صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فاجعه و ضرورت های پس از آن

-

فاجعه و ضرورت های پس از  آن

انجام مناسک ديني پس از يک حادثة انساني، پسنديده است اما هرگز بسنده نيست. رأفت قلوب و اداي تعزيت در مصايب، يک امر عمومي است که مردم عادي نيز به آن قادر اند. به همين سبب است که عزاداري دولت ها در فاجعه هاي انساني، روان مردمان مصيبت زده را چندان درمان نمي سازد.
بدين رهيافت است که تنها تشفي خاطر، توقع مردم را هيچگاه نمي تواند حاصل کند. انتظار خلق سردر گريبان، رهايي از هراس دوباره است. بديهي است که تعزيت و تشفي تنها سنگيني غم را اندکي سبک مي سازد ولي هرگز جلو تکرار را، سد نخواهد ساخت.
هراس مردم يک امر موجه است. تکرار فاجعه احتمال وقوع حوادث را در اين سرزمين افزون ساخته است. علت اصلي تکرار فاجعه، تکرار خطاهاي هست که پيوسته از ديده پوشيده مانده اند. اين چشم پوشي ها براي مسئولين امر، احساس مصونيت خلق کرده است. تنها اما اين خلق برهنه پاست که هيچگاه احساس مصونيت نمي تواند.
در حادثه قول اردوي شاهين، نورچشمان اين سرزمين بر زمين افتاده اند. اين درد بر دل هاي مردم نهايت سنگيني مي کنند. وقتي که نخل هاي شاداب و سرفراز اين ملت به زير خاک مي روند، مردم چگونه بايد تحمل کنند که عاملان اين تباهي راست راست راه بروند و بر قامت خميده اين مردم بخندند؟ اين مسئله سؤال عمومي مردم افغانستان است. مردم بايد بدانند که چرا برخي سياسيون برگليم غم قربانيان مي نشينند ولي با عاملان فاجعه هم سو و هم سخن اند؟ اين سخره گرفتن هاي سياسي، سرنوشت مردم تيره بخت، را نهايت تيره گون مي سازد.
کوچکترين حق خانواده قرباني، دريافت پاسخ دقيق پس از حادثه است. بي توجهي به اين امر، بي احترامي به وارثين قرباني اند. فاجعه رياست محافظت از رجال برجسته ، حادثه خونين دهمزنگ، قتل عام شفاخانه سردار داود خان مردم را در برابر دشمن مشترک متحد و پايدار ساخت ولي ابهام در تحقيق اين فجايع، جايگاه حکومت را در اذهان مردم خدشه دار ساخته است. دشمن از اين وضعيت نهايت بهره مي برد. حکومت گاهي نخواسته بر جانب دشمن گام برداشته است.
مردم حق دارند که از حکومت پاسخ روشن بخواهند. دست دولت در اين قسمت خيلي تهي و درمانده است. تقصير را بايد پذيرفت. عدم موفقيت دولت ها در ارائه پاسخ درست به مردم، اگر تقصير نيست، شکست حتما خواهد بود. همين پيش فرض ها، تعهد حکومت را در بررسي فاجعه قول اردوي شاهين، در برابر اذهان عمومي، خيلي ضعيف نمود مي دهد.
حادثه رياست محافظت از رجال برجسته دقيقا سال گذشته همين موقع سال اتفاق افتاد و رييس جمهور با يک سخنراني آتشين در خانه ملت به ملت تعهد آهنين سپرد، اما هيچي نشد. پس از آن، چندين حادثة به مراتب فجيعتر اتفاق افتاد، دشمن نهايت جولان داد و گل هاي بسياري پرپر شد.
حکومت وحدت ملي بايد اما، اين بار گام را استوار تر بر دارد و تعهدش را عملا نشان دهد تا باور مردم را به دست آورد. باور مردم تنها دارايي اين حکومت است. حکومت اين تنها دارايي اش را نبايد به حراج بگذارد. پاسخ به افکار عمومي تنها راه کسب دوبارة باور عمومي است.
