صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بی اعتنایی به تاریخ ادبیات دری دردانشگاه ها

-

بی اعتنایی  به تاریخ ادبیات دری دردانشگاه ها

روش مناسب و معمول در دنيا اين است که براي فراگيري يک رشتهي از دانش، پيش از همه چيز بايد به سراغ پيشينهي تاريخي و تاريخ آن رفت تا يک  درک و دريافت درست و موثرتر از آن دانش بدست آورد. يادگيري بهتر يک رشتهي علمي مستلزم شناخت پيشينهي تاريخي و تاريخ آن رشتهي علمي است؛ به همين دليل است که آغاز بحثهاي علمي و رشتههاي تخصصي با تاريخ و تاريخچهي آن شروع ميشود. بررسي همين زمينهي تاريخي باعث شده که سرچشمهي بسيا ري  از شاخههاي علمي از يونان سر بر ميکشد و به سخنان سقراط ، افلاتون و ارستو ميرسد.
تاريخ ادبيات نيز يکي از رشتههاي علمي است که به بررسي ادبيات يک زبان يا يک سرزمين در گذر زمان ميپردازد و اين بررسي به گونهي است که ريشههاي دگرگوني و تحول ادبيات و پيوند ميان رويدادهاي ادبي را روشن ميسازد. فوايد تاريخ ادبيات چند چيز است:1ـ روشن کردن زواياي ناشناختهي ادب و فرهنگ؛ 2ـ بررسي دلايل کاميابي يا ناکامي ادبيات؛ 3ـ آشنايي با جلوههاي زندگي در دوره هاي گوناگون؛ 4ـ مرور انديشههاي لطيف. هرچند نميتوان تمام فوايد تاريخ ادبيات را در اين چند چيز خلاصه نمود؛ ولي مهمترين فوايد تاريخ ادبيات اين نکات است.
يکي از مباحث اصلي در دانشگاه هاي کشور تاريخ ادبيات دري است. يادآور بايد شد که منظور از جاي خالي دوقرن وسيزده سال تاريخ ادبيات در دانشگاهاي کشور، تمام دانشکدهها نيست؛ بلکه دانشکدههاي زبان و ادبيات و رشتهي زبان و ادبيات دري است؛ چون در دانشکدهها و رشتههاي ديگر ضرور و مرتبط نيست. در دانشکدههاي زبان و ادبيات دري، يکي از مضمونهاي اساسي، تاريخ ادبيات دري است که در چند سمستر تدريس ميشود. تاريخ ادبيات دري از اوستا و زبان و ادبيات آن آغاز شده به ترتيب دوران اشکانيان، ساسانيان، کوشانيان، طاهريان، صفاريان، سامانيان، غزنويان، سلجوقيان، غوريان، مغولها، تيموريان و تاريخ ادبيات معاصرخوانده ميشود.
در دورانهاي يادشده ادبيات فراز وفرود آن بررسي شده است؛ اما اين بررسي دو خاليگاه بسيار بزرگ دارد که شوربختانه  تا هنوز پُرنگرديده است. خاليگاه اول که يک بحث خيلي کلان است و مقالهي مفصل ميطلبد تا کمي بيشتر توضيح داده شود؛ با وجود آن در اين جا صرف به اين موضوع اشارهاي ميشود تا شايد به نتيجه اي  دست يافته شود و روزنهي بازگردد. خاليگاه اول تاريخ ادبيات فارسي دري در سدههاي 11 و 12 است. در درسنامهها و جزوههاي تاريخ ادبيات دانشگاهها از اين دو سده بسيار سطحي گذشته است و اين دو سده و کم و کيف جزئيات آن به فراموشي سپرده شده است. در دانشگاهها سير ادبيات ما از اوستا شروع ميشود و تا دوران تيموريان هرات که سدههاي نُه و ده را در برميگيرد به صورت مرتب تدريس ميگردد؛ ولي همينکه دوران تيموريان تمام شد، ناگهان تاريخ ادبيات از سدههاي 11 و 12 با اشارهي کوتاه عبور نموده، بحث ادبيات معاصر شروع ميشود؛ يک پرش عجيب و غريب از روي دوقرن صورت مي گيرد. گرچه ممکن است اين دو سده دوران فترت ادبي باشد و ادبيات به افول و سقوط رسيده باشد؛ با وجود آن براي فهم ادبيات دري در اين دوسده بررسي زمانه و زمينههاي آن نياز اساسي است. تا زماني که تاريخ ادبيات اين دوسده کاويده نشود، تاريخ ادبيات دانشگاههاي ما معيوب است و نامکمل. در اين صورت دانشجويان و دانشآموختگان رشته زبان و ادبيات دري،  بيخبر از ادبيات و فراز و فرود آن در اين دو سده است؛ در نتيجه يادآور بايد شد که در يک خلاي بزرگ تاريخ آدبيات به سر ميبريم. گرچه ممکن است استادان دانشگاهها در جريان تدريس اشارههاي ضمني و يادداشتهاي کوچک و پراگنده از اين دوره داشته باشند؛ اما اين دو قرن نياز به درسهاي موردي و درسنامههاي جامع و بحث مفصل و منظم دارد. در اينجا اصطلاح خيلي زيباي دکترزرين کوب را وام گرفته و ميتوان گفت که «دوقرن سکوت» در تاريخ ادبيات دانشگاههاي ما، نقض بسيار کلان و غيرقابل پذيرش است که بايد اين خاليگاه پُرشود.
