صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تجدید حیات القاعده

-

تجدید حیات القاعده

«مردم به سراسر جهان نگاه می کنند و می گویند، هنوز تهدید بزرگ وجود دارد- و آن داعش نیست»
شانزده سال از حمله تروریستی مرگبار القاعده، در دوران معاصر، که منجر به مرگ 3000 نفر گردید، می گذرد. حکومت امریکا بلا فاصله پس از آن حمله وعده سپرد که انتقام بگیرد. جورج بوش پس از واژگون شدن نخستین برج دو قلو، گفت: « وقتی بدانیم که چه کسانی این کار را کرده اند، آنها[ عاملین] مرا به عنوان  رئیس جمهور دوست  نخواهند داشت، به نظر می رسد یکی باید تاوان پرداخت کند.»
در حالی که پاسخ امریکا ضربه واقعی را بر القاعده وارد کرد، نگرانی اصلی در سالهای اخیر این است که گروه تروریستی القاعده، با استفاده از تمرکز بین المللی بر داعش، پلان بازسازی خود را حد اقل به میزان قبل از یازده سپتمبر دارد. پیش از یازده سپتمبر، اعضای فعال القاعده در سراسر جهان تنها  چند هزار نفر بودند. اما حالا بر اساس برخی برآوردها وابستگان القاعده تنها در سوریه 30 هزار جنگجو را رهبری می کنند. هزاران نفر  درجاهای دیگری مثل سومالیا، یمن، افغانستان، شمال افریقا و جاهای دیگر، برای گروههای وابسته به القاعده می جنگند. برخی از این گروههای مختلف مخصوصا گروهی که در یمن است تروریستهای بین المللی را تربیت می کند که در گذشته، حملات پیچیده را علیه  ایالات متحده برنامه ریزی کرده اند.
القاعده توانسته است با سرمایه گذاری در بخشهای وسیعی از قلمرو داعش، نیروهای خود را بازسازی کند. در همان حال که داعش با تسخیر قلمرو در عراق و سوریه و انجام حملات تروریستی در سراسر اروپا، در صدر اخبار قرار گرفته بود، القاعده  بی سر و صدا بر روی استخدام و بر قراری رابطه با جنگجویان که در هرج و مرج جنگهای داخلی مبارزه می کردند، متمرکز شد. بناءً در حالی که تلاش های ضد تروریستی غربی ها بر داعش متمرکز بود و ضربات جدی را بر آن گروه وارد کرد، القاعده تقویت شد. کاترین زیمیرمان، تحلیل گر ارشد امور القاعده در موسسه سازمان امریکایی، میگوید:» توجه ما اساسا اسیر داعش به خاطر وجودش در عراق و سوریه گردید. و اکنون که داعش به سرعت در حال از دست دادن قلمرو خود است، مردم در سراسر جهان نگاه می کنند و می بینند که هنوز تهدید بزرگ وجود دارد- و این داعش نیست.»
معنی این حرف این نیست که تهدید القاعده برای امریکا بزرگتر از دوره قبل از یازده سپتمبر است. کل بحث این نیست که ایالات متحده و متحدانش در عرصه جلو گیری از حملات نمایشی تروریستی در مقیاس بزرگ که مورد علاقه القاعده است، بهتر شده اند، بلکه این مسئله واضح نیست که چقدر محتمل است بسیاری از وابستگان القاعده در حال حاضر مشغول برنامه ریزی برای حمله بر امریکا باشند. بسیاری از این گروهها درگیر جنگهای داخلی طولانی مدت و خونین اند که تمام منابع و توجه آنها را به خود جلب می کند. در حالی که این گروهها قطعا طرفدار ایالات متحده امریکا نیست، ولی برنامه ریزی برای حملات پیچیده و پرهزینه علیه امریکا نیز احتمالا در صدر فهرست اولویت های فعلی آنها قرار ندارد.
علاوه بر این، بسیاری از موفقیت ققنوس این گروهها از توانایی استخدام در سایه جنگ های داخلی به دست آمده است و یک حمله بزرگ به خاک امریکا این روند را مختل می کند. دیوید گارتین استین رز، عضو ارشد، بنیاد دفاع از دموکراسی ها و مدیر عامل گروه تحلیل گر تروریسم «Valens Global » می گوید.:» برای القاعده، با توجه به این که در حال حاضر در بسیاری از صحنه ها در مسیر صعودی قرار دارد و در بسیاری موارد سعی در پنهان کردن حضور  دارد، انجام حملات بزرگ، علیه غرب می تواند به ضررش باشد»
اما القاعده گروهی است که هنوز یازده سپتمبر را بزرگترین موفقیت خود می داند. تا زمانی که القاعده چنین قوی بماند، خطر یک حمله بزرگ دیگر بالاتر از چیزی است،  که تحلیل گران احساس راحتی می کنند. گارتین استین رز می گوید: «من در نهایت تجدید حیات القاعده را به عنوان یک تهدید آشکار علیه غرب می بینم» .
سوریه نشان میدهد که چطور همزمان با سقوط داعش القاعده ظهور می کند

