صفحه نخست » مقالات » دریا نوردان زیر پل سوخته
دریا نوردان زیر پل سوخته
- نوروز رجاء.
هر بارکه ازآنجامی گذرد وضعیت رقت بارنسل سوخته که در زیر پول منتظر مرگ نشسته اند، دلش را به درد می آورد، او باخود می گوید، روزی و روزگاری همه اینها خانه و خانواده داشته اند؛ هرکدام ازاین ها برای آینده ی خود امید وآرزوی های داشته اند.
اما اکنون آنها در وضعیتی قرار دارند که نه تنها خودشان برای خود آرزوی مرگ دارند، بلکه کسانی که از کنار آنها رد میشوند، نیز نسبت به آنها اظهار نفرت نموده برای آنان آرزوی مرگ میکنند .
معلم صفدر یک نگاهی به زیر پل انداخته باخود می گوید، چرا هزاران نفری که روزانه از روی پل رفت و آمد می کنند، احساس مسئولیت ننموده توجهی به زندگی اینها ندارند؟ شاید به نظر بسیاری، حالا اینها بخشی از کثافات وزباله های زیر پل به حساب میآیندکه سبب آلودگی دریاشده اند.
آنان که تقریبا بیشتر جمعیت معتادان خیابانی را درشهر کابل تشکیل می دهند، به دلیل طرد شدن از فامیل وخانواده شان جز زیر پل سوخته دیگر جای برای زندگی ندارند، عمدتأ در زیر پل ودر امتداد دریای کابل پایین وبالا می روند، برخی آنان در پیاده روها پراکنده اند.
قربان زواریکی از این معتادان می باشد که بیشتر ازیکسال است درزیرپول سوخته زندگی می کند، او می گوید:" آنان به دلیل رانده شدن از خانواده، دستیابی ساده به مواد مخدر، یکجا بودن با کسانی که با هم سرنوشت مشترک دارند و نیز فرار از اذیت و آزار مردم، در اینجا پناه گرفته اند.
درذهن معلم صفدر که از باشندگان قلعه شهاده کهنه شهرکابل است صدها پرسش خلق شده که چرا دولت، نهاد های مدنی ومردم اقدامی درزمینه کاهش اعتیاد نمی کند، او می پرسد که مقصرکیست؟! اما قربان زوار دود سکرت نیم سوخته ی را که در نفسش کشیده به هوا پف نموده می گوید:" دولت مقصر است. به خاطری که مواد فروشان آزادانه میآیند مواد میفروشند و پلیس هم حق خود را میگیرد."
معلم صفدر میپرسد تو که خودت مواد میخری، مقصر نسیتی؟ اوبا صدای لرزان جواب می دهد ببین من که معتادم، اگر مواد این جا باشد، مجبورم بخرم. یکی باشد که جلو فروشنده را بگیرد و مرا هم از این وضعیت نجات دهد ."
اما اینکه قربان زوار چگونه معتاد شده است، اومی گوید: "در ایران در کوره خشت پزی کار می کردم. رفیقایم تریاک می کشیدند، به من هم تعارف کردند، من هم تریاک کشیدم. آنها گفتند این مواد نیرو زاست و نیرو می دهد ولی متوجه نبودم که وقتی بکشم آدم را ناتوان می کند ."
سید رحمت الله یکی دیگر از معتادان که در کارهای ساختمانی و دامداری در ایران مشغول بوده می گوید: " در مراحل اول، کارفرما تریاک را به صورت رایگان در اختیارم قرار می داد اما همین که به آن عادت کردم، مجبور بودم فقط درعوض دریافت تریاک، کار کنم . "
گل رحمان درشهر پیشاورپاکستان معتاد شده است، اومعتاد شدنش را چنین بیان می کند:" دریک هوتل کارمی کردم، یکی از مشتری ها که همیشه آنجا می آمد چندین بار برای من پودر داد، نمی دانیستم که هروئین است ومعتاد می شوم، اما وقتی معتاد شدم دیگر نتوانیستم آنرا ترک کنم".
معلم صفدرعوامل اعتیاد به مواد مخدر را برشمرده می گوید:" گاهی مصرف مواد مخدر در بین جوانان بهصورت یک تفریح وسرگرمی لذت بخش صورت میگیردکه سبب معتاد شدن آنان می شود". او علاوه می کند" بی توجهی دولت، کار درمزارع کوکنار، جنگ، ناامنی، بیثباتی، عدم آگاهی مردم، بی توجهی بزرگان فامیل نسبت به اطفال شان، دسترسی آسان به مواد مخدراز جمله عوامل اعتیادمی باشد.
به گفته معلم صفدر، گاهی زنان خانه از تریاک به عنوان دارواستفاده کرده، آن رابه عنوان مسکن ودوای ضد درد به دیگران تجویز نموده اند، مشکلات روانی، عدم دسترسی مردم به خدمات بهداشتی نیز سبب شده است که برخی معتاد شوند.
