صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آیا طالبان به پیشنهاد صلح تن خواهند داد؟

-

آیا طالبان  به پیشنهاد صلح تن خواهند داد؟

افغان ها همواره قرباني اعمال تروريستي گروه هاي افراط گرا، به ويژه طالبان، قرار گرفته اند. بعد از يک و نيم دهه مبارزه عليه تروريسم، ناامني نه تنها کاهش نيافته است؛ بلکه رو به افزايش است. با ناکام شدن مبارزه عليه تروريسم توسط نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريکا، دولت افغانستان با تأسيس «شوراي عالي صلح» در صدد گفتگو با طالبان برآمد؛ اما اين روش نيز ظاهراً موثر نبوده است و نا امني ادامه دارد. حالا سوال اينجاست که آيا طالبان در ميز مذاکره حاضر خواهد شد يا خير؟ قبل از پاسخ به اين سوال، بايد طرز تفکر طالبان را به صورت عميق مورد توجه قرار داد.
نظام هنجاري مورد پذيرش طالبان و تطبيق شده توسط آن ها متاثر از شرايط زماني و مکاني ويژه اي شکل گيري اين گروه بوده است. براي شناخت مباني عقيدتي طالبان، بايد هنجارهاي ذهني و رفتاري جريانها و فرقه هاي مختلف را مورد توجه قرار داد؛ زيرا آن ها متاثر از يک جريان مشخص نبوده اند.
برهان الدين رباني براي خط مشي طالبان و الگوهاي ذهني آنان سه مبنا را معرفي مي کند: (1) شيوه ي شناخت علماي سلفي ديوبندي پاکستان مثل علماي مدارس پيشاور. (2) شيوه ي شناخت علماي سلفي مصر. (3) شيوه ي شناخت مبتني بر فرهنگ قبيله اي در افغانستان و مناطق آزاد قبايل و ايالت سرحد پاکستان. اين مبناها به واقعيت بسيار نزديک است و اين نوشته دو جريان سلفي گري و ديوبنديسم را به صورت گذرا توضيح مي دهد.
(1) سلفي گري: حرکت سلفي، با انديشه ي برگشت به دوران سلف صالح، مخالف بدعت ها، عرف، مرشدي و مرادي و کراماتي است که به برخي از اشخاص داده مي شوند؛ اما تفکر سلفي گري از اينها فراتر رفته و پيروان آن با تقليد از فقها، فلاسفه، جريان تصوف و روحانيت به مخالفت برخاسته اند. سلفي ها با هرنوع تأويل و تفسير قرآن مخالف اند و گفتار بسياري از آن ها اين است که آيات را طوري که نازل شده اند بايد خواند. ايده ي مهم اين نحله، تأکيد برسيره ي گذشتگان در کليه ي امور سياسي و اجتماعي است. شيخ ناصرالدين الالباني، يکي از رهبران سلفي ها، فتواي کافر بودن زمامداران مسلمان عصر خودرا صادر نمود. برخي از بزرگان جنبش اخوان المسلمين نيز از او پيروي نمودند. باتوجه به اين نوع طرز تفکر، بخشي از طالبان نيز به منظور تکفير برخي پيروان مذاهب فتوا صادر مي نمايند و اعمال هراس افگنانه ي شان نيز برخاسته از اين عقيده است که آن ها را به سلفيون شبيه مي سازد.
(2) ديوبنديسم: فرقه ي ديوبندي در ابتدا به عنوان يک جنبش براي مبارزه با استعمار بريتانيا در هند سربرآورد و اولين مدرسه ي شان را به نام «دارالعلوم» در ديوبند هند تاسيس نمود. اما اين جنبش بعدا به چند شاخه با نوع نگاه و ايده هاي ديني و سياسي مختلف تقسيم شد. براي مثال، در سال 1945م جمعي از علماي وهابي از شاخه ي اصلي ديوبنديسم به نام جمعيت العلماي هند جدا شده و جنبش مذهبي را موسوم به «جمعيت العلماي اسلام» راه انداختند و صدها مدرسه در ايالت سرحد بلوچستان به راه انداخت. جمعيت علماي اسلام بازهم به دو شاخه مولانا فضل الرحمان و مولانا سميع الحق تقسيم گرديد و در 1984 با حمايت جنرال ضياء