صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کودکان کار و آینده ی نامعلوم

-

کودکان کار و آینده ی نامعلوم

حقوق کودکان در افغانستان يکي از مسايل مهم و اساسي است که کمتر به آن توجه شده است، از نگاه قوانين ملي و بين المللي، انجام کارهاي شاقه توسط کودکان ممنوع است، اما بخش هاي مختلف شهرهاي کشور کودکاني را مي بينيم که مشغول کارهاي شاقه هستند و در صنايع قالين و کورههاي خشتپزي کار مي کنند.

همانگونه که در افغانستان نسل جوان و فارغين دانشگاه ها، روزگار مناسب ندارند و از فقر و بيکاري در رنج هستند، کودکان افغانستان نيز روزگار خوبي را سپري نمي کنند. در واقع در زندگي اکثر کودکان افغانستان چيزي بنام شادي، تفريح و درس و تعيلم وجود ندارد و آنها از دنياي زيباي کودکي فقط کار، دست فروشي و نان پيدا کردن را مي دانند.

اکثر کودکان کار کشور، کودکاني هستند که بايد به مکتب بروند و آنجا خواندن و نوشتن و مهارت هاي زندگي را بياموزند، اما کودکان کار افغانستان بيشتر از اينکه در مکتب باشند و آنجا با هم سن و سالان شان بازي کنند، درس بخوانند و خواندن و نوشتن را بياموزند، در خيابان هاي شلوغ و پر گرد و غبار کابل دست فروشي مي کنند، در فلزکاري ها شاگردي مي کنند و در کنارجاده هاي پر رفت و آمد گدايي مي کنند، تا چند قرص نان به سفره ي خانواده اضافه کنند و به آنها کمک شده باشد.

اين کودکان با دشواري هاي زندگي دست و پنجه نرم مي کنند و دوران کودکي آنها کشته مي شود. کودکان علاوه بر آموزش و تفريح، نياز به محافظت دارند. اما کودکان کار افغانستان در خيابان ها مورد هرگونه آزار و اذيت قرار مي گيرند و حتي ديده شده است که با خشونت فزيکي مواجه مي شوند. آنها بجاي صداي مهرباني مادر و دست مهر پدر، با خشونت هاي کلامي عابرين، صاحبان کار و مشتريان قرار مي گيرند و اکثر اوقات وقتي کار فرمايان ميخواهند آنها کاري را انجام دهند، بر سر آنها فرياد مي زنند و با فحش و ناسزاگويي به آنها دستور انجام کار را مي دهند.

پيامدهاي کارشاقه و کار در محيط هاي ناسالم و سرشار از خشونت فزيکي و کلامي، براي کودکان ناگوار است. آنها از بي عدالتي و حقارتي که در معرض آن قرار گرفته اند، سرخورده خواهند شد و فرصت گذران مراحل طبيعي دوران کودکي را از دست خواند داد. کار در محيط هاي ناسالم علاوه بر اينکه به کودکان از نگاه روحي و عاطفي ضربه ي شديدي وارد مي کند، فرصت پرورش استعدادها و توانمندي هاي شان را نيز از آنها مي گيرد. آنها مجبور هستند ساعت ها با افرادي سروکار داشته باشند و کار کنند که از نگاه سني و عقلي با آنها يکسان نيستند و دنياهاي متفاوتي دارند؛ اين امر تاثير نامناسب بر روح و روان آنها مي گذارد و آسيب هاي روحي و رواني زيادي به آنها وارد مي کند.

از سوي ديگر موجوديت کودکان کار، نشاني از تفاوت طبقاتي در جامعه است. آنها راويان زندگي بخشي از جامعه هستند که فرصت ها و امکانات برابر براي آنها فراهم نشده است. کار کودکان سبب افزايش سود و انباشت سرمايه براي کساني مي شود که کودکان را مورد استثمار قرار مي دهند و در نتيجه فاصله طبقاتي را در جامعه بيشتر مي کند و فقر و تهيدستي را افزايش مي دهد. کودکان را از دستيابي به دانش و مهارت کافي باز مي دارد و در نتيجه بهره وري نيروي کار را در جامعه کاهش مي دهد. آسيب هاي اجتماعي مانند اعتياد، بزهکاري، استثمار، تبعيض، فقر و غيره افزايش مي يابد و در نتيجه سلامت اجتماعي را به مخاطره مي اندازد و مانع پيشرفت و توسعه جامعه مي گردد.

