صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هفت و هشت ثور؛ دو روز متفاوت با پی آمدهای یکسان

-

هفت و هشت ثور؛ دو روز متفاوت با پی آمدهای یکسان

هفت و هشت ثور درتاريخ افغانستان روزهاي فراموش ناشدني هستند، اين دو روز با رويداد متفاوت، پي آمدهاي يکسان داشته است. کودتاي خونين هفتم ثور، از سوي خلقيهاي طرفدار کمونيزم به رهبري نور محمد تره کي صورت گرفت،در اين کودتا سردار محمد داود خان رئيس جمهور افغانستان با شماري ازمنصب داران وفادار به خودش و 17 عضو خانواده اش پس از مقاومت شديد کشته شدند. حزب دموکراتيک خلق که ازطرف اتحاد جماهير شوري حمايت ميشد، با يک کودتاي خونين، قدرت را به دست گرفت و  بعد از به دست گرفتن قدرت بدون درنظرداشت فرهنگ و باورهاي مردم  افغانستان، با نشر  بيانههاي تند توام با تهديد و  سردادن شعار نان، خانه و لباس، قوانين سختگيرانهي را که متأثر از انديشه مارکسيستي بود يکي پس از ديگري تحت عنوان اصلاحات ارضي و برابري اجتماعي وضع نمود.
هنوز چندماهي از حکومت خلقي ها نگذشته بود که مبارزه عليه رسم ورواجها، باورهاي ديني ومذهبي مردم را در پيش گرفتند ؛ هزاران تن از علماء، روشنفکران، متنفذين وحتي مردم عادي وکسبه کاران را به بهانه مخالفت با رژيم روانه زندان يا اعدام کرد، بطور که فضاي زندگي و نفس کشيدن براي مردم تنگ  گرديد. فشارها و فرامين تقنيني نورمحمد ترکي وحفيظ الله امين «رهبران حزب دموکراتيک خلق» که بيشتر در تضاد با باورهاي ديني و عرف مردم قرار داشت واکنش هاي شديد عليه رژيم را  بر انگيخت و خيزشهاي مردمي و جهاد عليه رژيم حاکم از ولايات نورستان و دره صوف آغاز سپس تمام افغانستان را فرا گرفت و گروهاي مردمي  به صورت خود جوش  درنقاط مختلف کشورشکل گرفت و جنگهاي مسلحانه آغاز شد که چهارده سال طول کشيد.
دراينجا پرسش هاي مطرح است که پيامد کودتاي هفت ثور 1357 چه بود؟ کودتاي هفت ثور و 14 سال حاکميت حزب دموکراتيک خلق و پرچم چه ثمره داشت ؟ فرآيند کودتا و عملکرد دولتمداران حزب دموکراتيک خلق و پرچم در تحولات عرصههاي مختلف حيات سياسي واجتماعي چگونه ارزيابي مي شود؟
زمانيکه از زاوية مثبت کودتاي هفت ثور را ارزيابي کنيم، تلاش انقلابي و قهرآميز در جهت متحول سازي افغانستان و گذار از حالت سنتي به مدرنيته. ايجاد تغير در مناسبات قدرت سياسي در افغانستان، پي ريزي اساسات تساوي حقوق زن و مرد در قوانين و در عرصه عملي بنيانگذاري خطوط اساسي برابري وعدالت اجتماعي واقتصادي و همگاني ساختن آموزش و پرورش از نکات مثبت دوران حکومت حزب دموکراتيک خلق و پرچم ارزيابي مي گردد.
اما عليرغم بعضي از پيآمدهاي مثبت آن که به طور معمول هر انقلاب و تحول سياسي در پي دارد، کودتاي هفت ثور پيآمدهاي بسيار منفي در جامعة افغانستان به جاگذاشت. در واقع  مي توان گفت کودتاي هفت ثور يک تجربة منفي بود؛ حاکميتي سياسي که با کودتا شکل گرفت،  با اختناق، کشتار، انحصار مستبدانهي قدرت در سايه تجاوز نظامي اتحاد جماهيرشوروي ادامه يافت. افغانستان پس از کودتاي ثور1357 و حاکميت حزب دموکراتيک خلق، در بحران عميق سياسي و اجتماعي فرو رفت. تفرقه و گسست سياسي و اجتماعي در جامعه تشديد يافت. دولتي را که حزب دموکراتيک خلق ايجاد کرد، منبعث از شرايط اجتماعي نبود. حزب دمکراتيک خلق افغانستان در دوران حاکميت خود کشمکشها و تعارضات شديدي را در جامعه به وجود آوردند و  موجب  جنگ و تشديد منازعات داخلي گرديد.
