صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

قاف قصه؛ پایدارترین گروه کتاب‌خوانی دانشگاه‌‌ کابل

-

قاف قصه؛ پایدارترین گروه کتاب‌خوانی دانشگاه‌‌ کابل

معرفي
با رمان طاعون آلبرکامو بود که اولين جرقهي اين گروه کتابخواني زده شد. دقيقا در سمستر خزاني سال 1393 جمعي از دانشجويان پرشور و علاقهمند به کتاب و مطالعه گرد آمدند و قاف قصه را ايجاد کردند. عتيق اروند در نخستين نشست اين گروه براي ما از کتاب و مطالعه سخن گفت. پس از حرفهاي وي همهي ما شور و اشتياق وصف ناپذيري به کتابخواني پيدا کرديم و بي قرار کتاب خواندن شديم. از همينجا شروع شد، آغازي که نهايت ميمون و مبارک بود و سرانجام به پويايي و پايداري انجاميد. آن زمان تازه درسهاي سمستر پاييزي دانشگاه شروع شده بود. من سمستر هشتم بودم. از بس کتابهاي گزينش شده در گروه قاف قصه برايم جذاب بود، درس دانشگاه، پايان نامه و درگيريهاي ديگر هيچ کدام شان باعث نشد که من دست از سر اين کتابها بردارم.
فعاليت ما همچنان نيرومند و سرشار از جذبه ادامه يافت. از آغاز فعاليت تا حالا بدون وقفه کاروان کتابخواني قاف قصه به پيش رفته است. در تاريخ دانشگاههاي ما تا اکنون هيچ گروه کتابخواني تا اين اندازه پايدار نبوده و فعاليت دوامدار و دراز مدت نداشته است. رخصتيهاي زمستاني دانشگاه، برف و باران، چالشهاي ديگر هيچ کدام شان برسرعت و روند برنامهي ما اثر نداشته و از فعاليتهاي ما چيزي نکاسته است. روزهاي برفي و باراني زمستان، ياران قاف قصه پرشورتر ازهميشه به نشست قاف قصه آمده با شخصيت هاي داستان گابريل گارسيا مارکز، همينگوي، ميلان کوندرا، فاکنر، گونترگراس و ديگران همسفر ميشدند و روزهاي سرما و سردي را با گرمي انديشههاي اين نويسندگان سر مي کردند.
روند برنامه
روند فعاليت ما به گونهاي است که هر هفته، يک رمان انتخاب ميکنيم و در صفحه فيسبوک قاف قصه به به اشتراک ميگذاريم. اعضاي قاف قصه کتاب را از اين صفحه دانلود نموده و در جريان هفته ميخوانند. هر يکشنبهها بعد از ظهر نشست ما در «مرکز منبع معلومات افغانستان» در دانشگاه کابل برگزار ميگردد. دوستان قاف قصه جمع ميشوند و ديدگاههاي شان را پيرامون کتاب بيان ميکنند. پرسش و پاسخ، بحث و گفتگوي ما در همينجا صورت ميگيرد. در جلسههاي اول تلاش ميکرديم کتاب چاپي را در اختيار همه قرار بدهيم، اما وقتي ديديم اين کار دشوار است، پيدياف کتابها را به اشتراک ميگذاريم و ميخوانيم و بررسي ميکنيم.
ياران همکار
در اين راه که تا هنوز آمده ايم، ياران پرمهر زيادي ياري مان کرده است.  اولين يارما، کاوه جبران عزيزبود که از آغاز راه دست ما را گرفته و تا يکسالگي قاف قصه پا به پاي ما گام برداشت. يک سال گردانندگي و مديريت قاف قصه به دست پرمهر او بود و ما از دانش و فرزانگي او بهرهها برديم.
