صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کنش های نمایشي و بي احساس ما در مشق مدني بودن

-

کنش های نمایشي  و بي احساس ما در مشق مدني بودن

رفتار و عملکردهاي ما به اساس هدف يا مقصد مورد نظر ارزش گذاري مي شود. هرگاه هدف ما، امر نيک، پسنديده، مفيد و کارا باشد، عملکردهاي ما نيز از همين ويژگي ها برخوردار است؛ اما هرگاه هدف ما، ناروا و ناپسند باشد، کنش هاي ما هم همين حکم را دارد. اين هم ممکن است که گاهي براي يک هدف ناپسند و ناروا عملکردهاي خودمان را رنگ و صورت امر پسنديده بزنيم؛ اما در نهايت به هدف ناروا و ناپسند ختم مي شود. پس بسيار روشن است  که چقدر از کارکردها و يا عملکردهاي ما نيک و بشردوستانه و چقدر آن فريبکارانه، تظاهر و نمايشي هست.
جامعه ي مدني و شهروند مسوول کساني اند که هدف و يا مقصد متعالي براي بهترشدن افراد اجتماع يا بهبود وضعيت يک شهر و اجتماع دارد. چنين شهروند مسوول و بيدار بر نابساماني هاي موجود اعتراض نموده، خواهان تحول و تغيير آن مي گردد. اين اعتراض در قالب رفتارها و کنش هاي متفاوت و گوناگوني شکل مي گيرد. برعکس آن، يعني کساني که اکت و اداهاي فرهنگي و مدني درمي آورند، هيچ گاهي نمي توانند که شهروند مسوول يا فعال مدني باشند؛ ولو اينکه در همه جا برهمه خودشان را مدني جاربزنند.
جامعه ي مدني و شهروند مسوول در افغانستان با يک دگرگوني بسيار چشم گيري روبرو شده. نوسانات که در اين نهاد پيش آمد، بيش از حد، جايگاه و پايگاه اجتماعي وسياسي اين نهاد را به سقوط و انحطاط کشانيد. مدني هاي گذشته ي ما تا سرحدي خوب بودند و کارهاي عميق تر و دقيق تري انجام مي دادند. صداي شان و برشوريدن شان تا اندازه ي معقول، منطقي، با احساس، هدفمند و هماهنگ با خواست جمعي مردم بودند. گذشته از اينکه رفتارهاي مدني را به راه مي انداختند، درد مدني و شور بهبود يافتن وضعيت موجود ناگوار نيز درذهن و ضمير شان بلوا مي کشيدند. هدف شان بيشتر بهبود وضعيت و نجات و رهايي شهروندان از بحران و نابساماني ها بودند. تقلا و تلاش  شان فراتر از تظاهر و نمايش بودند.
جامعه ي مدني امروز، تحصيل کردگان، دانش آموخته ها، روشنفکرمآبان و  فعالان مدني امروز آن روح مدني بودن، ديروز را ندارند. نه درد مدني دارد و نه هم از ته دل براي بهبود يافتن و برترشدن وضعيت موجود تلاش مي کنند. جمع سرگردان، نامنسجم و گاهي هم زياده رو. امروز از منش و کنش مدني ما رسمي بيش باقي نمانده است. عملکردهاي اعتراضي، انتقادي و مدني گونه ي  ما کاملا بي روح و خالي از درد و احساس شده است. کنش هاي مدني بيشتر نمايشي، بي روح و بي احساس است.    
حق دوربين بردردهاي ما پيشي گرفته است. عکس گرفتن و در صفحه فيسبوک نمايش دادن  و جارزدن اين که من در فلان جا بودم ، در صدرکنش هاي مدني ما جا گرفته است. در جلو دوربين ايستاد شدن و با هزار اکت و ادا و باهزار آدم عکس گرفتن، مسأله مهم تر از درد اجتماعي شده است. در هر عملکرد مدني ما کامره ها و عکس هاي دسته جمعي بيش از همه چيز در محراق توجه است. چنان سرسام آور و پرجوش و شوريده حال سرگرم عکس برداري مي شويم که هدف اصلي از ياد ما مي رود. به طور مثال هرگاه  پس از حادثه ي غمناک و دلخراش انتحاري، براي قربانيان آن رويداد شمع روشن مي کنيم، بيش از اينکه غمگين و پردرد و اندوه بار باشيم و غم نبودن عزيزان از دست رفته روح مارا پريشان کند، لبخندهاي پيش دوربين عکاسي، شاخ و شانه کشيدن و با زواياي مختلف