صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

از سرگیری مذاکرات صلح با پاکستان و الزامات جدید

-

از سرگیری مذاکرات صلح با پاکستان و الزامات جدید

گفتگوي صلح با پاکستان يک مساله يا محک تازه اي نيست، بلکه يک تجربه ي طولاني و تکراري است که در طول ساليان دراز ميان افغانستان و پاکستان صورت گرفته و در هيچ مرحله اي جز وخامت بيشتر اوضاع امنيتي کشور حاصل ديگري از آن به دست نيامده است. 
بيست و يک بار سفر صلح خواهانه حامد کرزي رييس جمهور وقت افغانستان به پاکستان و انعطاف بيش از حد کابل در برابر مطالبات پاکستان و رهايي طالبان از محابس افغانستان و توقف عمليات هاي شبانه عليه استراحتگاه هاي طالبان و ممنوعيت استفاده از سلاح هاي سنگين عليه مواضع و قرارگاه هاي طالبان و برادر خواندن آنان در محاورات سياسي همه و همه بيانگر اين واقعيت است که صلح در اولويت سياست هاي افغانستان قرار داشته و انرژي و وقت زيادي بالاي آن هزينه شده است.
مشکلي که در اين نوع نگاه وجود داشت، ضعف در دستگاه ديپلماسي و ساده انگاري در مناسبات ديپلماتيک و راه نيافتن به عمق استراتژي اسلام آباد و عدم تحصيل تجربه از ميز مذاکرات مکرر بود که افغانستان را در اين ميدان با ناکامي هاي زيانبار مواجه ساخت، اما رويکرد تازه اي حکومت وحدت ملي در برابر سياست هاي اسلام آباد نشان داد که کابل مصمم است تا در ديپلماسي اش تجديد نظر کرده  و از تجربيات ديپلماتيک خود در سياست هاي جديدش مايه بگذارد و واقعيت هاي عيني جامعه و خواسته هاي اصلي مردم را نيز در آن بگنجاند.
نزديک به دو سال است که روابط کابل و اسلام آباد به سردي گراييده و سايه اي از تيرگي و تنش در آن نمايان است.
حکومت در اين مدت تلاش کرده است تا طلسم وابستگي به پاکستان و انحصار مناسبات با آن کشور را بشکناند و در مناسبات منطقوي و بين المللي خود دريچه هاي تازه اي باز کند و با گشايش دروازه هايي تجاري و ترانزيتي باکشور هاي ديگر منطقه، افغانستان را در يک موقعيت برتر و دست بالاتري قرار دهد. 
گردهمايي کشورهاي منطقه در نشست سازمان همکاري شانگهاي که به هدف نزديکي کشورهاي منطقه ايجاد گرديده است ، در هفدهمين اجلاس خود در آستانه قزاقستان، زمينه اي به وجود آورد تا پاکستان بار ديگر خواهان از سرگيري گفتگوهاي صلح از جانب افغانستان گردد.
در مورد مذاکرات چهار جانبه اي افغانستان، پاکستان، امريکا و چين که قرار است از سر گرفته شود، ديدگاه هاي متفاوتي وجود دارد که عمدتا به دو ديدگاه خلاصه مي شود :
اول اين که شرايط جهاني دچار تغيير گرديده و مناسبات سياسي و امنيتي منطقه هم از اين فرايند متاثر گرديده است. مساله قطر يک مثال از اين ديگرگوني است که به اتهام همکاري با شبکه هاي تروريستي چون داعش، طالب، القاعده و شبکه هاي ديگر دهشت افگن به يک چشم بر هم زدن متحول شد و شماري از کشورهايي مانند عربستان سعودي، امارات متحده عربي، مصر و کويت مناسبات سياسي و تجاري خود را با قطر قطع و عملا آن کشور را به يک جزيره محاصره شده مبدل ساختند.
اين که چه اهداف ديگري پشت اين نوع اقدامات نهفته است، فعلا مورد بحث ما نيست ، اما در ظاهر امر، همکاري از هر نوع و هر شکلي آن که با شبکه هاي تروريستي از سوي هر کشوري صورت بگيرد با گوشمالي جهاني و منطقوي روبرو خواهد شد.
چنين به نظر مي رسد که برانگيخته شدن خشم کشورهاي مختلف عليه قطر به عنوان کشور حامي تروريزم ممکن پاکستان را متوجه خود کرده باشد که او هم در اين قطار قرار دارد و روزي هم به اين سرنوشت سردچار خواهد شد. بناا محتمل به نظر مي رسد که چنين شرايطي مقامات اسلام آباد را وادار کرده باشد تا يک بار ديگر مساله مذاکره براي آوردن صلح در افغانستان را در اجنداي کاري خود قرار داده باشد و به اين واقعيت واقف شده باشد که امريکاي عصر ترامپ بسيار متفاوت با امريکاي عصر اوباما خواهد بود. 
حمايت جدي امريکا از احياي دوباره روند گفتگوهاي چهار جانبه صلح و اين که جنگ راه حل اصلي منازعات نيست و يگانه راه براي پايان مشکل، گزينه ي گفتگو و آوردن صلح از اين رهگذر مي باشد، هشداري باشد که پاکستان در اين مرحله بايد صداقت خود را در پشت ميز مذاکره به نمايش گذاشته و دست حمايت از سر طالبان بر دارد؛ در غير آن ممکن است با عقوبت سخت چون قطر روبرو گردد.
ديدگاه دوم اين است که پاکستان، ضمن درک شرايط پيشامده، اما چون گذشته ها تسليم شرايط نخواهد شد و بار ديگر بازي هاي خود را با برگ طالبان و پوشش گفتمان صلح از سر خواهد گرفت. اين کشور تجربه زيادي از اين دست بازي ها با اراده جامعه جهاني و ايالات متحده امريکا داشته و در هر مرحله توانسته است  که خود را از تنگناها بيرون بکشد و باز هم کماکان به سياست هاي خود دوام بدهد.
به نظر مي رسد که پاکستان در وضعيت کنوني بهتر از گذشته ها از موقعيت بهتر برخوردار است و فعلا پشتوانه قدرت هاي بزرگي چون چين و روسيه و برخي کشورهاي ديگر را هم در جهت حمايت از طالبان به همراه دارد به ويژه کشور چين که يک رکن از ارکان در مذاکرات چهار جانبه به حساب مي آيد، با دست بازتر به چانه زني هايش بر سر منافع خود بايستد و به سياست هاي دوگانه خويش ادامه بدهد.
بنا بر اين آنچه که مهم است چگونگي حضور حکومت افغانستان در اين روند تازه مي باشد. ما نبايد مثل گذشته ها همه چيز را قرباني يک روند احتمالي صلح نماييم. حکومت کابل ضمن اين که از دستاوردهاي خود در عرصه هاي مختلف امنيتي، سياسي، تجاري و ترانزيتي و روابط بيروني اش حراست نمايد با اعتماد کامل به اين روند بپيوندد و در آينده ابتکار صلح و جنگ را خود به دست بگيرد و دنباله رو صداي پاکستان نباشد و درک کند که پاکستان از روند گفتگوهاي صلح چون گذشته ها نه به عنوان يک ضرورت، بلکه به منزله يک فرصت براي خود استفاده مي کند و هيچ نوع صداقتي از خود در اين باره تبارز نخواهد داد.

دیدگاه شما