صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شانزده سال خیانت و کارشکنی در پروژه های ملی

-

شانزده سال خیانت و کارشکنی در پروژه های ملی

از شکل گیری اداره موقت تا به حال شانزده سال؛ یعنی نزدیک به دو دهه می گذرد. از آن زمان تا به امروز فرصت ها، امکانات و زمینه های بسیار فوق العاده ی برای کشور و مردم ما میسر شد، تا کارهای بسیار بنیادی، مفید، ارزشمند و دوامدار صورت بگیرد. پروژه ها و برنامه های بسیار بزرگ و با مصارف بالا که می توانست، پایه های اقتصادی و رفاه همگانی مردم را فراهم بسازد. این پروژه با هزینه های بسیار زیاد که از طریق کمک های بین المللی وارد افغانستان شد، تنها با اعداد و ارقام قابل بیان و تصور است. وقتی که منصفانه به کمک های واریز شده به افغانستان و به هدر رفتن این کمک ها در داخل کشور، دقت کنیم، هرآدمی منصفی را ناراحت می کند. پیامدهای مثبت و بازسازی که با این کمک ها دستگیر کشور ما می شد، افغانستان را می توانست در سطح بلند از ترقی و بازسازی برساند. ولی این کمک ها و  پروژه های که هزینه های شان با همین کمک ها تأمین می گردید، قریب به اتفاق هیچ کدام شان چنانچه طرح و برنامه ریزی شده بود به ثمر ننشست و تا هنوز هم همین طور است. هزینه های هنگفت و آنچنانی؛ اما کارهای بی کیفیت و کم کیفیت، سست و ناپخته دست آورد و برآیند این پروژه ها و کمک های بین المللی در طول شانزده سال بوده و هست.
شانزده سال خیانت و کارشکنی، حیف و میل کردن  و دزدیدن پول های کمکی کشورها توسط افراد و نهادهای داخلی، بزرگترین جفایی است که دراین دو دهه ی اخیر بر مردم افغانستان روا داشته شده است. فرصت ها و زمینه های که دراین  شانزده سال، به هدر رفته است با هیچ قیمتی برگشتنی نیست. دزدان که در لباس دوست بر سرمایه های ملت دست بردند، خسارات و آسیب های را بر پیکر اجتماع وارد نمودند که بهبود آن ناممکن و محال است. دوباره هرگز فرصت شانزده سال گذشته پیش نمی آید و دوباره هم کمک های به هدر رفته، قابل دسترسی نیست و نخواهد بود. بی غرض و مرض به پشت سر خود به شانزده سال گذشته نگاه کنیم و واقع بینانه این پرسش را پاسخ بدهیم که در این شانزده سال چقدر در حق خود جفا کرده ایم؟ مجریان برنامه های ملی در سراسر افغانستان، از اروپا و آمریکا نبودند، اروپایی ها و آمریکایی ها و کشورهای دیگر، تنها حمایت مالی پروژه ها را به عهده داشتند.
پرسش اساسی این است که این همه جفا بر سرمایه های مردم افغانستان توسط چی کسی روا داشته شده است؟ کی ها برمردم و سرمایه ی ملی خیانت کرده است؟ مسوول این بربادی ها کیست؟ همواره در همه جا انگشت انتقاد به سمت دیگران بلند می نماییم. از دست این کشور و آن کشور داد و بیداد داریم، خارجی ها را متهم می کنیم، بر طبل غیرت افغانی و اسلامی می کوبیم؛ اما یادمان باشد که بیشترین جفا در پروژه های بازسازی افغانستان توسط افراد ونهادهای صورت گرفته که همگی از افغانستان بودند؛ از این خاک سربرآوردند و در بین همین مردم زندگی داشتند و دارند. من واقعا تصور نمی کنم که خارجی ها و کشورهای کمک کننده، به اندازه ی همین افراد و نهادهای داخلی، کارشکنی و خیانت در کمک های شان به پروژه های افغانستان انجام داده باشند. ماهایی که هم اهل افغانستان هستیم، هم غیرت افغانی داریم و هم مسلمانیم، بی محابا و با دست و دل باز، هزاران پروژه ی عام المنفعه و رفاهی را قربانی طمع و خواسته های شخصی