پس از کاوه، جميل شيرزاد، استاد دانکشده ادبيات دانشگاه کابل به درخواست ما با قاف قصه همسفرشد و مهرش را از ما دريغ نکرد. مدت مديدي را با راهنمايي و همکاري او پيش رفتيم و در همين زمان بود که سري به داستانهاي کلاسيک زبان دري هم زديم. داستانهاي منظوم چون شيرين و فرهاد نظامي، رودابه و زال فردوسي؛ داستانهاي که کمتر کسي سراغ آنها را ميگيرد و به آن توجه دارد. ياور ديگر ما نهاد آرمان شهر بوده، اين نهاد گهگاهي براي ما کتاب داده. عتيق اروند، جواد دروازيان و بانو زهرا يگانه با ارادت تمام از آدرس آرمان شهر با قاف قصه همکاري نموده است. گروه کتاب خواني قاف قصه سپاسگزار همهي اين ياران پرمهر هست و خواهد بود.
 کتابهاي خوانده شده
دراين گروه کتابخواني، دهها کتاب خوانده شده است. نام بردن تمام آنها در اين جا ممکن نيست، فقط تعدادي  از آنها از اين قرار است: صدسالتنهايي از گابريلگارسيا مارکز، ناتور دشت از سالينجر، بارهستي و جاودانگي از ميلان کوندرا، مادام بواري از گوستاوفلوبر، آرزوهاي بزرگ از چارلز دکنز، سالهاي سگي از ماريوس بورگاس يوسا، زنگها براي که به صدا در ميآيد از ارنست همينگوي، سلاخ خانهي شماره پنج از کورت ونه گات جونيز، شبهاي سفيد از داستايوفسکي، فارنهايت 451 از ري داگلاس برد بري، موشها و آدمها از جان اشتاين بک، مواظب باش عشق من او اينجاست از آليس مونرو، تابوتهاي رويين از سويتلانا الکسويچ، مالون ميميرد از ساموئل بکت، گوژپشت نتردام از ويکتورهوگو، ظلمت در نيمروز از آرتورکستلر، زورباي يوناني از نيکوس کازانتزاکيس، زماني که يک اثر هنري بودم از امانوئل اشميت، آواي وحش از جک لندن، اتاقي از آن خود از ويرجينيا وولف، اگرشبي از شبهاي زمستان مسافري از ايتالو کالوينو، تهوع از ژان پل سارتر، طبل حلبي از گونترگراس، غرور و تعصب از جين آستين، آئورا از کارلوس فوئنتس، تنهايي پرهياهو از بهوميل هرابال، نقش رنگ باخته از ايزابل آلنده، کيمياگر از پائولوکوئليو، عشق نافرجام از دانيل استيل، خنده در تاريکي از ولادميرنابوکوف، ناخوانده در غبار از ويليام فاکنر، شهرزاد از هاروکي موراکامي، شرم از سلمان رشدي، مردان در آفتاب از غسان کنفاني، ناتني از مهدي خلجي، زندگي به سفارش پشهها از کاوه جبران و دهها رمان ديگر.
گذشته از رمانهاي ياد شده، گروه کتابخواني قاف قصه خوانش و گفتگو پيرامون کتابهاي « سالها تنهايي» و « گرداب سياه» را با حضور نويسندگان آن هريک منوچهرفراديس و سيامک هروي برگزار کرده است. همچنان برنامهي رونمايي و نقد رمان«زندگي به سفارش پشهها» در دانشگاه کابل، مرکز منبع معلومات افغانستان acku از جمله فعاليتهاي ديگر اين گروه است.
وابسته نبودن
گروه کتابخواني قاف قصه، يک گروه کاملا مستقل است که به هيچ جريان، نهاد، حزب، نژاد، مذهب، ايدئولوژي و سازمان وابسته نيست. براي قاف قصه سياه و سفيد بودن آدما، زبان، هويت، مکان، پايگاه و جايگاه شان مهم نيست؛ خط سرخ چهارچوب ما: انسانيت، وجدان، همديگر پذيري و کثرتگرايي است. ما همهي بشر را دوست داريم و احترام ميکنيم. همچنان با الهام گيري از شعر فروغ فرخزاد مي گوييم که:«به سراغ ما اگرميآيي/ اي مهربان/ باخود کتاب بياور»
در فرجام لازم به ياد آوري کنم که دروازهي گروه کتابخواني قاف قصه به روي همه عزيزان باز است، دوستان علاقهمند به کتاب و کتابخواني ميتوانند روزهاي يکشنبه، ساعت يکونيم، در دانشگاه کابل، مرکز منبع معلومات افغانستان تشريف بياورند و با قاف قصه همگام شوند.

دیدگاه شما