاند که طالبان از طريق جمعآوري صرفيه برق در ولايتهاي هلمند، کندز و غور، درآمدهاي ميليوني را نصيب مي شوند. طالبان با اين کار خود دقيقا 2 هدف را به پيش ميبرند، يکي ضربهي مالي به دولت و ديگر اينکه در صورت تحرک دولت در اين مورد، نارضايتي و مقابله عليه دولت را افزايش ميدهد. به گونهي نمونه، اگر دولت برق مردمي را که صرفيه برقشان را طالبان اخذ کردهاند قطع کند، بدون شک آنها در جمع ناراضيان دولت ميپيوندند. دولت بايد حاکميت خود را در اين ساحات حفظ کند تا طالبان نتوانند پول برق را از مردم جمع آوري کند.

چهارم -  لابيگريها سياسي طالبان؛ يکي از دلايل اصلي بقا و قوت گروه طالبان در اين مدت، موجوديت لابيهاي طالبان ميباشد. در نبود راههاي مبارزه جدي و تضعيف گروه طالبان از سوي حکومت، اين گروه تاکنون توانسته که موقف بالايي براي خود دستوپا کند. بنا به گزارش ها، تحريمها و وضع محدوديتهايي که سازمان ملل در قبال طالبان داشته، حکومت افغانستان نتوانسته و يا نخواسته آن را جدي پيگيري و آپديت کند. در سالهاي اخير، تلاش حکومت افغانستان تنها بر مصالحه با طالبان بدون هيچ دستآوردي بوده است. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، شوراي امنيت اين سازمان در زمان حاکميت اين گروه به دليل حمايتهايش از سازمان القاعده تحريمها و ممنوعيت سفر براي اعضاي اين گروه وضع کرد و بعد ها چگونگي عملي سازي اين تحريم ها به حکومت افغانستان واگذار شد و حکومت افغانستان آن را نه شدت بخشيد و نه عملي کرد.

شاملسازي سران طالبان در ليست سياه سازمان ملل و تحريمات اين سازمان ميتواند که محدوديت هاي  بيشتري بر تامينات مالي و اعضاي اين گروه، وارد کند. اما به نظر ميرسد که حکومت افغانستان نميتواند که چنين تلاشها را عملي بسازد. تنها در تابستان همين سال رييسجمهور غني خواستار اضافه شدن نام ملا هبتالله رهبر گروه طالبان در ليست سياه سازمان ملل متحد شد، اما پس از آن گزارشي وجود ندارد که اين نام در ليست سياه و تحريمات سازمان ملل متحد افزوده شده باشد. آگاهان معتقد به اين هستند که نبود محدوديت جدي در قبال چهرههاي طالبان، به آنها جرأت داده تا بيرون از کشور به کارهاي سياسي و تجاري خويش ادامه دهند و منافع طالبان را تامين نمايند.

با توجه به اين نکات، لازم است که براي مقابله با طالبان راههاي گذشته را نبايد پيمود و تنها کوبيدن بر ميز مذاکره و رفتن با اسلحه به دنبال طالبان در مغارههاي کوه، راه حل واقعي پايان جنگ و جلوگيري از کشتار مردم نيست.

دیدگاه شما