صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دیوارهای بی اعتمادی در کابل فرو می ریزد؟

-

دیوارهای بی اعتمادی در کابل  فرو می ریزد؟

روند برداشتن موانع سمنتي  که در روز سوم سرطان سال روان، توسط شهر داري کابل  و با حمايت پوليس آغاز گرديد، با استقبال گسترده شهروندان در پايتخت مواجه شد. هفته گذشته گزارش هاي منتشر شد که گويا اين روند متوقف شده است. اما عبد الله حبيب زي سرپرست  شهرداري کابل، ديروز شنبه 24 سرطان در صفحه فيسبوک خود عکس و مطلبي را نشر کرد که دلالت بر تداوم اين روند دارد. متن پست شهردار چنين است: «کار برداشتن موانع از مقابل پوهنتون باختر: شاروالي کابل بر اساس تقسيم اوقات و پلان عملياتي  کاربرداشتن موانع را از مقابل پوهنتون باختر امروز آغاز نمود. قرار است اين پروسه در تمام نقاط از قبل تعين شده اجرا و جادهها مسدود شده بروي عابرين باز گردد.»
فلسفه و کار کرد ديوارهاي کابل
ديوارهاي سمنتي در کابل، از سال هاي 2003 به بعد، به منظور افزايش ضريب امنيتي مراکز مهم دولتي و سفارت خانه هاي خارجي در برابر تهديدات امنيتي، مورد استفاده قرار گرفت.  ميزان استفاده از اين ديوارها به مرور و به موازات رشد تهديدات و انفجارهاي انتحاري، افزايش يافت. از سال 2014 با خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان و واگذاري تأمين امنيت به نيروهاي افغان،  استفاده از موانع  به گونه بي پيشينه اي گسترش يافت و کابل را عملا به يک شهر به تمام معنا جنگي تبديل کرد. گسترش موانع  و مسدودسازي جاده ها و وکوچه ها توسط مقامات حکومتي، زرومندان، بزرگان قومي، تجار و جز آن، در کنار اين که رفت و آمد مردم محل و ساکنان پايتخت را با مشکلات شديد، مواجه ساخت و موجب ازدحام رنج آور در معدود جادهاي باز گرديد، تأثيرات مخرب رواني، فاصله بين دولت و ملت و افزايش بي اعتمادي نسبت به مقامات و مسئولان را در پي داشت. حس بي اعتمادي به مسئولان  زماني تشديد گرديد، که در طول بيش از يک سال گذشته اقدامات تروريستي انتحاري به صورت وحشتناک و در مقياس وسيع از مردم عادي در جاده ها، مساجد و اماکن عمومي قرباني گرفت. حملات بر تظاهرات جنبش روشنايي در دهمزنگ، عزاداران در زيارتگاه کارته سخي، مسجد باقر العلوم، مسجد الزهرا، کارمندان پارلمان در دار الامان و اخيرا حمله موتر بمب در چهار راه زنبق، گراف تلفات غير نظاميان را به شدت افزايش داده است. اين در حالي بوده که ديوارهاي سمنتي در همين بازه زماني هر روز بلند و بلندتر و طولاني تر شده است. بنابر اين،  ديوارها،  کار کرد منفي داشته و اعتماد مردم نسبت به مسئولان را شديدا کاهش داده  و براي جلوگيري از تهديدات امنيتي کارکردي قابل قبولي نداشته است. حتي اين تفسير وجود دارد که احساس مصونيت مقامات در پشت ديوارهاي مرتفع سمنتي، ميزان احساس مسئوليت آنها در قبال شهروندان عادي را کاهش داده است. از جانب ديگر  افزايش و ضخامت ديوارها، تروريستان را واداشته است که براي ضربه زدن به اهداف دولتي و رسمي، از موتر بمب هاي بزرگ و مملو از مواد منفجره استفاده کنند که اين امر قربانيان بيشتر از مردم عادي مي گيرد.  انفجار 10 جوزا در  چهار راه زنبق که  گفته مي شود هدف آن سفارت خانه آمان بوده است نمونه بارز دال بر اين تفسير است.

