صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دانشگاه کابل، هشتاد وپنج سال فعالیت علمی!

-

دانشگاه کابل، هشتاد وپنج سال فعالیت علمی!

دانشگاه کابل به عنوان  اولین نهاد آموزشی عالی در افغانستان در سال 1311 خورشیدی تآسیس گردید، که در آغاز با شروع آموزشهای طبی و ایجاد دانشکده طب فعالیت خویش را  آغاز کرد، سپس  به مرور زمان دانشکده های مختلف تآسیس شد، ایجاد دانشکدههای مختلف سبب شد که دولت افغانستان گام بزرگی بردارد و بنیاد دانشگاه کابل را بگذارد ؛ ازاین رو در سال ۱۳۲۵. / ۱۹۴۵ م. محفل بزرگی برای تأسیس دانشگاه کابل منعقد شد.
از زمان تآسیس دانشگاه کابل تاکنون نزدیک به یک قرن گذشته است و فراز و فرود های زیادی تاکنون این دانشگاه طی کرده است و پرسش که امروز مطرح است این است که در طول این هشتاد و پنج سال دانشگاه کابل به عنوان مهم ترین ومعتبر ترین دانشگاه کشور، در عرصه علمی و پژوهشی و تربیت نیروهای انسانی چه دست آوردهای برای کشور داشته است؟ دانشگاه کابل در عرصه های مختلف علمی و فکری کارنامه قابل قبول دارد؟  و توانسته است نیروهای انسانی را تربیت کند که نیازهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و علمی جامعه ی ما را پاسخگو باشد؟
پاسخ پرسش های یاد شده روشن است؛ یعنی کسی چشم پوشی نمی تواند از این حقیقت که دانشگاه های ما کارکرد عملی و دست آوردهای ملموس ومحسوس چندانی نداشته اند. قدامت تاریخی و سابقه ی هشتاد و پنج ساله و این همه ساختار و برنامه و درسنامه، تأثیر چشم گیری در وضع و حال زندگی مردم افغانستان به جا نگذاشته اند. شاید وجه روشن این قدامت و تاریخ دانشگاه را فقط در کتاب های دست نخورده و پرازخاک کتاب خانه های دانشگاه، در درسنامه های کهنه و فرسوده و در روش تدریس ده ها سال بیشتر و بهتر ببنیم، نه اینکه در دست آورد و پیشرفت و تخصص و توانایی.
هم اکنون نیز با وجود تغییرات وسیع که در عرصه های مختلف علمی و آموزشی به وجود آمده است،  در دانشگاه های ما بخصوص دانشگاه کابل بحث آموزش به صورت روشمند وتخصصی کاملا غریب و بیگانه است و از نیروهای تحصیل کرده و توانمند در عرصه آموزش استفاده نمی شود و بیشتر استادان دانشگاه کابل را کسان تشکیل می دهند که دارای مدرک تحصیلی لسانس است. دردانشکده ها و رشته های مختلف، موضوعات به صورت کلی و عام تدریس می گردد. دانشجو پس از فراغت از دانشگاه های کشور فاقد توانایی و دانش لازم است، سوگمندانه باید اعتراف کرد که اگر وضعیت آموزش در دانشگاه های کشور بخصوص دانشگاه کابل به عنوان دنشگاه مادر به همین وضعیت ادامه یابد و معلومات و داده های که چند دهه قبل توسط دیگران به کشور ما سرازیر شده است، محتوای درسنامه های ما را تشکیل دهد. مسئولان کشور هم  برای بیرون از این وضعیت یک راه حل اساسی و بنیادی نسنجد، در آینده نزدیک با انبوهی از نیروهای به ظاهر تحصیل کرده مواجه خواهیم شدکه فاقد توانایی و مهارت لازم است، به عنوان مثال الان در دانشگاه های کشور دانشکده زبان و ادبیات داریم؛ اما ادبیات و زبان ما رو به مرگ است ونتوانستیم در این عرصه نیرو ترتبیت کنیم. دانشکده خبرنگاری داریم؛ اما وضعیت خبر و ادبیات گفتاری رسانه های ما غیر معیاری است. دیپارتمنت زبان های انگلیسی، چینایی، عربی، فرانسوی، آلمانی، روسی و ترکی داریم؛ اما از بین تمام دانشجویان این رشته ها کسی که تسلط  کامل به این زبان ها داشته باشیم نداریم. این همه دانشجو و دانش آموخته ی زبان های خارجی در دانشگاه های ما، ولی یک نفر  مترجم خوب نداریم که درسال یک کتاب از این زبان ها به زبان های  رسمی کشور برگردان کند. دانش آموختگان زبان های خارجی در طول چهارسال درس در دانشگاه و رشته ی تخصصی شان، مکالمه یک زبان خارجی را در سطح معمولی یاد نمی گیرد. درعرصه ترجمه بسیار ضعیف هستیم و بیشتر کتاب های ترجمه شده از ایران وارد کشور می شود.
