صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرا زندگی شهری در برچی فلج است؟

-

چرا زندگی شهری در برچی فلج است؟

منتهی الیه شریان شهر کابل، دشت برچی است. نبض شهر، در دشت برچی به بن بست می رسد. برچی "عملا فلج است." برچی هیچ سهمی در خدمات شهری ندارد. برچی اگر بمیرد حتی گورستان ندارد. برچی اگر آتش بگیرد، هیچ راهی برای مهار آن نیست. برچی اگر بیمار شود باید جان را به ترافیک بدهد. در برچی اگر انتحار شود، زخمی ها را باید در روی جاده ردیف کنیم.
وزارت داخله دشت برچی را تحریم کرده است. ترافیک سهم خود را از همان چوک شهید مزاری دریافت می کند و داخل برچی لازم نیست برود. حوزه سیزده پلیس، سر به راه و محجوب است، به کسی کار ندارد.
ترافیک برچی با سه پلیس واقعی حل می شود. ایستگاه پل خشک، شفاخانه و گولای مهتاب قلعه گلوگاه ترافیک است. وزیر داخله این سه پلیس را از مردم برچی دریغ می کند. کسی نیست که بپرسد چرا؟ اگر وزیر کاری نمی کند، حکم رهبران و وکلا کمتر از وزیر نیست. چه اشکالی دارد که سه نفر مسلح قانونی را در این سه ساحه، بگمارد تا راه خلق الله را بازنگهدارد؟
حکومت یک سال است که ده ها جلسه در سطح عالی گرفته است تا ترافیک را به شاروالی واگذار کند. هر طرحی کمیسیون می خواهد، زمان هزینه می شود و بودجه به مصرف می رسد. شاروالی کابل حل مشکل ترافیک برچی را به این طرح واگذار کرده بود و ما هم شکیبایی پیشه کرده بودیم. اما اینک شاروال کابل می گوید که وزارت داخله از انتقال مدیریت ترافیک شهری به شاروالی کابل منصرف شده است و این طرح را عملی نمی داند. این می رساند که حکومت وحدت ملی بیشتر بودجه و فرصت ها را صرف سیستم سازی های ناقص و بیهوده می سازد. اگر دیگر طرح های انکشافی و کلان ملی همینگونه باشد، نتیجه جز اتلاف وقت و هزینه مضاعف ندارد.
آنچه که مایه تأسف است اینست که ترافیک برچی با اندک ترین توجه حد اقل به صورت موقت حل می شود، ولی همه چیز در گیرودار طرح های بی نتیجه گم و لا ینحل می ماند.
دستفروشان در اطراف جاده برچی، باعث ازدحام مضاعف شده است. پلیس و شاروالی هردو در مدیریت دستفروشان مسؤلیت دارد ولی هیچ کدام  به وظیفه اش درست عمل نمی کند. شاروال کابل در تمام جلسات مشترک برای بهسازی برچی تعهد کرده بود که برای کاهش ازدحام برچی به صورت فوری، دستفروشان را مدیریت می کند. اکنون که تقریبا یک سال سپری می شود، شاروال کابل تازه می گوید که امنیت ملی گفته که طرح مدیریت دستفروشان به صلاح نیست.
در دومین جلسه مشترک که بعد از ظهر اول جوزای 1396 به منظور ارائه پلان بهسازی دشت برچی با حضور وزارت خانه های مرتبط، وکلای شورای ملی، علما و متنفذین غرب کابل در دفتر سرور دانش معاون رییس جمهور برگزار شده بود، شاروال کابل آغاز برنامه های ذیل را در دشت برچی اعلام کرد:
1. آغاز کار جاده اتصالی میان جاده اصلی کمپنی و جاده شهید مزاری در دشت برچی  در منطقه گولایی مهتاب قلعه
2. آغاز مدیریت دست فروشان
3. آغاز پروسه مدیریت زباله های شهری
4. پروژه بهسازی گذر پل خشک و گذر داش های جبارخان
5. آغاز سروی و طراحی ایجاد فضای سبز
6. آغاز پروسه سیستم آدرس دهی
7. آغاز پروسه نصب ایستگاه ها و علایم در جاده ها
اما اکنون که سال مالی جاری به آخر می رسد،  سرک اتصالی از گولای مهتاب قلعه به سمت جاده کمپنی حتی پروسه استملاک اش آغاز نشده و شاروال می گوید که از همان اول سال از دنبال کردن آن منصرف شده است.
در مورد جلوگیری از ازدحام دستفروشان و توقف بی مورد موتر ها در سرک شهید مزاری، باید گفت که این مسئله، هیچ نیاز به طرح یکساله و مصرف بیهوده فرصت ندارد. این کار نیازمند اقدام عملی شاروالی و وزارت داخله است. اگر قرار باشد برای دستفروشان و توقف بی مورد موترها در هر سرک، یک سال فکر شود و یک سال طرح ریخته شود، پس حداقل یک قرن بعد کار عملی مدیریت شهری در کابل آغاز شود! این کار مسخره است.
