صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنگ های شمال را جدی بگیریم

-

جنگ های شمال را جدی بگیریم

خبرها، تحلیل و تفسیرها، بیانات و اظهارات مقامات دولتی و فضای عمومی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی را رصد کردم؛ اما بجز ناله و فریاد چند جوان در فیسبوک و برخی گزارش‌ها در رسانه‌های خارجی، دیگر رد چندانی از جنگ جاری درشمال‌شرق کشور نیافتم. این بدان معنی است که یا جنگ و اخبار آن در کشور به حدی معمولی و کم‌اهمیت شده که کسی به خود رنج نوشتنِ چندسطر و یا گفتن چند کلمه را نمی‌دهند و یا این‌که اهمیت سوق‌الجیشی  و حساس منطقه را درست درک نکرده‌ایم.
درحالی‌که رهبران سیاسی سخت درگیر رقابت‌های کم‌ارزش و چانه‌زنی‌ها بر سرکسب قدرت و نفوذ بیشتر در دولت مرکزی فعلی و یا آینده هستند و در محافل سیاسی حرف‌های بزرگ و شگفت‌انگیز می‌زنند و در شرایطی که رهبران سیاسی شمال سخت آشفته‌و‌پراکنده‌اند و به‌نحوی سردرگم و در زمانی که حکمتیار رهبر حزب اسلامی، یکی از جنجالی‌ترین چهره‌های مخالف دولت با کاروانی از موترهای زرهی دولتی و اسکورت زمینی و هوایی نظامیان اردو و پولیس وارد کابل گردیده و حکومت وحدت ملی هم  از پیوستن وی  به پروسه صلح استقبال نموده و آن را گامی در جهت بر قراری صلح می‌داند، در نقاط مختلف کشور جنگ هم‌چنان جریان دارد که فاجعه خلق می‌کند و خانه وکاشانه‌ی مردمان این سرزمین به ویرانه تبدیل می‌شود.
جنگ از آن‌سوی سالنگ شروع، تا بغلان وکندز و خواجه بهاء الدین، درقد، اشکاشم و زیباک در نزدیکی‌های واخان را دربرگرفته است و دشمن می‌تازد و به ریش دولت‌مردان و مدعیان وراثت مقاومت ضد طالبانی می‌خندد.
سال‌های اخیر شاهد انتقال جنگ به شمال بوده ایم، چنین امری می‌تواند بازی جدید قدرت‌هایی باشد که اصلا جنگ را خلق و مدیریت می‌کنند، دولت‌مردان افغانستان می‌بایست در مورد این پالیسی دشمن که می‌خواهند جنگ را به شمال  افغانستان انتقال دهند، موضع دقیق و هوش‌مندانه در پیش گیرد و اجازه ندهند دشمنان مردم ما جنگ را درهمه نقاط کشور شعله‌ور سازند، چون هرکجای سرزمین ما که در آتش جنگ بسوزد، وجود ملتی را در آتش کباب می‌کند و در این سال‌ها جنوب و شرق کشور با خون جوانان همه‌ی مردم افغانستان رنگین شده و نشانه‌ی وجود هر هم‌وطن ما در جای-جای این خاک مانده است، اگر دستی از پشتون در هلمند به زمین افتاده، پایی از هزاره نیز در قندهار قطع شده و....
طالبان و دیگر گروه‌های  تروریستی می‌خواهند با تغییر حوزه و جغرافیای جنگ، شمال کشور را دچار بحران و ناامنی نموده  و نفس راحت و جریان دادن زندگی آرامی را برای مناطق جنگ‌زده‌ی هم‌جوار پاکستان فراهم کند. به همین‌دلیل  تحلیل‌گران باورمند است که این‌ها با کمک و هم‌کاری سازمان‌های استخباراتی منطقه سعی می‌کنند  این پروژه را پیش ببرند، اما اینان درخیال باطل غرق شده اند؛ بازیگران اصلی جنگ آن‌گونه نمی اندیشند، بلکه آن‌ها در پی توسعه‌ی ناامنی و فراخ‌کردن میدان بازی هستند؛ می‌خواهند با حفظ جنگ در حوزه‌های جنوب وشرق، شمال و مرکز را هم در آتش بسوزانند.
روزهایی که پروازهای مشکوک شبانه و نشست‌های هلی‌کوپترهای ناشناس در کوه‌ها و دشت‌های مناطق شمال کشور و پیداشدن سر وکله‌ی افراد ناشناس و مسلحین بی‌مسئولیت، سروصدای مردم عادی را بلند کرده بود، کسی آن صداها را جدی نگرفت و عالی‌رتبه‌ترین دولت‌مردان شمال، آنان‌که مقاومت و جنگ در برابر طالبان وتروریزم امتیاز شان بود و مدعی گرفتن بهای مقاومت شان و مالکیت دولت و قدرت از خاطر جنگ و مقاومت و خون دادن شان یا غافل ماندند و یا ثروت اندوختند و قدرت را درکابل جستجو می‌کردند و یا درگیر نفاق شدید شده، برای کوبیدن هم‌دیگر با گروپ‌های گوناگون بازی می‌کردند.
این رویه موجب شد که دشمن از ترور فرماندهان جهاد و مقاومت آغاز و با دامن‌زدن مسایل قومی، زبانی، حزبی، سمتی و نیز تحریک احساسات مردم در حوزه‌ی امور دینی و برجسته‌کردن نمونه‌های بسیار از فساد اخلاقی، مالی واداری کارمندان ملکی ونظامی دولت و نیز ظلم و تجاوز به اموال عمومی و خصوصی و در موارد زیادی تجاوز به عزت و ناموس مردم و بازخواست‌نشدن و به محکمه‌ی عدالت کشانده ‌نشدن عاملین که اغلب از طیف زورمندان محلی و یا مقتدرین دولتی بوده اند، جبهه‌ی گسترده‌ای از ناراضی‌ها را شکل داده و سنگرها و خطوط جنگی را ایجاد کردند.
نکات استراتژیک دشمن برای برهم‌زدن امنیت مرکز و شمال کشور چند مورد است:

  1. حوزه‌ی مانور سیاسی: تمرین و تقویت پایه‌های دولت‌داری، بسیج نیروی انسانی دولت و البته حوزه‌ی پراهمیت اقتصادی دولت هم در عرصه‌ی منابع طبیعی و هم در قلمرو تجارت و بنادر و هم در محدوده‌ی انکشاف و توسعه‌ی زیربناهایی که افغانستان را به شاهراه تجارتی منطقه و جهان مبدل ساخته در محراق توجه سرمایه‌گذاری‌های خارجی قرار می‌دهد، با تشدید و گسترش ناامنی ارزش و جایگاه خود را ازدست می‌دهد و این می‌تواند در تضعیف پایه‌های دولت بی‌نهایت نقش داشته باشد و حوزه‌ی مانور سیاسی دشمن را گسترش بدهد.
  2. معادن شمال کشور: برخی از معادن در شمال کشور به‌خصوص در بدخشان هنوزهم در کنترل کامل دولت نیست، بلکه زورمندان محلی که توسط مقامات عالی‌رتبه در دولت مرکزی حمایت می‌شوند، معادن را غارت و استفاده‌ی شخصی می‌نمایند، جنگ و حضور دشمن در ساحه، می‌تواند این منبع غارت‌شونده را در اختیار آن‌ها هم قرار دهد.
  3. کنترل بعضی از بنادر: بعضی از بنادر که در بدخشان و تخار وکندز موقعیت دارد، منبع دیگر درآمد برای مخالفین دولت است و توجه جدی و تلاش بی‌وقفه‌ی گروپ‌های تروریستی برای دست‌یابی به منابع مالی، آن‌ها را تا سر زمین‌های شمال کشانده است وسعی می کنند  با تصرف این بنادر منابع مالی شان را تآمین کنند.  
  4. تشدید تضادهای قومی: حضور تروریست‌ها در شمال به تشدید تضادهای قومی کمک می‌کند. توسعه‌ی حوزه‌ی جنگ و تغییر جبهه‌ی جنگ، ماهیت تروریستی، ایدئولوژیکی و مزدوری طالبان و دیگر تروریست‌ها را کم‌رنگ و ماهیت قومی شان را بر جسته‌تر می‌سازد. جنگ‌ها در شمال از یک‌سو صف‌بندی قومی را در شمال جدی و برجسته می‌کند و ازسوی دیگر برای تروریست‌ها فرصت بیشتر سربازگیری از جنوب و شرق را فراهم می‌سازد.
  5. سربازگیری از کشورهای همسایه: تعداد زیادی از ترویست‌ها اتباع کشورهای همجوار ما در شمال هستند، آن‌ها با حضور در شمال و داشتن موضع و جبهه در نوار مرزی‌های همسایگان شمالی ما هم فرصت سربازگیری بیشتر از کشورهای آسیای میانه را به دست می‌آورند و هم می‌توانند برای برهم‌زدن امنیت آن کشورها برنامه‌ریزی کنند.
  6. حضور تروریست‌ها در شمال و قدرت‌یافتن شان، پای قدرت‌های دیگر را در منازعات داخلی ما می‌کشاند. تا کنون ناتو وآمریکا حضور نظامی داشتند؛ اما حضور تروریست‌ها در شمال با توجه به تجربه‌ی سوریه می تواند بالقوه خطر مداخله روسیه وچین را هم در پی داشته باشد، اشکاشم و زیباک بر علاوه‌ی درقد و کندز، این روزها عرصه‌ی جنگ است و اگر این مناطق در دست تروریست‌ها قرار گیرد، به معنی پیوندخوردن چترال، منطقه‌ای که لانه‌ی قدیمی تروریست‌ها است، با مرزهای کوهستانی ودشوارگذر و تا حدودی دور از کنترل تاجیکستان می‌باشد و نیز تهدید مرزهای چین با توجه به استعداد یاغی‌گری درکاشغر و نواحی اطراف آن محسوب می‌شود.
  7. توسعه‌ی ناامنی‌ها در شمال‌شرق: باتوجه به پیشینه‌ی ناامنی‌های شدید در شمال‌غرب (فاریاب وبادغیس) توسعه‌ی نا امنی‌ها در شمال‌شرق می‌تواند بحران جنگ و نا‌امنی را غیر قابل مهار نماید.

ازاین‌رو باید اقدامات وسیع و سریع در ریشه‌کنی عوامل جنگ در شمال صورت گیرد و فرصت بیشتر از این به تروریست‌ها داده نشود ونیز این فرصت هم فراهم نگردد که عده‌ای به بهانه‌ی جنگ با تروریست‌ها و دفاع از خود سوای تشکیلات نظامی دولت، دست به تسلیح مردم و سامان‌دادن جبهات خودسر اقدام کنند؛ چنین احتمالی وجود دارد و فاجعه‌ی شکل‌گیری گروپ‌های مسلح غیر مسئول و یا رشد شاخه‌های مسلح احزاب،  فاجعه‌ی کم‌تر از توسعه‌ی تروریزم نیست.

دیدگاه شما