واشینگتن - در یک روز تفت آلود تابستان قبلی، کارکنان اداره سیا در گورستان ملی آرلینگتون با هم جمع شدند تا دو تن از همکارانشان را به خاک بسپارند، ری هوک و ناتانیل پاتریک دلیمار از تفنگداران نخبه ای بودند که برای سیا کار می کردند آنها در یک درگیری با ملیشه های اسلامی در جلال آباد افغانستان نزدیک مرز پاکستان کشته شدند.
در گزارش های خبری محلی لسبورگ محل زندگی آقای هوک، خیلی از مرگ او خبری پخش نشد ، در مورد آقای دلیمار در  پانهندل فلوریدا، جایی که خانواده او زندگی می کند هیچ خبری نشر نشد. مرگ شان هرگز روی دیوار مرمری ستاره های یادبود در دفتر مرکزی سیا در لنگلیی وا حک نشد. تا امروز حداقل 18 ستاره نمایانگر تعداد اعضای سیا که در افغانستان کشته شدند روی دیوار است، آماری که قبلا نشر نشده بود، این تعداد با تعداد افراد سیا که در جنگ های ویتنام و لاوس طی نیم قرن گذشته کشته شدند برابری می کند.
این مرگ و میرها بازتاب دهنده هزینه سنگینی است که سیا در طول 16 سال جنگ مخفی متحمل شده است، جایی که هزاران مامور سیا از یازده سپتامبر سال 2001 تابحال آنجا انجام وظیفه کرده اند. آشکار شدن مرگ آقای هوک 42 ساله و آقای دلیمار 47 ساله نشان می دهد که سیا از حالت جاسوسی سنتی به جنگ خط مقدم روی آورده است و نشان از فشاری است که سیا با آن روبرو است در حالی که رئیس جمهور ترامپ متعهد شده است که ایالات متحده در افغانستان بدون چشم انداز روشنی باقی بماند.
کین استیلس تحلیلگر سابق مبارزه با تروریسم سیا، کسی که از نزدیک با کارکنان سیا در افغانستان کار می کرده است و سه تن از دوستانش را نیز در جنگ از دست داده  گفت جنگ طولانی را پیش رو داریم. آقای هوک در ریورپارک داکوتای شمالی بدنیا آمده بود، ویولن می نواخت و در مکتب فوتبال بازی می کرد، از آکادمی نیروهای دریایی ایالات متحده در رشته اقیانوس شناسی فارغ التحصیل شده بود، پس ازگذراندن آزمون های سخت وارد نیروهای دریایی شد. او چندین ماموریت در اروپا و خاورمیانه انجام داد و در سال 2004 به سیا پیوست.  آقای هوک در آژانس آموزشی در ویرجینیا که به نام مزرعه یاد می شد آموخت که چگونه جاسوس استخدام کند و مهارت های دستکاری پیام های مخفی را آموخته بود. او در بین کارآموزان بهترین شناخته شد و جهت  آموزش های پیشرفته تر به یک منطقه سری در جنوب غربی ایالات متحده اعزام شد به زودی به بازوی سیا در بخش عملیات‌های ویژه سازمان جاسوسی آمریکا تبدیل شد.
بسیاری از افراد بخش عملیات‌های ویژه سازمان جاسوسی آمریکا مانند آقای هوک از نیروهای دریایی، دلتا فورس و واحد های نظامی نخبه آمدند.  در طول 12 سال کاری آقای هوک در سیا وی هم به عنوان فرمانده و هم جاسوس نقش بازی کرده است. او به عراق و سایر مناطق حساس اعزام شده بود، همچنان او به عنوان کارمند وزارت خارجه ( پوششی برای ماموران مخفی) به یونان و دانمارک فرستاده شد. دوستان وی در سازمان گفتند اعزام وی به خارج از مناطق جنگی بیشتر به خاطر افزایش تجربه های وی بود.