تنها کاری بزرگی که شاروال از برنامه امسال اش، عملا آغاز کرده بود، پخته کاری کوچه های داش های جبارخان بود که در اخبار ها به آسفالت هفتاد سرک در غرب کابل گزارش شد! تازه خبر رسیده که بودجه این پروژه و موضوع پروژه به نام جبارخان و کار آماده سازی مواد ساختمانی در منطقه جبارخان آغاز شده ولی پروژه از وسط راه زده شده و در منطقه دیگر تطبیق می شود.
مردم جبارخان مانده است که خاک کدام سرزمین را به سرخود بریزد! پیر مرد می گریست که وزارت مالیه گفته که بودجه به نام جبارخان اجرا شده و دیگر تا سال ها، بودجه تکراری به جبار خان نخواهد آمد. راست هم گفته است.
فضای سبز، سیستم آدرس دهی، مدیریت زباله ها، پروسه نصب ایستگاه ها و علایم در جاده ها را من به روی گل شاروال می بخشم، فدای سرش. من بیشتر از ازدحام ترافیک رنج می برم.
باید اضافه کنم در همان جلسه که ذکر کردم، شاروال کابل تأکید کرد که بر اساس پلان تهیه شده تا سال 2019 پلان بهسازی دشت برچی را تطبیق می کند و از لحاظ بودجه هیچ مشکلی ندارد. او گفت که حدودا هفتاد درصد بودجه برنامه های سال 1397 نیز موجود است که متباقی از طریق تعامل با وزارت مالیه نیز تأمین خواهد شد. البته بانک جهانی نیز به مبلغ 120 میلیون دالر تا سال 2019 برای تمویل تطبیق ماسترپلان شهرکابل تعهد کرده است.
شاروالی کابل به تازگی می گوید که طرح بهسازی برچی  از لحاظ بودجه هیچ مشکلی ندارد و مشکل نبود نیروی فنی است که کمیسیون مستقل اصلاحات اداری همکاری نمی کند. به این معنا که شاروالی هم اکنون نمی تواند نیروی فنی استخدام کند و کمیسیون مستقل اصلاحات اداری باید این کار را انجام بدهد که تاکنون نکرده است. سؤال اینست که من اکنون یخن نادر نادری را محکم بگیرم یا یخن شاروال را؟ خواهید گفت که آیا حتما نیروهای ویژه، طرح بهسازی دشت برچی را تطبیق کند و دیگر نیروهای موجود نمی تواند؟
سؤالی دیگری که  به ذهنم می آورید اینست که بودجه امسال چه می شود و پروژه های سال بعد چگونه خواهد شد؟
شاروال در همین روز های پسین گفت که سه سرک اتصالی دشت برچی به کمپنی و شهرک امید سبز را در آغاز سال آینده  عملا کار ساختمانی اش را آغاز می کند.
پس ما چقدر خوشبخت هستیم. سال آینده ما از ترافیک نجات پیدا کنیم. سال آینده مشکل برچی حل می شود. سال پس از آن، انتخابات ریاست جمهوری است، وعده های حکومت به دشت برچی هم تکمیل می شود.
راست قضیه اینست که غرب کابل، غریب است. غرب کابل مردمانی سر به راه و مطیع دارد. اما سال هاست که از خدمات شهری محروم است. غرب کابل مخصوصا ساحه بزرگ دشت برچی که بیش از یک میلیون شهروند در آن زیست و زندگی دارد، تا کنون به جز تلاش و تقلای مردم برای زنده ماندن، دیگر هیچ خدماتی از جانب دولت صورت نگرفته است. ارائه خدمات شهری زندگی شهروندان را آسایش می دهد، اما در دشت برچی، حتی برای زنده ماندن افراد در برابر حوادث آنی، از جانب حکومت سهل انگاری وبی تفاوتی های فراوان اعمال شده است. در دشت برچی با این همه جمعیت و احتمال بالای حوادث، تا کنون یک ایستگاه آتش نشانی به صورت خیلی ابتدایی هم، در نظر گرفته نشده است. با این وضعیت، درصورت بروز حوادث تمام زندگی مردم خاکستر خواهد شد.
سلامت مردم در برچی در معرض خطر است. برای  جلو گیری از بروز حوادث شهری هیچ تدابیری سنجیده نشده است. در انتحاری که در مسجد امام زمان در پل خشک برچی صورت گرفت، جسد شهدا و زخمی ها روی زمین ماندند. هیچ امکانات بهداشتی و درمانی مناسب در برچی وجود ندارد. یعنی در حالت تحریم به سر می برد.
شفاخانه محمد علی جناح از یک سال پیش تکمیل شده است. اما دروازه این شفاخانه تاکنون بسته است. وزارت صحت عامه نه آن را فعال می کند و نه در خدمت بخش خصوصی می گذارد. دردی بالاتر از این نیست که شفاخانه چند صد بستر خاک می خورد ولی مردم در روی خاک جان می دهد.
با تلاش های صورت گرفته از جانب شخصیت های سیاسی و مردمی، حکومت وحدت ملی در سال 1395 متقاعد شد که برای چگونگی کنترل وضعیت آشفته در دشت برچی کاری بکند. اما تا کنون کاری نشده است. به وضعیت مکاتب و صورت آفتاب سوخته دانش آموزان در هوای باز در ساحات دشت برچی فعلا اشاره نمی کنم. چون حدیث مفصل می خواهد.

دیدگاه شما