مان کرده ایم. به جای ساختن مکتب، پل، راه، سرک، شفاخانه و دگر کارهای رفاهی برای مردم،  از پول های مردم، بلند منزل های سربه فلک کشیده و موترهای آخرین مدل و فروشگاه ها، تالارهای عروسی، مارکیت ها، باغ و کاخ وراغ شخصی برای مان ساخته ایم. در مقابل هزینه های بسیار بلند که حق مردم است، کار بسیار بی کیفیت و کم کیفیت، ناکارآمد و ناپخته و با هزینه اندک به مردم تحویل داده ایم. وقتی که طمع و حس افزون خواهی ما سربر می کشد، مردم، حق مردم، غیرت افغانی و وجدان اسلامی ما چنان گم و گور می شود که گویا اصلا وجود نداشته است. در هنگام دست برد منافع ملی، پول های مردم، پروژه های عام المنفعه مسلمانی و غیرت افغانی ما کجا می شود؟ سرقت از هزینه ی پروژه های ملی، به معنای سرقت از پول و سرمایه ملت است. به معنای دزدیدن حق یتیم که نان خوردن را ندارد، بیوه ی که از فقر با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می نماید، افراد بی بضاعت که درآمد شان کمتر از مصرف شان است و حق مردم مستحق و بی دفاع است که دست شان به جایی نمی رسند. یاد مان باشد که حیف و میل کردن هزینه ی پروژه های ملی، به معنای نادیده گرفتن و غصب حقوق تمام افراد و طیف های اند که یاد آور شدم. با این روند چیزی که خیلی مرا گیج و متحیر می سازد، پارادوکس  نوای ربنای زبان ها و دستی که از آن ها خیانت می بارد. با زبان خدا را می خوانیم و با دست بر خلق خدا ستم می کنیم.
اگر کمک های بین المللی را که برای بازسازی افغانستان در افغانستان سرازیر شد، چنانچه لازم بود، به صورت مناسب و دقیق اجرا می نمودیم، بدون شک امروز افغانستان خیلی متفاوت تری داشتیم. افغانستان که در آن چالش های اقتصادی، فقر و تنگدستی، بی سوادی، خشونت، ناامنی، بیماری و بدبختی کمتر می بود و در مقابل آبادانی، بازسازی، ترقی، رفاه، رشد و شکوفایی اجتماعی و بالندگی های مثبت بیشتر. اما افسوس که با تیشه به ریشه ی خود مان زدیم. درخت ترقی و پیشرفت جامعه ی ما را برای منافع شخصی مان خشکاندیم.
در این جا فقط یک نمونه از همین پروژه های ملی را که همچنان قربانی طمع و بی مسوولیتی خود ما است و به هدر می رود، یاد آور می شوم. پروژه ی که با سرنوشت یک نسل بازی می کند. مثلا یک موسسه در زمینه های گوناگون فعالیت می کند. یکی از این برنامه ها، برنامه کارعملی یا تریننگ دانش آموخته گان رشته ی انجینری بخش سرک و ساختمان است. در این بخش، دانش آموختگان انجینری را که از دانشگاه دولتی و خصوصی فارغ التحصیل شده اند، جذب می نماید.
برنامه ی کارعملی(تریننگ) شش ماهه است و روند فعالیت این شش ماه، طور تنظیم و ترتیب گردیده که دانشجویان در این شش ماه، دوماه کارعملی روی تست خاک انجام دهند، دوماه سروی عملی در ساحه داشته باشند و دو ماه دیگر نرم افزارهای انجینری(سیول تریدی و برنامه های مربوط دیگر) را بخوانند. این برنامه با همین روند که طراحی شده خیلی جالب، کارا و مفید است. دانش آموختگان رشته ی انجینزی با فراگرفتن این کار عملی(تریننگ) از توانایی های بسیار خوبی برخوردار می شوند. توانایی کار در بخش های یادشده را فرا می گیرند و می توانند از عهده ی فعالیت و مسوولیت در این بخش ها بر آیند.
اما برخلاف برنامه ی طرح شده، به صورت عملی این برنامه طوری دیگری به پیش می رود. تنها از برنامه طرح شده، فقط زمان شش ماهه اش باقی مانده و بس. بقیه فعالیت ها نادیده گرفته می شود.

دیدگاه شما