آقای هوک مانند همکارانش می دانستند که شغل پر خطری دارند، وی در کشوی میز خانه اش در لسبورگ روزنامه ای را نگه داشته بود که در آن مقاله راجع به مامور سیا به نام ماج داگلاس ازمبیک افسر نیروی دریایی و فارغ التحصیل آکادمی نیروی دریایی که از او به نام شیر فلوجه یاد می شد در سال 2007 در عراق کشته شده بود. در سال 2008 زمانی آقای هوک به افغانستان اعزام گردید که از وی خواسته شد برای تقویت یک گروه از ماموران سیا که در کمین طالبان گیر کرده بودند برود . یکی از ماموران به نام دونالد بارگر 40 ساله کماندوی سابق و عضو کلاه سبزها که مدال برنز هم کسب کرده بود درست در همان لحظه که اقای هوک رسید کشته شد. دوستان وی می گوید وی برای کاهش فشار ناشی از این حادثه به نقاشی روی آورده بود. همسر آقای هوک در تبادل ایملی گفت شوهرش مثل آدم که در فیلم ها بازی می کند بود، انسان های باورنکردنی، همکاران او نیز همین طور هستند. همسر وی گفت او زندگی پر رمزی داشت و من نمی خواهم چیزی از آن بگویم همین مقداری را هم که در ایمل یاد کردم احساس می کنم به او خیانت شده است. از آقای هوک سه فرزند به جای مانده است.
در مورد کار آقای دلیمار در سیا چیز زیادی نمی دانیم.  طبق پرونده های نظامی، او حدود دوازده سال را در دایود در بخش نیروهای ذخیره کار کرده است جایی که او سرجوخه سواره نظام بود. دوستانی که تمایل داشتند راجع به او صحبت کنند گفتند که او بعد از حمله یازده سپتامبر به سیا پیوست و بعدتر به نیروی ذخیره دریایی تغییر داد ( در حین حال تعهد داده بود که به عنوان جاسوس هم کار کند) جایی که از آن به بعد ماموریت هایی به او سپرده می شد. همسر آقای دلیمار از مصاحبه خود داری کرد. از آقای دیلیمار دو دختر به جای مانده است.
از سال 2001 به بعد مانند هزاران افسر سیا و پیمانکاران که به هدف مبارزه با تروریسم به افغانستان آمدند و رفتند، بخش عملیات‌های ویژه سازمان جاسوسی آمریکا نیز در ماموریت های خطرناک مشارکت داشتند، بیشتر از ماموریت ها در سومالیا، عراق، فیلیپین و سایر مناطق جنگی صورت گرفته است. بعد از حمله یازده سپتامبر بخش عملیات‌های ویژه سازمان جاسوسی آمریکا اولین نیروهای آمریکایی بودند که پای بر خاک افغانستان نهادند تا اینکه بعدا حامد کرزی رییس جمهور آینده را به کشور آوردند. گریگ ولج ماموری بود که حامد کرزی را به افغانستان منتقل کرد و تقسیمات نظامی به راه انداخت و یکی از بزرگترین جاسوسان سیا شد.
اولین امریکایی که کشته شد جان مایکل اسپان بود او مامور سیا در بخش عملیات‌های ویژه سازمان جاسوسی آمریکا بود در نوامبر 2001 طی شورش زندانیان کشته شد.  از آن سال به بعد کارکنان بخش عملیات‌های ویژه سازمان جاسوسی آمریکا یک گروه کوچکی از نیروهای شبه نظامی افغان را تحت نام تیم تعقیب ضد تروریست آموزش و مشوره دادند. این شبه نظامیان عملیات های پنهانی را انجام دادند که بدلیل جا گذاشتن کمترین رد پا از اهمیت زیادی برخوردار هستند. شبه نظامیان و آموزگاران سیا در آن زمان توسط مقامات افغان و سایر وکلا متهم به کشتار غیر نظامیان شدند. حملات شبه نظامیان سیا و شبه نظامیان جنگجو منجر به حملات هوایی شد که در آن غیر نظامیان کشته شدند.