معلم صفدر همراه پولیس در زیر پل گردش می کند، او در بین این معتادان افرادی با سن و سالهای متفاوتی را می بیند که متعلق به ولایات مختلف، اقوام، زبان ومذاهب گوناگون اند، اما درد همهی آنها مشترک است؛ همه به انواع مواد مخدر معتاد می باشند.
اومی بیندکه در میان معتادان زیر پل سوخته یک زوج هلمندی نیز زندگی میکند. آنها دو پسر هفت ساله و ده ساله دارند که پسر کوچکشان با آنها زندگی میکند و پسر بزرگ شان در هلمند در خانه یکی از بستگان شان به سر میبرد. مادر خانواده به معلم صفدر می گوید" شوهرش سیزده سال پیش و خودش چهار سال پیش به هروئین معتاد شدهاند" .
منبع درآمد این خانواده مانند بسیاری دیگر ازمعتادان زیر پل سوخته گدایی است، اما درآمد آنها نسبت به گداهای غیرمعتاد بسیار کمتر می باشد، چرا که مردم دوست ندارند پول خود را به معتادانی بدهند که فکر میکنند آن را صرف خریداری مواد مخدر میکنند.
داکتراکرم همدرد، کارمند سازمانی که در زمینه کمک به معتادان در کابل فعالیت دارد می گوید:" تریاک یکی از مسکن های مخدره است. کسانی که کارهای سنگین می کنند، برای رفع خستگی و تسکین درد آن را مصرف می کنند. این مواد انرژی کاذب خلق نموده به صورت کوتاه مدت، درد و خستگی را کاهش می دهد".
او یک نگاهی به معتادانی که با لباس ژنده برتن، بوری های سیاه ودود زده بردوش دارند پایین وبالای دریا سرگردانند انداخته علاوه می کند" با گذشت زمان مصرف این مواد تاثیرش را از دست می دهد، و مصرف کننده ناگزیر می شود برای رسیدن به آن کیفیت اولی روز به روز میزان مصرف را بالا ببرد تا این که به مصرف مواد خطرناک تر روی می آورد و در نهایت تمام توان جسمی و روانی خود را از دست می دهد ."
داکتر همدرد میگوید:" آمارها نشان میدهد که سه میلیون نفر یعنی حدود یازده درصد کل جمعیت کشور به مواد مخدر معتاد هستندکه بالاترین رقم معتادان در جهان میباشد، با آنهم روز به روز میزان این معتادان رو به افزایش است" .
به اساس برخی گزارش ها، در سال 2005 ميلادى حدود 920هزار معتاد در افغانستان موجود بود، در سال 2009 این رقم به یک میلیون معتاد افزایش یافت و سروى سال 2012 نشان داد که 1،6 میلیون تن در سطح کشور معتاد به مواد مخدربوده اند، اما هم اکنون این آمار به 3 میلیون تن میرسد که 11درصدکل نفوس کشور را تشکیل میدهد.
بر بنیاد برخی آمارها، از میان 3 میلیون معتاد افغانستان، حدود 70 درصد مرد، 20 درصد زن و 10 درصد کودکان هستند . این درحالیست که در سراسر افغانستان 123 مرکز تداوی معتادان وجود داردکه این تعداد از مراکز تنها 10 درصد کل معتادان را میتواند درمان کند .
معلم صفدربه این آمار درشت نگاه کرده آه سردی از ته دل کشیده میگوید" این ارقام تکان دهنده است، اما دیده میشود که دولت تاکنون نتوانسته راهکار مشخصی در این زمینه داشته باشد". اوسرخود را تکان داده به گزارش سال گذشته کشت وزرع مواد مخدراشاره نموده میگوید" در سال 2016 مقدار مواد مخدر تولید شده افغانستان به صورت تخمینی به چهار هزار و 800 تن رسیده است در حالی که این آمار یکسال پیش به 3300 تن بوده است".
این درحالیست که اخیراً دفتر ویژه بازرسی بازسازی آمریکا برای افغانستان ـ سیگارـ اعلام کرد که علیرغم صرف بیش از هفت میلیارد دالر در مبارزه با مواد مخدر در افغانستان، کشت تریاک در این کشور افزایش یافته است.
اما داکتر همدرد صحبت های معلم اسماعیل را قطع نموده میگوید" ما نباید همیشه ویرانی را در آتش زدن مکتب، بمب گذاری سرک، پل یا ساختمان ببینیم. اینها ویرانیهای مادی هستند. ویرانیهای اساسی که در این چنددهه گذشته رخ داده است در بنیانها و ساختارهای اجتماعی جامعه است .
او می افزاید" باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر زمانی نیروی جوان جامعه به اعتیاد روی آورد، جوان معتاد شد، آن جامعه دیر یا زود از بین خواهد رفت" .
دود سیاهی از زیر پل سوخته بلند میشود. ظاهراً معتادان خس و خاشاک را آتش زدهاند تا بدنهای نیمجان خود را در سرمای زمستانی گرم کنند، اما در واقع این زندگی هزاران تن معتاد است که در جلو چشم همگان میسوزد و کسی دم برنمیآورد .
دیدگاه شما