صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

راههای برون رفت از بن بست امنیتی

-

راههای برون رفت از بن بست امنیتی

فاجعه دوم اسد امسال تدوام همان فاجعهای است که سال گذشته در میان معترضان جنبش روشنایی رخ داد. تکرار عین حادثه و هدف قرار دادن افراد ملکی و غیر نظامی تداعیگر بی رحمی و عمق قساوت دشمنان قسم خورده مردم افغانستان را به نمایش گذاشت. طالبان با خلق دهها حادثه ای از این نوع نشان دادند که به قوانین جنگی پایبند نیستند و تنها هدف شان برای رسیدن به قدرت، ایجاد ترس و وحشت در میان مردم است. حمله بر افراد ملکی و غیر نظامی، میتواند مصداق کامل از نقض حقوق بشری و جنایت علیه بشریت باشد.
طالبان، به تکرار نشان داده اند که جان و مال افراد و افغانهای بی گناه، هیچ گونه اهمیت و ارزشی برای آنان ندارد. این مردم عادی و بی طرف افغانستان است که خسارت دیده و متحمل تلفات جانی و مالی فراوان می شوند. طالبان به زعم خویش با استفاده از تاکتیک جدیدش سعی می کند تا دولت را بیشتر تضعیف و اعتماد مردم به حکومت را کاهش دهد. کاهش اعتماد مردم نسبت به دولت یکی از شیوه های است که گروههای مسلح در سالهای پسین از آن استفاده می کنند.
از طرف دیگر تقویت گروههای تروریستی و کسب ظرفیت انجام حملات بزرگ تروریستی مردم را نسبت به تأمین امنیت شهروندان بی باور ساخته است. لذا ایجاب می کند تا حکومت شفافیت لازم را در بخش سکتور امنیتی برای جلب توجه و حمایت مردم روی دست گیرد. بدون شک گسترش مشارکت سیاسی، افزایش شفافیت واعتبار دولت به ویژه در بخش امنیتی، حکومت وحدت ملی را در مهار نا امنی ها کمک می کند.
ایجاداجماع ملی و سیاسی برای برون رفت از وضعیت کنونی و رسیدن به یک صلح پایدار و همسو ساختن کشور های منطقه و دخیل در بحران افغانستان و نیز کاهش اختلاف های سیاسی می تواند موانع و چالش های موجود را رفع و حکومت را قادر سازد تا صفحه تازه در استراتیژی و عملکردهای خویش در رابطه با تروریزم و ایجاد صلح وثبات دایمی در کشور بکشاید.
مبارزه با تروریزم و دهشت افگنی، زمانی به موفقیت می انجامد که میان قربانی و تروریست تفاوت قایل شده و با عوامل تروریزم مبارزه صورت گیرد. در این راستا، اگر نیروهای ناتو و در راس آن امریکا می خواهند با مردم افغانستان متحد و همکار باشند، باید تروریزم را هدف قرار دهند.  سیاست عدم تفکیک قربانی و عامل تروریزم، هردو به عنوان متحد استراتژیک، سیاستی است که در دهه گذشته موجب قربانی های بی شمار، در افغانستان شده و هیچ موفقیتی نداشته است.  نویسنده بر این باور اند که پاکستان و امریکا به عنوان دو کشور دخیل در بحران افغانستان می توانند به روند صلح در افغانستان کمک کنند. رسیدن به صلح ایجاد یک سیاست و استراتژی روشن و تفکیک میان جانبداران و مخالفان صلح و آشتی افغانستان را ایجاب می کند.
تعریف واضح و شفاف از تروریست در راهبرد جنگی دولت با گروههای هراس افگن، نیاز به اراده قوی سیاسی حاکمان دارد تا در ذیل این راهبرد سره را از ناسره جدا کرده و آروزهای مردم افغانستان را به مثابه قربانی اصلی این جنگ به تحلیل گرفت. و نیز با درک از رابطهها و خلأهایی موجود در سیاست صلح جویانه افغانستان، استراتیژی کارایی را برای نجات از بحران طرح وعملی نمود .