رابطه خياباني مقامات و شهروندان
ديوارهاي بي اعتمادي به ديوارهاي سمنتي خلاصه نمي شود؛ در مجموع «رابطه خياباني» مقامات، زورمندان و بزرگان قومي با شهروندان، حس بد بيني،  کاهش محبوبيت و حتي توليد نفرت در بين توده ها را باعث شده است. تعدادي از مقامات و اراکين حکومتي و يا زورمندان به خود حق مي دهند که در حين عبور از جاده ها  با هارن هاي دلخراش و سوت و صداي نظاميان و ايجاد فضاي رعب آميز، به ديگران دستور توقف بدهند و مسير خود را با زور نيروهاي مسلح باز کنند. در مواردي است که مسير خلاف جهت اصلي جاده، توسط قطاري از موترهاي اصلي و تعقيبي پيموده مي شود و  سر نشينان و رانندگان ديگر وسايط مجبور به باز کردن مسير براي چنين قطارهاي و توقف طولاني مدت  در جادهاي مزدحم مي شوند. برداشتي که به مردم دست مي دهد اين است که زورمندان و مقامات در اولويت اند و کارآنها اهميت دارد. اما شهروندان عادي نه کار و زمانبندي شان اهميت دارد و نه بيماران شان که ساعات ها در مسير راه بمانند.
مراسم فاتحه، عزاداري و احيانا شادي هاي مقامات و زورمندان يکي ديگر از تجلي هاي رابطه خياباني آنها با شهروندان است. معمولا در چنين مناسبت هاي آنها مساجد و مراکز مشهور در نقاط مرکزي شهر را انتخاب مي کنند. برگزراي چنين آئين ها،  جدا از بعد معنوي و عاطفي آن، کارکردهاي سياسي دارد و به فرصتي براي مانور قدرت و شهرت تبديل مي شود. پيامد چنين محافل براي شهروندان عادي و همجوار چنين مساجد و اماکن، اما بسيار سنگين و طاقت فرسا است. ازدحام ناشي از حضور مهمانان عجيب و غريب  که با اهداف و مقاصد مختلف شرکت مي کنند، موجب بسته شدن راههاي مواصلاتي شهروندان عادي شده، زندگي روز مره آنها را دچار اختلال عميق مي سازد. اگر نگاه جامع به ابعاد امنيت داشته باشيم يکي از ابعاد اساسي امنيت، امنيت انساني است. در يک تعريف از امنيت انساني مي توان گفت: رهايي از فقر، گرسنگي، بيماري ها و تداوم و پويايي الگوهاي زندگي روزه و روتين مردم. طبق اين تعريف مقامات و زورمندان که مسئوليت قانوني و اخلاقي شان ارائه خدمات و تأمين امنيت شهروندان است، خود بخش هاي اساسي از امنيت انساني در شهر کابل را با خطر مواجه مي سازند. طبيعي است که حس انزجار و نفرت در مردم رشد يافته آنها را وادار به گلايه کند که « نه از دست زنده شان در امانيم و نه از دست مرده شان»

نويد رهايي
يکي از راه برون رفت از اين وضعيت و بازگردان و ترميم اعتماد و حمايت مردم از مقامات، نمايندگان و بزرگان قومي، باز تعريف همين  «رابطه خياباني» است . استقبال و حمايت شهروندان از فرمان رئيس جمهور،  مبني بر برداشتن موانع و ديوارهاي انسدادي نشان مي  دهد که مردم از طرح ها و اقدامات نيک حکومت پشتباني مي کند. باز تعريف «رابطه خياباني» و فرو ريختن انواع ديوارهاي بي اعتمادي در کاهش فاصله بين دولت و ملت موثر است و مي تواند مشروعيت و استحکام نظام سياسي را بر پايه حمايت هاي وسيع مردمي ارتقاء ببخشد. مقامات و بزرگان قومي بايد اثبات کنند که امنيت، رفاه و آسايش شهروندان به پيمانه امنيت و آسايش خودشان براي آنها اهميت دارد. نگرش مردم بر بنياد حقايق ملموس تغيير مي کند، نه شعارها. توصيه نويسنده به رهبري و مقامات ارشد حکومتي اين است که در نظام مردم سالار، هيچ پشتوانه اي قوي تر از مردم نيست. اگر به مردم مراجعه شود، خدمات و مکلفيت هاي دولت در برابر مردم صادقانه ارائه گردد، مردم حامي نظام سياسي بوده و در امر مبارزه با فساد و نا امني دوشادوش مسئولان و حتي پيشتر و بيشتر از آنها حرکت خواهند کرد. و کلام آخر اين  که برداشتن موانع سمنتي، آغازي براي پايان بي اعتمادي خواهد بود.

دیدگاه شما