خاليگاه دوم، تاريخ ادبيات سيزده سال اخير است که بخش خيلي مهم تاريخ ادبيات معاصر محسوب ميشود. در دانشگاهها آخرين تاريخ ادبيات که خوانده ميشود، تاريخ ادبيات معاصر است. دراين درسنامهي دانشگاهها، ادبيات فارسي دري تا سال 1382 بررسي شده است. از سال 1382 تا اکنون سيزده سال گذشته است و در اين سيزده سال، ادبيات، آثار ادبي و شيوهي توليد آفريدههاي ادبي با دگرگونيهاي چشمگيري روبرو شده است. پس از سال 1382 تحول جدي در تمام عرصهها، بويژه ادبيات و مسايل فرهنگي رخ داده است. بهبود وضعيت امنيتي، سرازير شدن ميزان بلند از کتابهاي ادبي و ترجمهها از کشورهايهمسايه، همگاني شدن انترنت و شبکهي اجتماعي، برگزاري نشستهاي ادبي و فرهنگي به صورت دوامدار و سرانجام جو اجتماعي تاثير مستقيم و زيادي بر ادبيات و آفريدههاي ادبي گذاشته است. به دليل نبودن تاريخ ادبيات سيزده سال اخير، ادبيات، آفريدههاي ادبي، دگرگوني و رشد آن ناشناخته باقي مانده است. در سيستم درسي دانشگاههاي کشورهاي ديگر،  بحث بروز(آبديت) بودن و تدريس دانش روز، خيلي مهم پنداشته ميشود و براي دانشجويان مضامين درسيي جديد تدريس ميگردد. سيزده سال بيخبري از تاريخ ادبيات معاصر در دانشگاههاي کشورما، نشان دهندهي يک نقض درسيستم آموزشي  ما است که مي بايست در اين باره يک فکري اساسي شود.  بررسي وضعيت ادبيات در سيزده سال اخير از نظر کمي و کيفي يک ضرورت اساسي شمرده ميشود؛ چون ادبيات آيينهي تمام نماي فرهنگ و زبان يک جامعه، يک تبار و يا يک سرزمين است. از طرف ديگر ناشناخته ماندن اين دوره به معناي معيوب ماندن تاريخ ادبيات فارسي دري است و در چنين صورتي هرنوع تحليل از ادبيات معاصر فارسي دري، ناسنجيده و غيرکارشناسانه است.قابل ياد آوري است که نگاهي گذرا به تاريج ادبيات معاصر کافي نيست؛ بلکه تاريخ ادبيات اين سيزده سال، نيازمند يک بحث و تحليل واقع بينانه، دقيق و سنجيده شده با در نظر داشت آفريدههاي ادبي منظوم و منثور اين دوره است.
در فرجام سخن آنچه بايد يادآور شد اين است که افراد و نهادهاي مسوول براي رفع اين مشکل لازم است يک اقدام جدي نمايند،  وزارت تحصيلات عالي، وزارت معارف، دانشگاهها و استادان که مسئول تدريس اين بخش اند، راهکار عملي و دست يافتني براي حل اين موضوع طرح نمايند تا درس ادبيات فارسي دري، در دانشگاههاي کشور با اين دو خلاي بزرگ تاريخ ادبيات پيش نروند و دانشآموختگان آگاه به تاريخ ادبيات معاضر تربيت شوند، هم اکنون  تاريخ ادبيات فارسي دري با دو خاليگاه ياد شده در تمام دارالمعلمينهاي دولتي و خصوصي تدريس ميشود، با اين حساب جمع کثير از دانشجويان در يک خلاي بزرگي معلوماتي قرار ميگيرند. وقتي که چنين باشد، شناخت درست ادبيات فارسي دري، تحول و دگرگوني آن، عوامل تحول، روشن نمودن زواياي پنهان ادبيات، بررسي عوامل کاميابي و ناکامي آن در دورانهاي ياد شده غير ممکن ميشود؛ پس نياز است که به سراغ اين دو قرن و سيزده سال بايد رفت و باشناخت آن، فهمدقيق و درست تري از ادبيات فارسي دري به دست داد.

دیدگاه شما