کودکان کار، امکان دارد مورد سوء استفاده ي باندهاي مافيايي و سودجو قرار گيرند و آنها با استفاده از کودکان مقاصد شان را دنبال کنند؛ زيرا کودکان کار توانايي فکري و فزيکي دفاع از خود را در مقابل اين گروه ها ندارند و خواسته و يا ناخواسته در دام آنها خواهند افتاد. اين کار علاوه بر اينکه به خود کودک آسيب مي رساند و زندگي و آينده ي او را تباه مي سازد، آنها را تبديل به عامل آسيب رساني به اجتماع مي سازند و احتمال مي رود در آينده به افراد مافيايي خطرناک و ماهر تبديل شوند و جامعه را با خطر مواجه سازند.

همچنان، کودکان سرمايه هاي با ارزش براي آينده ي هر جامعه اي هستند. آينده ي ما زماني يک آينده ي خوب و درخشان خواهد بود، که کودکان ما در شرايط مناسب رشد کنند و آموزش ببينند. کودکاني که در محيط هاي خشن و ناسالم رشد مي کنند و کودکي نکرده بزرگ مي شوند؛ سرمايه هاي خوبي براي آينده ي يک جامعه نيستند.

کودکان کار به دليل نداشتن فرصت هاي مناسب براي آموزش و تعليم، نمي توانند مهارت هاي لازم و مناسب براي يک زندگي خوب را فراگيرند و در نتيجه نمي توانند در آينده با ساير افراد جامعه زندگي يکسان داشته باشند و همچنان از تفاوت طبقاتي رنج خواهند برد. اين امر باعث مي شود که آنها تبديل به افراد مطرود و سرخورده شوند و بيشتر از اينکه به شغل ها و کارهاي مفيد و سودمند روي بياورند، به کارهاي غيرقانوني همانند قاچاق، سرقت و ساير کارهاي غير قانوني روي بياروند.

علاوه بر اين ها؛ کودکان کار امروز، پدران و مادران فردا هستند. وقتي که آنها در محيط هاي نامناسب رشد مي کنند و با انواع مشکلات روحي و رواني زندگي را ميگذرانند، در آينده نمي توانند فرزندان شان را نيز به خوبي تربيه کنند. فرزندان آنها نيز در يک محيط خانوادگي نامناسب رشد خواهند کرد و انواع بدبختي، رنج ها و آسيب هاي روحي و رواني را از خانواده به ارث خواهند برد. آنها نيز با روحيه ي خشن و ناآرام وارد جامعه خواهند شد و در نتيجه آسيب ها و نا هنجاري هاي اجتماعي افزايش خواهد يافت.

آينده براي کودکان کار مبهم و نامعلوم است، آنها همانگونه که امروز با دشوارهاي زندگي دست و پنجه نرم مي کنند، در آينده نيز مشکلات فرواني انتظار آنها را مي کشد؛ در واقع آنها نسلي سوخته ي امروز و آينده ي جامعه ي ما هستند که نيازمند توجه فوري و جدي هستند.
حکومت بايد براي حفاظت از کودکان کشور، اقدامات جدي را روي دست گيرد و قانون منع کودکان از انجام کارهاي شاقه را اجرا کند. همچنان حکومت بايد در تلاش باشد تا تفاوت طبقاتي را در کشور از بين ببرد و زمينه دسترسي به کار و خدمات اجتماعي را براي تمام شهروندان فراهم بسازد تا ديگر هيچ خانواده ي مجبور نشود که کودک اش را بجاي مکتب به محل کار شاقه بفرستد.

دیدگاه شما