بدترین حادثه برای سیا در سال 2009 در افغانستان اتفاق افتاد، بمب گذار انتحاری با انفجار جلیقه انتحاری اش هفت مامور سازمان سیا را در پایگاه در خوست نزدیک مرز پاکستان کشت( هیچ کدام آنها از کارکنان بخش عملیات‌های ویژه سازمان جاسوسی آمریکا نبودند) .همزمان سیا کمک کرد ریاست امنیت ملی افغانستان را ایجاد کند که بعدها این ریاست متهم شد که مظنونان را شکنجه می کنند. سازمان سیا بیش از یک دهه به آقای کرزی پول های نامشروع  می داد. هر ماه ماموران سیا پول های نقد را داخل بکس ، کوله پشتی ها و حتی داخل خریطه های پلاستیکی خرید به آقای کرزی می دادند آنها این پول ها را برای ایجاد شبکه گسترده قوی ،بستن زبان جنگ سالاران، وکلا و سایر طرفدارانش می پرداختند.
این پرداخت های نامشروع به کرزی در سال 2013 افشا شد، بسیاری از دیپلمات های امریکایی، مقامات و کارشناسان پرداخت این پول ها را دیده بودند که باعث ایجاد فساد گسترده ای شد و  تلاش عملی امریکا برای ایجاد یک دموکراسی در افغانستان را تضعیف می کرد. آقای هوک و آقای دلیمار در اکتبر سال 2016 در یک حمله توسط ملیشه های اسلامی در نزدیکی جلال آباد کشته شدند جایی که این نیروها سرک ها را می بستند و مردم را مورد آزار و اذیت قرار می دادند. دوستان وی می گویند آقای هوک در کنار دیواری راه میرفت که مورد اصابت مرمی قرار گرفت و در مخابره گفت که زخمی شده است آقای دلیمار که صدای نزدیکترین دوست اش را شنید برای کمک به طرف او رفت که مورد اصابت مرمی قرار گرفت و زخمی شد اما آقای هوک جان داد، آقای دلیمار به جرمنی انتقال یافت بعد از رسیدن همسرش به شفاخانه جان داد. آن دو در ماه می زمانی که سازمان مراسم یادبود سالانه برای کسانی که در خط مقدم کشته شدند برگزار کردند دو ستاره (درجه نظامی ) دریافت کردند. سومین مامور سیا جورج وایتنی 38 ساله در ناحیه در جلال آباد در ماه دسامبر کشته شد که او هم ستاره دریافت کرده بود. 
سایر افسران سیا از سال 2001 در افغانستان کشته شدند به شمول داریو لورینزتی فارغ التحصیل وست پوینت و کماندو سابق که در سال 2012 توسط انتحار یکی از اعضای امنیتی در واقع طی حمله خودی کشته شد. جی هنیگان 61 ساله پیمانکارکه در سال 2011 در یک حمله مورد اصابت مرمی قرارگرفت و کشته شد.دو تن از شبه نظامیان سیا در سال 2013 در حالی که در جنوب شرقی افغانستان در تعقیب تروریستان بودند کشته شدند و ناتان رز در سال 2002 در حال تعقیب القاعده کشته شد. آقای استیلس تحلیلگر سابق مبارزه با تروریسم گفت جایگزینی کارکنان سیا کار آسانی نیست و این چالش بزرگی برای دولت هست. چطور می توانیم این سطح از تجربه و تخصص را در جنگی که 20 یا 30 سال یا بیشتر طول می کشد حفظ کنیم.
14 جولای در آرلینگتون مراسم بخاک سپاری آقای هوک و آقای دلیمار بود مردانی قوی هیکل ریش دار با عینک های آفتابی در شیپورها می دمیدند و به یاد آنها چندین فیر هوایی کردند. آقای ولج مامور سیا که کرزی را به افغانستان منتقل کرده بود در میان سوگواران هست. در این مراسم عکسی از آقای هوک را نشان می دهد که در حال لبخند است و آقای دیلیمار تبسم کنان در کنار ساحل ایستاده است. به گفته آدام چستر نیمیتس آنها با هم مانند برادر بازو به بازو جنگیدند، با هم کشته شدند و حالا با هم در کنار هم خوابیده اند.