الحق سپاه صحابه را بوجود آوردند. در انتخابات 1993 م جمعيت العلما با «حزب مردم پاکستان» به رهبري بي نظير بوتو متحد گرديد وبا برنده شدن وي به اهرم قدرت دست يافت. اين مکتب به تفکر افراط گرايانه و سلفي گري گرايش يافت. بخش قابل توجهي از نيروي انساني طالبان در مدارس جمعيت العلماي پاکستان تربيت يافته بودند که خود از بدنه ي مکتب ديوبندي منشعب شده بود. نوع نگاه طالبان در مورد زنان، اهل تشيع و علوم مدرن شبيه به مکتب ديوبندي است.
همچنان طالبان متاثر از فرقه ي وهابيت و جنبش اخوان المسلمين هستند که مجال براي توضيح آن ها نيست. بنابراين، طالبان متاثر از جريان هاي مذهبي و سياسي گروه هاي مختلفي اند نه از يک جريان مشخص.
طالبان سال ها تحت عنوان «جهاد» به خشونت و خونريزي توسل جستند و هنوز اعمال هراس افگنانه ي خودرا ادامه مي دهند. حالا، سوال اينجاست که آيا اين گروه با دولتي که عليه آن جنگيده است در ميز مذاکره خواهد نشست؟
در گذشته، فرماندهان طالبان در مواردي که برخي از مقامات سياسي در صدد تفاهم و تعامل با نيروهاي خارج از امارت اسلامي بودند، عملا آن ها را در يک دوراهي ايدئولوژيک قرار مي دادند و مقامات سياسي در اين نوع چالش مجبور به تسليم بودند. فرماندهان نظامي براين باور بودند که مخالفين امارت اسلامي «باغي» اند و جنگ عليه آنان يک واجب شرعي است؛ اما اگر تصميم گرفته شود که آنان در امارت شريک گردند، به اين معني است که آنها باغي نبوده اند. پس سوال اينجاست که جنگ با آنها از نظر شرع چگونه بوده است؟ کشته هاي طالبان بدست آنها «شهيد» شده اند يا نه؟ مسئولين سياسي طالبان براي آنان جوابي نداشتند. بنابراين، هرگونه تفاهم و مذاکره با مخالفان موجب بي اعتمادي نيرو هاي نظامي طالبان نسبت به رهبران شان مي شد و طالبان هيچگاه حاضر به مذاکره و پذيرش طرح هاي صلح مختلف نماينده ي ويژه ي سازمان ملل نشدند. آنها تنها زماني حاضر به صحبت با جريان هاي رقيب مي شدند که طرف مقابل با قصد تسليم نزد آنان مي آمد.
بعد از پيوستن گلبدين حکمتيار و امضاي قرارداد صلح با دولت افغانستان، کاربران شبکه اجتماعي دقيقا همين سوال را از حکمتيار مي پرسند. آنان با اين نوع سوال در واقع مشروعيت جنگ حزب اسلامي را عليه دولت و مردم افغانستان پرسش برانگيز مي دانند.
طالبان با پيشنهاد صلح از طرف حکومت افغانستان و برخي کشورهاي ديگر، بازهم در اين دوراهي ايدئولوژيک قرار مي گيرند. به اعتقاد نگارنده جواب مثبت مقامات طالبان به پيشنهاد صلح، موجب بي اعتمادي نيروهاي نظامي خواهد شد. اما اگر تمام شرايط طالبان مورد پذيرش دولت افغانستان قرار بگيرد آنان به اين گفتگو تن خواهد داد با اين استدلال که دولت تسليم آنان شده است. البته، يکي از شرايط طالبان در گذشته خروج کامل نيروي هاي خارجي از افغانستان بوده است. اگر اين خواست پذيرفته شود بازهم آنان گذشته ي خودرا چنين توجيه مي کنند که طالبان در مقابل نيروهاي خارجي جنگيده اند و کشته ي خودرا «شهيد» خواهند خواند. با وجود اين، هيچ تضميني براي تن دادن به مذاکره صلح بعد از خروج کامل نيروي هاي خارجي موجود نيست. فعلا در مورد گفتگوي صلح همين دو راه به نظر مي رسد؛ يا طالبان به جنگ ادامه مي دهند و يا اينکه با قبول شرايط تعيين شده از طرف آنان به ميز مذاکره حاضر خواهند نشست.

دیدگاه شما