صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهی به دائرة‌المعارف نویسی در افغانستان

-

نگاهی به  دائرة‌المعارف نویسی در افغانستان

دائرةالمعارف به مجموعهاي اطلاق ميشود که اطلاعات جامع و در عين حال فشرده، دربارة دانستهها و يافتههاي بشر در اختيار خوانندگان ميگذارد. اين اطلاعات بر حسب نظام خاص (عموماً الفبايي) مرتب شده است. دائرهالمعارف نويسي، پيشينهاي بس کهن دارد. بخشهايي از يک دائرهالمعارف کهن که به دست آمده است، مربوط به دورة يونان باستان است. برخي بر اين باورند که تاريخ دائرهالمعارف نويسي در شرق طولانيتر از غرب است و چينيها نخستين ملتي بودند که حدود 2000 سال پيش به تدوين دايرهالمعارف همت گماشت.
دائرةالمعارف هاي چيني بيشتر مجموعههاي ادبي بودند. آينه امپراتور، نخستين دائرةالمعارف چيني بود که در سال 202 ميلادي تدوين شد. پارة از متخصصان بر اين باور است که کتاب «تاريخ طبيعي پليني مهين» به جهت روش گردآوري نخستين دائرةالمعارف جهان است. اين دائرةالمعارف 20000 مدخل را تحت عناويني جهانشناسي، نجوم، هواشناسي، جغرافي، جانورشناسي، گياهشناسي، پزشکي و هنرها در برميگيرد.
بعضي ارسطو را نخستين کسي ميداند که اقدام به گردآوري مجموعه اطلاعات بشري کرده است؛ اما آنچه بيشتر محققان اتفاقنظر دارند اين است که پيشينة دائرةالمعارف نويسي به قرن هفدهم برميگردد و شروع قرن هفدهم همزمان بود با تحول در سبک نگارش دائرهالمعارفها که از آن به عنوان نقطة عطفي در تاريخ دائرهالمعارف نويسي ياد ميشود. در اين برهه از زمان «فرانسيس بيکن» بهقصد تأليف دائرةالمعارفي به سبک جديد آثارش را به روش علمي طبقهبندي کرد و ثمرة تلاش او رهنمودي گرانقدر در زمينة نگارش دائرهالمعارفها تلقي شد و راه را براي نويسندگان بعدي هموار ساخت.
فرهنگ بزرگ تاريخي، نوشتة لوي مورري کشيش فرانسوي که در 1674 م در ليون فرانسه به چاپ رسيد و در اروپا بسيار مورد توجه قرارگرفت و به زبانهاي مختلف دنيا ترجمه شد، اولين دائرةالمعارف به شيوة نوين است در انگلستان، «دائرةالمعارف فني» اثر جان هريس نخستين دانشنامه انگليسي بود که در سال 1704 به اتمام رسيد، پس از آن «ويليام چمپرز»، «دائرةالمعارف چمپرز» را تدوين کرد.
دائرةالمعارف نويسي در قرن هفدهم دو ويژگي عمده داشت: نخست اينکه دائرةالمعارف نويسي به صورت فردي انجام ميشد و ديدگاه انديشمندي خاص را انعکاس ميداد. ديگر اينکه کتابهاي مرجع در آن زمان بهمنظور تعليم و يا تفريح «باسواد» ها يا قشر خاصي از آنان تدوين ميشد.
قرن هجدهم آغاز دانشنامه نويسي به سبک نوين است بهگونهاي که با شروع اين قرن، دائرهالمعارفهايي با شکل و شمايل امروزي به رشته تحرير درآمد. در فرانسه روشنفکران فرانسوي يکي از راهها براي آگاهي بخشي به جامعه را تدوين دانشنامه تشخيص دادند. از اين رو گروهي از آنان که به اصحاب دائرةالمعارف ياد ميشود، بر آن بودند تا دائرةالمعارف چمپرز را به فرانسوي ترجمه کند؛ اما با صرف نظر از انجام اين کار «ديدرو» و «دلامبر» با همکاري ولتر و مونتسکيو و روسو دائرةالمعارفي را تدوين کرد و بهصورت پنهاني به چاپ رساند.
قرن نوزدهم اوج دوران شکوفايي دائرةالمعارف نويسي است. اين دوره از آغازين روزهاي قرن نوزدهم ميلادي شروع شد و تا کنون ادامه دارد. همة شاخصههاي اصلي دانشنامههاي نوين «گزيده گويي، جامعنگري، مستند نويسي، فشرده نويسي، ايجاز، ريز کردن مطالب، ارجاع به منابع دستاول، طبقهبندي و نظم، ارجاعهاي دو طرفه، ويراستاريهاي سطح عالي، مصور بودن و داشتن فهرست موضوعي» در اين زمان ابداع شد.