جنگجویان وابسته به القاعده در سوریه
قدرتی که سه سال قبل با تصرف ساحه ای تقریبا برابر با بریتانیای کبیر، در سوریه و عراق توسط داعش و فرماندهی ارتش دهها هزار نفری، شکل گرفت، باعث شد که القاعده در حاشیه تفکر، تحلیل گران ضد تروریسم قرار گیرد؛ اما اکنون داعش 78 در صد قلمروش در عراق و 58 درصد آن در سوریه را از دست داده است. داعش مرکز مصون جمعیت عمده یعنی رقه پایتخت را که در حال حاضر زیر حملات ایالات متحده و متحدینش قرار دارد، دیگر در اختیار ندارد. بین 60 تا 70 هزار جنگجوی داعش در عراق و سوریه کشته شده است، بر اساس تخمین یک جنرال امریکایی، بین 12 تا 15 هزار دیگر در دو کشور باقی مانده است. این بدان معنا است که گروه وابسته به القاعده که «هیئت تحریر الشام» نامیده می شود، احتمالا تعداد افرادش بیشتر از داعش در آن کشور است. تحریر الشام، که در آن حوالی بین 20 تا 30 هزار جنگجو را رهبری می کند، قدرتمند ترین نیروی جنگی در ولایت شورشی ادلیب در شمال غرب سوریه است و یکی از نیروهای موثری جنگی در طول جنگ داخلی سوریه بوده است. داستان مدیریت موفقیت آمیز  القاعده، در حالی که داعش  در سوریه در حال سقوط است، این برداشت را برجسته می سازد که القاعده راهبردی برای تجدید حیات دارد.
ریشه اصلی شکست داعش در نبرد سوریه دو چیز است: نخست، داعش به جای همکاری و اتحاد با دیگر گروههای شوروشی که علیه رژیم سوریه بشار الاسد می جنگند، با حملات مکرر علیه آنها نشان داد که دوستی در منطقه ندارد. دوم، مخالفت داعش با ایالات متحده امریکا، اروپا و قدرت های منطقه ای از طریق تصرف قلمرو و انجام حملات تروریستی، این گروه را به عنوان تهدید جدی معرفی کرد که نیاز است به صورت فوری نابود شود. داعش به اندازة قوی نبود که جلو این ائتلاف بین المللی را بگیرد، بنا براین شروع به زوال کرد.