از طرف دیگر نقش مردم در تأمین امنیت و همکاری آن با نیروهای کشفی و استخباراتی از اهمیت ویژهای برخوردار است. تا کنون حکومت های پیشین به نقش مردم در تأمین امنیت شهرها کمتر توجه داشته اند. حمایت از شورای های محل، تربیه و جذب نیروهای کشفی بیشتر، مبارزه با فساد پیشگان در میان نیروهای امنیتی و کشفی، کاهش فقر گسترده،  مهار روز افزون شکاف های طبقاتی از عناصر کمک کننده اند که حکومت  می تواند با توسل به آن در مهار حمله های انتحاری و تروریستی فایق آید.
بحث مصالحه با طالبان نیز تا هنوز نتایج قابل ملاحظه و واقعی نداشته است وشورای عالی صلح با توجه به گذشته آن یک نهاد مصرفی و بیهوده تلقی می شده است . اخیرا تحرکاتی، با تغییر در ساختار شورای عالی صلح به چشم میخورد و این تحرکات امید های نسبی را نسبت به روند صلح نسبت به گذشته بیشتر ساخته است، اما کافی نیست. گذر از یک نگاه داخلی به روند صلح به یک روند منطقوی و از حاشیه نظری به متن و عمل در قبال صلح و ثبات دایمی در افغانستان و همسان سازی دیدگاه های متضاد همسایگان افغانستان و بازیگران جهانی میتواند بیشتر این روند را کمک کند.
تقویت نیروههای مسلح افغانستان و فشار بیشتر بر طالبان و پاکستان برای تحقق صلح و ثبات در افغانستان و کمک جامعه جهانی به دولت و حکومت افغانستان در قبال اعتماد سازی درونی و نگاه ملی به برنامه های سیاسی در درون حکومت از روزنه های است که ممکن است به روند صلح وآشتی ملی کمک کند.
در راهبرد جدید احتمالی واشتنگتن بحث ازدیاد نیروهای خارجی مطرح است، اما باور ما این است  که جدا از ازدیاد نیروهای خارجی، بحث تجهیز و تمویل نیروهای مسلح افغانستان باید به یک اولویت در راهبرد جدیدامریکا و جامعه جهانی در افغانستان تبدیل شود. زیرا نیروهای نظامی بیشتر خارجی که نقش مشورتی داشته باشند، تأثیر تعین کننده بر سرنوشت جنگ  نخواهد داشت. از این رو بدون در نظر گرفتن اولویت تمویل و تجهیز کافی نیروهای مسلح افغانستان،  با توجه به حساسیت ها و مخالفت های کشورهای منطقه و همسایه افغانستان نه تنها گره کور صلح و ثبات افغانستان باز نخواهد شد، که ممکن است مداخلات همسایه های افغانستان را بیشتر سازد. باید راهبرد جدید واشنگتن با واقع بینی و لحاظ کردن بافت نا متجانس سیاسی و منافع کشورهای منطقه در نظر گرفته شود.
هرچند رفت و آمد های مقامات ایالات متحده امریکا به پاکستان و تعلیق پرداخت کمک های نظامی امریکا به این کشور نشان دهنده، فشار های واشنگتن بر پاکستان، برای دست کشیدن از حمایت گروههای تروریستی در افغانستان است اما این فشار ها با توجه به رابطه استراتیژیک چند ساله واشنگتن با پاکستان حد اقل در کوتاه مدت عملی به نظر نمی رسد. حال با توجه به گسترش روز افزون حملات طالبان و سائر گروههای تروریستی بهترین راهکار برای مقابله با گروههای تروریستی نظیر طالبان حمایت دوامدار از نیروهای مسلح افغانستان است.

دیدگاه شما