در جهان اسلام دائرةالمعارف نويسي به مفهوم گردآوري دانستهها و علوم بشري پيشينه طولاني دارد. کتاب احصاءالعلوم ابونصر فارابي، دانشنامة علائي، اثر ابنسينا، التفهيم ابوريحان بيروني، ذخيرة خوارزمشاهي جرجاني، مفتاحالعلوم محمد خوارزمي و جامعالعلوم فخرالدين محمد رازي از نخستين دانشنامههاي است که در دورة اسلامي تدوين شده است. در اوايل قرن بيستم در هلند، شرق شناسان و اسلام شناسان به تدوين دانشنامه تحت عنوان دانشنامه اسلام مبادرت ورزيدند. در تدوين اين دانشنامه شرقشناساني مانند بارتلد، مينو رسکي همکاري داشتند که ويرايش دوم آن بعد از جنگ جهاني دوم آغاز شد و در بسياري از مقالات آن تجديد نظر به عمل آمد. اين دانشنامه در کشورهاي اسلامي با استقبال رو به رشد و به زبانهاي عربي، اردو و ترکي ترجمه شد. در ايران، گروهي بر آن شدند تا اين دانشنامه را به فارسي ترجمه کند، اما ترجمه آن به اتمام نرسيد.
نخستين دانشنامه جهان اسلام به شيوة نوين، دائرةالمعارف بستاني است که در اواخر قرن نوزدهم ميلادي توسط پطروس بستاني و پسرانش در لبنان تدوين شد و تا مدخل عثمانيه ادامه يافت. بعد از او کساني ديگر در مصر کار او را ادامه داد.
در ايران نخستين دانشنامه به سبک نوين، دانشنامه فارسي به سرپرستي غلامحسين مصاحب است و جلد اول آن در 1345 ش به پايان رسيد و اين دائرةالمعارف در سه جلد به کارش خاتمه داد. بعد از دانشنامه فارسي تا کنون‌‌ دانشنامههاي زيادي در ايران تدوين شده است.
دانشنامه نويسي در افغانستان
در افغانستان تدوين دائرةالمعارف با ضوابط امروزي همزمان با ايران و ترکيه آغاز شد. دائرةالمعارف آريانا در شش جلد در سالهاي 1328،1330،1335،1341،1348، ش. تدوين‏ شد و در کابل به چاپ رسيد. اکنون کشورهاي ديگر در زمينة دانشنامه نويسي پيشرفتهاي خوبي دارد. دانشنامههاي زيادي در موضوعات مختلف تدوين کرده و يا در حال انجام است، ولي در افغانستان به دليل جنگ اين حرکت متوقف گشت.
حال که فصل نويني در کشور ما آغاز شده است، جهت آشنا کردن مردم با تاريخ و گذشتههاي آنکه در اثري سه دهه جنگ دچار گسست شده، تدوين کتابهاي مرجع و بنيادي يک ضرورت است تا خلأ اطلاعاتي موجود در جامعه افغانستان در حوزههاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي...برطرف شود، آکادمي علوم افغانستان که مسئوليت تدوين کتابهاي مرجع و تاريخي را به عهده دارد، با کمال تأسف نظر به اوضاع و احوال نابسامان کشور و کمبودهايي در حصة فعاليتهاي دانشنامه نويسي، آنگونه شايسته و بايسته مثل ديگر کشورهايي که در امنيت کامل به سر مي برده و تحولات علمي و فرهنگي شگرفي را پشت سرگذاشته، اما آکادمي علوم نتوانسته است که کارهاي بزرگي را برآورده کند.
به بيان ديگر با وجود هزينههاي اختصاص يافته و حضور افراد زياد که کارهاي پژوهشي به ويژه در راستاي دانشنامه نويسي کار ميکنند، منتها برايند فعاليتهاي اين نهاد نظر به استندردهاي جهاني پذيرفته شده کاستيهايي داشته است. به هر صورت اگر روند دانشنامه نويسي را در افغانستان و به طور خاص در آکادمي علوم با معيارهاي علمي بررسي شود، نميتوان نام يک کتاب مرجع و اثر علمي را بر آن گذاشت که ارزش معياري و استندرد داشته باشد.
بهراستي اگر حکومت جديد به کارهاي علمي و پژوهشي توجه ميکرد و بر اساس يک پاليسي مشخصي از نيروهاي فکري جامعه حمايت و با يک برنامهريزي دقيق و هدفمند تغييرات بنيادي در آکادمي علوم به وجود ميآورد، ما امروز شاهد تدوين و تهيه دهها دائرةالمعارف، دانشنامه، فرهنگنامه و لغتنامه بوديم؛ بنابراين دولت وحدت ملي براي بيرون رفت از اين وضعيت ميبايست با بررسي وضعيت منابع انساني موجود در آکادمي علوم، زمينه جذب نيروهاي تحصيلکرده و توانمند را بدون درنظرداشت گرايشهاي قومي و سمتي فراهم سازد و اجازه ندهند که يک مرکز علمي براي هميشه گروگان کسان باشند که به دلايل ضعف جسمي يا علمي تواناي فعاليتهاي علمي و پژوهشي ندارد.

دیدگاه شما