القاعده کارهای متفاوت انجام داد
القاعده به جای حمله بر دیگر گروههای شورشی، به دنبال یافتن دلیل مشترک با آنها برای مبارزه علیه اسد، بر آمد. القاعده با یکپارچه سازی استراتژی و حتی نیروهای خود با دیگر گروههای شورشی، توانست که ایدئولوژی خود را تعمیم داده، به گونه موثر خود را بازسازی کند. این همکاری باعث شد که هدف قرار دادن القاعده برای غرب دشوارتر از داعش باشد؛ زیرا امکانات، جنگجویان، و ساختار فرماندهی داعش کلا مجزا از دیگر گروههای شورشی بود. وقتی که اداره اوباما در سال 2014 مرکز القاعده در سوریه را بمباران کرد، گروههای شورشی ضد اسد، قویا مخالفت کردند و گفتند این ضربه به یک شریک تأثیرگذار است.  علاوه بر این، رهبری القاعده به گونه هوشمندانه در فضای عمومی خود را از جنگجویان القاعده در سوریه دور نگهداشت. این امر به «هیئت تحریر الشام» که قبلا به عنوان «جبهة النصره» شناخته می شد، زمینه را فراهم کرد که در سال 2016، به طور رسمی «انشعاب « از سازمان القاعده را اعلان کند. اغلب تحلیلگران( هرچند نه همه) بر این باور اند که  قطع ارتباطات با القاعده، چیزی بیشتر از یک ترفند نبود، به منظور مصونیت آن گروه از اقدامات ایالات متحده امریکا ، با افزایش شک مبنی بر اینکه آیا واقعا هیئت التحریر با القاعده مرتبط است( بنا براین تهدید جدی علیه امریکا محسوب شود) یا خیر. به گفته میابلوم یک استاد دانشگاه ایالت جورجیا که در مورد تروریسم مطالعه می کند «این انشعاب  کمی مشکوک است. آنها واقعا از هم تفکیک پذیر نیستند» وی می گوید. « آنها بسیاری از همان کارهایی را انجام می دهند که قبلا انجام میدادند.»
سر انجام، القاعده با استفاده از خاک سوریه، حمله بزرگی را علیه غرب انجام نداده است. بر عکس داعش از قلمروش به عنوان مرکز فرماندهی و نظارت جهت هماهنگ سازی حملات، تیر اندازی، ضربه زدن و حمله با موتر در سراسر اروپا استفاده کرده است؛ بنا براین در حالی که داعش از پلت فورم خود در سوریه برای حرکت جهانی استفاده کرده است، القاعده بیش از حد محلی شده است. به گفته زیمیرمان « وقتی میخوانیم که القاعده می خواهد چه کار کند، آنها فقط بدنبال کشتن امریکایی ها نیستند» زیمیرمان توضیح می دهد. که « القاعده بر پیروزی در جنگ های محلی تمرکز کرده است، و در جاهای مختلف موفقیت داشته است- که سوریه یک نمونه است. با مقایسه قدرت نسبی دو گروه در حال حاضر به نظر می رسد که استراتژی القاعده( برای بلند مدت) هوشمندانه تر بوده است.