افکار عمومي از حکومت خواسته هاي روشن دارد. مدت هاست که رسانه ها، افکار عمومي را در برابر حکومت، روشن و صادقانه تبيين کرده اند. رسانه ها نيز به اين باورند که هر آنچه که شنيده نشود فرياد است.
بسي شگفت است که سرنوشت و زندگي مردم افغانستان به تعريف يک کلمه وابسته است. ساده ترين و آسان ترين در خواست مردم از حکومت تعريف يک مفهوم است. اما حکومت سال هاست که از اين ساده ترين مسئله صرف نظر کرده است. تعريف دوست و دشمن، خواسته ساليان درازي اين مردم ستمديده است. در برابر اين همه فجايعي که از جانب دشمن مشخص و معين، به ملت مي رسند، حکومت هاي گذشته و امروز خودشان را به سادگي مي زنند و پراکنده سخن مي گويند. دولتمداران حتي در تسليت و تعزيت هاي خود ، از کلمه هاي روشن مي گريزند و سرانجام دشمن قاتل را برادر مي گويند و يا اگر خيلي حرمت بشکنند، مخالف شان مي خوانند. مردم اگر چيزي نمي گويند، هرگز به اين معنا نيست که کلمه ها را نيز به خاطر نسپارند. ياد آوري اين کلمات ناسالم، ذهن هاي زخم ديده را نهايت مي آزارد. مردمي به اين خوبي هرگز سزاوار اين اذيت و آزار نيست. اما چه کنيم که دولتمداران ما همه اهل زور اند.
آن چه مردم از حکومت مي خواهند و حکومت پس از حادثه قول اردوي شاهين بدان پاسخ روشن بدهند بر همگان روشن است.
افکار عامه از حکومت افغانستان مي خواهندکه به صراحت، طالبان را بعنوان دشمن مشخص و معين اعلان کنند و آن را در زير لفافه مخالفين مسلح و داعش پنهان نکند.
توقع واقعي مردم اينست که دولتمداران، نهاد هاي امنيتي و نظامي را ديگر ابزار چانه زني و وجه المصالحة سياسي نسازند و قدرت را با خون مردم و فاجعه هاي پي در پي انساني سهميه بندي نسازند.
سهميه بندي هاي سياسي، شايستگي و درايت را نابود ساخته است. حکومت مي بايست بيشتر از اين، افراد هاي وفادار و مسلکي در بخش نظامي را به حاشيه نسپارند و کار را به اهل کار بسپارند.
مردم وقتي به تعهد حکومت باور مند مي شوندکه حکومت نتيجه فاجعه اخير انساني در شفاخانه سردار داود خان را صادقانه با رسانه ها در ميان بگذارند و عوامل نفوذي دشمن را به سزاي اعمال شان برسانند.
حرمت شکني بر قربانيان فاجعه، مردم سوگوار را سرانجام به ستوه و عصيان مي رساند. بايسته است به کساني که در برابر حمله سربازان بر عليه دشمن از غضب بر خود مي خروشند و بر اين جوانان جان برکف حرمت مي شکند، امادر برابر  تهاجم دشمن، سکوت رضايت مندانه بر مي گزينند، از اين بيش فرصت گستاخي نبايد داده شوند.
مبارزه مستمر و با تمام توان بر عليه دشمن، از خواسته هاي اساسي مردم افغانستان است که حکومت وحدت ملي آن گاه مي تواند در اين مسير صادقانه گام بردارند که قبل از آن طالبان را بعنوان دشمن معين و مشخص اعلان کند.
هم اکنون، حکومت افغانستان در يک آزمون بزرگ قرار گرفته است که انتخاب گزينه نادرست ضرر جبران ناپذير را در پي خواهد آورد.

دیدگاه شما