دانشکده شرعیات داریم؛ اما معارف دینی به صورت درست و مبنای آموزش داده نمی شود، روی این جهت است که روز به روز اندیشه بنیادگرایی و افراطی گری بیشتر می شود. دانشکده ی روان شناسی داریم؛ اما روان شناسی متخصص که از نظر روحی و روانی کسان که مشکل دارند درمان کند ندرایم. دانشکده زمین شناسی داریم؛ اما برای شناخت منابع زیر زمینی کشور نیروهای متخصص و تحصیل کرده نداریم. دانشکده هنرهای زیبا داریم؛ اما هنر ما به افتضاح رسیده است. دانشکده زراعت داریم؛ اما از رشد زراعت خبری نیست. دانشکده انجینری داریم؛ اما انجینر چیز فهم نداریم. دانشکده، اقتصاد داریم؛ اما کارشناس اقتصاد و طراح اقتصاد نداریم. دانشکده علوم اجتماعی داریم؛ اما خود علوم اجتماعی وجود ندارد و همین طور ده ها رشته و دانشکده ی دیگر که فقط نام و نشان است، ولی دست آورد و حاصلی نه.
دست آورد دانشگاه های ما نام و هیاهو و مدرک های تحصیلی بدون دانش است. به این معنا که دانشجویان و دانش آموختگان فقط مدارک تحصیلی را فراگرفته اند، نه دانش و تخصص را. مهارت، دانش، ورزیدگی و فرزانگی، تخصص، تحول، دگرگونی وغیره مسایل کارآمد زندگی در دانشگاه های ما به دست نمی آید. در دانشگاه های ما خواندن واژه درسنامه(چپتر) ها هدف نهایی است. درسنامه های که از درون شان چیزی دست گیر نمی شود. بدبختانه وضعیت جامعه نیز به اساس همین مدرک محوری می چرخد. وقتی کسی مدرک تحصیلی یک رشته را داشته باشد، کافی است و نهادها و استخدام کنندگان به  دانش و توانایی افراد چندان کاری ندارد؛ بلکه معیار استخدام داشتن مدرک است.
کاش دانشگاه های کشور ما، به جای این همه مدرک تحصیلی، آدم های متخصص تربیت می کرد و  به جای این همه دیپلوم و لیسانسه های شیک و رنگ و روغن کرده و ظاهر آراسته؛ آدم های توانا و بادرک، با احساس، با اخلاق در دانشگاه تربیه می شد؛ اما بدبختانه که هر قدر دانشگاه ها زیاد و گسترده می شود ازچالش های زندگی ما هیچ چیزی کاسته نمی شود. کاش دانشگاه  به جای این همه دانش آموخته مدرک محور، انسان های تربیه می کرد که چالش های زندگی مردم با ورود این دانش آموختگان در جامعه کمتر می شد. دردهای مردم دوا می گردید. نیازهای مردم برطرف می شد. اما به روشنی معلوم می شود که در این مدت هشتاد و پنج سال فعالیت دانشگاه، هیچ یکی از این کار ها نشده است؛ چالش های اجتماعی کم نشده است بلکه هر روز بیشتر می شود .
فقدان نیروهای تحصیل کرده، متعهد و هدف مند باعث شده است که هیچ تغییر درعرصه های علمی و اجتماعی در کشور ما به وجو نیاید، امروز فریب و نیرنگ و دو رویی زندگی ما را بلعیده است، فساد اخلاقی در جامعه زیاد شده است، فساد اداری بیداد می کند، اژدهای قوم گرایی و خط کشی های مذهبی و زبانی روز به روز فربه تر شده می رود، شکاف های اقتصادی زیاد و زیادتر شده، آتش بنیادگرایی بیشتر از پیش شعله ور شده، بی احساسی و بی خیالی ما مضاعف شده، ظلم و بی عدالتی بیداد می کند و خلاصه اینکه با یک جامعه و زندگی عجیب و غریبی روبرو هستیم.
بهتر نبود که در مدت هشتاد و پنج سال  در دانشگا های کشور در کنار علم و دانش ، انسانیت، شفقت، مهر، محبت، اخلاق، مهارت زندگی، همدیگر پذیری، مهربانی، کثرت گرایی و پدیده های را که دردهای مان را درمان می کرد می آموختیم؟ با کمال تآسف  دانشگاه های ما  گذشته از اینکه نیازهای اساسی زندگی ما را پاسخ نگفته است؛ درس و مهارت و دانایی را نیز به ما یاد نداده است؛ پس خلاصه کلام می توان گفت که ما هشتاد و پنج سال دانشگاه داشتیم؛ اما دانش و مهارت نه.

دیدگاه شما