به طورخلاصه ميتوان گفت که عمده ترين پيآمدهاي کودتاي هفت ثور از 1357 تا هشت ثور 1371 در مدت چهارده سال، فاصله بين حکومت و مردم، اتکاء به منابع خارجي و مداخله نظامي اتحاد جماهير شوري سابق به افغانستان بود که نتيجه آن صدها هزار کشته، صدها هزار معلول، ميليونها تن مهاجر و آواره به کشورهاي مختلف جهان، تخريب اماکن عام المنفعه و  ويران شدن بنيانهاي اقتصادي واجتماعي بوده است.
هشتم ثور، سالروز پيروزي مجاهدين عليه حکومت داکترنجيب الله است، در هشت ثور سال 1371 گروهاي مجاهدين پس از چهارده سال جنگ وارد کابل شد و رسما  قدرت را به دست گرفتند؛ اما مجاهدين باورهاي مردم را به يآس تبديل کردند و نتوانست يک حکومت مطلوب با قاعده هاي وسيع که در آن همه گروه هاي سياسي و اقوام سهم داشته باشد ايجاد نمايد، ازاين رو اختلافات در ميان مجاهدين شروع شد  
عده اي بر اين باور هستند که عدم موفقيت مجاهدين در تشکيل يک حکومت مطلوب، فقدان طرح منسجم دولت سازي بود و مجاهدين در حال قدرت را به دست گرفتند ؛ که  هيچ طرح وبرنامه ي براي حکومت نداشتند و اين اولين نقطه ضعف مجاهدين بود و نداشتن يک طرح منسجم براي دولت داري هم  به علت نداشتن تجريه سياسي گروه هاي جهادي در عرصه حکومت داري بود.  از طرف ديگر قدرت طلبي  برخي از  احزاب جهادي و ناديده گرفتن واقعيت هاي افغانستان و دامن زدن به  اختلافات نژادي و قومي و دست اندازيهاي سازمانهاي استخباراتي کشورهاي همسايه سبب شد که مجاهدين موفق به تشکيل يک دولت مقتدر و فراگير نشدند.
باشکل نگرفتن قدرت سياسي و ايجاد يک نظام مقتدر و فراگيرکه همه گروهاي جهادي درآن حضور داشته باشند، خلآ قدرت به وجود آمد و گسستها بيشتر شد، بارديگر افغانستان درکام جنگهاي که به مراتب ويرانگرتر وخونينتراز از چهارده سال پيش بود فرورفت. شهرها ويران تر، گورستانها وسيعتر ومهاجرت ها بيشتر گرديد و بخش اعظم از تاسيسات عام المنفعه در افغانستان ويران شد.
اما درهمين حال رهبران و برخي فرماندهان جهادي پيروزي مجاهدين در هشتم ثور سال 1371 را حاصل چهارده سال جهاد و مبارزه مردم افغانستان و  عامل فروباشي آخرين حکومت دست نشاندهء کمونيزم در اين کشور ياد مي کنند. آنان به اين باورند که هشت ثور يک رويداد تاريخي ودست آورد بزرگ و يکي از افتخارات تاريخي مردم افغانستان افغانستان که مي بايست همواره از  اين افتخار بزرگ پاسداري کنيم
گرچند ازنظر ماهيت رويدادهاي هشت ثور با هفت ثور بسيار متفاوت است، اما با کمال تآسف مي بايست اذعان کرد که  اين دو رويداد پيامدهاي  يکسان داشته است و هشت ثور که يک روز پر افتخار و  برگ زريني در تاريخ افغانستان است به دليل اختلافات و قدرت طلبي بعضي از رهبران جهادي همانند هفت ثور جنگ ويرانگر ومازعات  داخلي را در پي داشت که اين اختلافات و جنگ هاي داخلي زمينه  حاکميت دهشتبار طالبان  فراهم کرد، اين بدبختي هنوز ادامه دارد و باگذشت شانزده سال از سقوط طالبان بازهم از صلح در افغانستان خبري نيست. در يک کلام ميتواند گفت حوادثيكه بعد از پيروزي هشت ثور1371 در كابل وبرخي از شهرهاي افغانستان رخ داد بسيار ناگوار تر از كودتاي هفت ثور 1357 در كشوربود.به اين ترتيب دوران حکومت مجاهدين نيز با ظهور گروه تروريستي طالبان به پايان رسيد ولي جنگهاي دوران شش ساله حکمروايي آنان جزو تلخ ترين دوران تاريخ افغانستان به شمار ميروند. به همين اساس بيشتر مردم، هفت و هشت ثور را مترادف همديگر دانسته و هر دو را روزهاي تلخ براي افغانستان عنوان مي کنند.

دیدگاه شما