سوال بزرگ که هم چنان مطرح است: القاعده چقدر تصمیم حمله بر امریکا را دارد؟
القاعده راهبرد محلی سازی را در پیش گرفته است- مداخله در یک جنگ داخلی، یکجا سازی با نیروهای ملی، مهار مشکلات محلی، جلو گیری از حملات برجسته بر غرب- در نقاط حساس دنیا. القاعده در یمن از مزیت جنگ خونین برای افزایش توان وابسته های خود که از قبل در شبه جزیره عربستان قوی بودند بهره برده است. بر اساس آمار وزارت خارجه ایالات متحده امریکا، قوت های القاعده در شبه جزیره عربستان، بین سالهای 2015 و 2016 چهار برابر شده ؛ از 1000 عضو به4000 تن رسیده است. تحلیل گران معتقدند که این القاعده است که بیش ترین تهدید مستقیم را متوجه امریکا می سازد: القاعده سه حمله بر اهداف امریکا را در سالهای 2009 و 2012 برنامه ریزی کرده و به بمب گذار ارشد، ابراهیم حسن طالع السیری پناه داده است.
در سومالیا، الشباب وابسته به القاعده، متمرکز بر بهره برداری از سیاست قبیلة و مخالفت وسیع، با حکومت مرکزی شدیدا ضعیف و فاسد است. نتیجه آن گونه که «کریستوفر انزالن» همکار هاروارد بیان می کند، این است که گروه القاعده سرسختی در برابر تلاش های چند جانبه امریکا و جامعه بین المللی برای هدف قرار دادن این گروه را، اثبات کرده است.
حتی در افغانستان، جایی که هنوز ایالات متحده بیش از یازده هزار سرباز دارد که ظاهرا تلاش برای مبارزه علیه القاعده و متحدش طالبان، دارند، القاعده در حال تجدید ساختار است و عمدتا سعی دارد که مستقل از داعش به عنوان گروه مسلط فراملیتی جهادی ها در کشور باقی بماند. باورها این است که ایمن الظواهری رهبری القاعده و هم چنان حمزه بن لادن پسر اسامه بن لادن، در افغانستان و یا در همسایگی اش در پاکستان به سر می برند.
همه اینها این سوال را تقویت می کند: آیا القاعده این همه موفقیت ها را با حمله دو باره به ایالات متحده امریکا به خطر خواهد انداخت؟ کارشناسان که در مودر تجدید حیات جهانی القاعده هشدار می دهند موافق اند که این گروه تولد مجدد خود را مدیون پرهیز از آشکارسازی است. واکنش امریکا و متحدان نظامی اش به یازده سپتمبر و هم چنان تقویت توان امنیت ملی و استخباراتی اش، برای القاعده ویرانگر بود. انحراف افکار جهانی توسط داعش در حالی که القاعده به صورت خاموش به بازسازی خود پراخت، بهترین رخدادی بود که برای این گروه به وقوع پیوست.
به عنوان نتیجه، واقعا روشن نیست که آیا القاعده دارد برای یک حمله دیگر به سبک یازده سپتمبر در امریکا برنامه ریزی می کند یا خیر؟ چنین چیزی مطمئنا ممکن است؛ اما به هیچ وجه مشخص نیست. از طرف دیگر در مورد داعش مسلم است که می خواهد حملات در مقیاس های کوچکتر را به رغم کاهش توان نظامی اش ادامه دهد. گارتین استین رز می گوید:» اگر در مورد حملات تروریستی در 12 تا 18 ماه آینده برداشت خود را بیان کنیم، من مطئنا داعش را نسبت به القاعده خطرناک تر می بینم؛ اما علایمی وجود دارد مبنی بر این که این محاسبه تغییر خواهد کرد: «این که القاعده معتقد است که یک بار دیگر غرب را هدف قرار دهد.»
در ماه می گذشته حمزه بن لادن ویدیوی را با توصیه به شهادت طلبان در غرب منتشر کرد که در آن حامیان القاعده را تشویق به « تداوم راه شهادت طلبان پیشین القاعده « می کند. القاعده در روز دوشنبه به مناسبت شانزدهمین سالگرد یازده سپتمبر چهار بیانیة یاد آوری کننده آن حمله را منتشر کرد از جمله در یک مورد چهره حمزه را در برج های نشان میدهد که آتش زدند.
نکته اساسی این است که محلی سازی بیشتر به عنوان یک تاکتیک به نظر می رسد تا به عنوان تغییر کلی در استراتژی القاعده. این گروه اگر تشخیص دهد که منافعش ایجاب می کند دوباره تغییر رویکرد خواهد داد و قدرت در حال رشد خود را برای برنامه ریزی حملات خیلی بزرگتر در غرب متمرکز خواهد کرد. به این دلیل است که در بلند مدت القاعده خطرناکتر از داعش است: رهبری القاعده حساب شده تر، راهبردی تر و- حد اقل در مورد ایالات متحده – به لحاظ تاریخی مرگبارتر است.
به باور زیمیر مان « القاعده ظرفیت حمله به ایالات متحده را دارد؛ اما تصمیم گرفته است که این کار را نکند» وی  می گوید» برای من هنوز مشخص نشده است که ماشه تهاجم چه خواهد بود؟

دیدگاه شما