عکس گرفتن و شور نشاط عکس هاي آنچناني بيشتر روح و روان ما را تسخير مي کند. اين جاست که به روشني تمام فهميده مي شود که چقدر دل ما براي عزيزان از دست رفته مي سوزد(؟) چقدر نبودنش براي ما سخت و تحمل ناپذير و در عين حال دردآور است(؟) شايد سخت باشد که به وجدان هاي خود مراجعه نموده به اين پرسش ها، پاسخ منصفانه بدهيم. به طور نمونه،  در تازه ترين کنش و نمايش مدني ما که  در شهر کابل، به غرض يادبود از شهداي حادثه انتحاري سرکاريز که منجر به شهادت چندين کارمند وزارت معدن شد، ميزان احساس و اندوه ما به خوبي پيدا بود. جايگاه دوربين عکاسي و صد نوع عکس برداشتن و در کنار ده ها آدم کس ايستادن و با زوايايي گوناگون تصويربرداي در محراق توجه ما بود. به گمان من در اين حرکت مدني آنچه که از يادما رفته بود، شهدا و خون شهدا بود. يادمان نمانده بود که ما درسوگ چندين جوان پرپرشده گردآمده ايم و مي خواهيم ياد و خاطره ي آنان را گرامي داريم.
حق دوربين بيشتر برما سلطه داشت و همه مفتون و دل باخته خودمان را تسليم دوربين نموده بوديم. زندگي کردن در مقابل دوربين جز از زندگي ما شده است. بايد هر روز در مقابل دروبين قرار بگيريم چند تا عکس برداريم و باشتاب هرچه بيشتر آن عکس را در فيسبوک بگذاريم تا اينکه چند تا «پسند» و چند تا «ديدگاه» را نصيب شويم. کنه بيشتر از حرکت هاي ما به همين جا ختم مي شود. بخش اعظم و قابل توجه همين نمايش هاي مدني ما از اين مراحل عبور نمي کند. همه اش در عکس هاي فيسبوک هضم و حل مي شود. پس از آن شور و شيدايي فيسبوک، کسي سراغ آن موضوع را دوباره  نمي گيرد. از بهبود وضعيت و يا بدتر شدن آن کسي نمي پرسد.
از اين مسأله هم نيک باخبرم که شبکه هاي اجتماعي در قسمت پخش و نشر خبر و وارد کردن فشار بر مراجع و منابع مختلف سخت تأثير گذار است. ممکن بعضي از همين دوستان اعتراض کنند که عکس هاي ما به غرض اطلاع رساني و نشر و پخش فعاليت هاي مدني است. شايد کسي دفاع از عکس برداري کند و بگويد عکس هاي يادگاري گرفتن منافات ندارد با مدني بودن. کساني ديگري شايد دليل و برهان ديگري طرح کنند، اما پاسخم به همه اين است که کاري ما از اين مراحل گذشته. ما چنان تظاهر گرا و به قولي بعضي از دوستان، اهل تجليل و سلبريتي شده ايم که شامل هيچ يک از گزينه هاي ياد شده نيستيم. عکس گرفتن و درجلو دوربين کرنش کردن از مرحله ابزار تبليغات گذشته و براي برخي از ما، نهايت و يا انجام يک هدف شده است. بنابر آن اين توجيه نادرست مي آيد که عکس هاي مان و جارزدن هاي مان را صرف اطلاع رساني بناميم. از طرف ديگر کساني که در يک حرکت مدني شرکت مي کنند، چند فيصد شان درد مدني، اجتماعي و فرهنگي دارند؟  درجامعه ي ما که اين همه آدم فرهنگي و مدني است؛ کارکردهاي روشن ما کجاست؟ رفتارهاي مدني ما تا هنوز چقدر توانسته در بهبود روزگار و نارواي هاي جامعه ي ما کمک کند؟ هر قدر کاروان مدني زياد مي شود به همان اندازه روح اين نهاد مي ميرد و درد مدني بودن رخت بر مي بندد. از فعاليت هاي واقعي مدني، رسمي مي ماند و بس. 
يادمان باشد که حق انسان ها و درد و رنج آنان ازحق دوربين مقدم تراست. چقدر خوب است که توجه و دقت ما از عکس هاي آنچناني برداشته شود و بر دردهاي ما معطوف گردد. روح و احساس مدني در ما بيشتر شود و شور فرهنگي و مدني ايجاد شود و آن وقت است که انشاالله حق من و تو و ما بر حق دوربين و عکس و اکت و اداهاي عکاسي پيشي مي گيرد. به اميد آن روز!

دیدگاه شما