صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تحصیلات عالی و توسعه ملی!

-

تحصیلات عالی  و توسعه ملی!

در عصر جدید و در کشاکش رقابت بین جوامع، کشورها در تلاش هستند تا نقش تحصیلات به ویژه تحصیلات عالی را در توسعه ملی و ارتقای دانش و تکنالوژی مورد توجه قرار دهند. از این رو می توان گفت نقش تحصیلات عالی در توسعه یک کشور اجتناب ناپذیر است. امروزه با توجه به شرایط موجود در کشورها باید به این مهم اشاره کرد که یکی از پر ارزش ترین منابعی که جوامع در اختیار دارند، دانشگاه ها است زیرا در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، حل مسائل و تعیین استراتژی های کلان در سطح ملی توسط دانشگاه و تحصیلکردگان آن انجام شده است و در کشوری که تحصیلات عالی در آن با روش های نوین و با کیفیت تر ارائه شده است، سرعت پیشرفت و توسعه در آن کشور بالاتر بوده است.
لذا با همین هدف دانشگاه کابل در افغانستان به عنوان اولین نهاد آموزش عالی در سال 1311 خورشیدی تاسیس شد تا نیروهای انسانی جامعه افغانستان را از لحاظ تخصصی و با توجه به نیازهای جامعه افغانستان تقویت کند و مسیر روشنی را در پیش روی کشور قرار دهد و دلیل اصلی توسعه ملی باشد. امروزه موسسات و مراکز آموزش عالی دیگری نیز در کنار دانشگاه کابل در امر تحصیلات عالی فعال هستند. در نتیجه می توان این سوال را داشت که نهادهای تحصیلات عالی کشور چه جایگاهی را در روند توسعه ملی دارند و با گذشت بیش از نیم قرن از تآسیس اولین دانشگاه کشور، تا چه میزان بر توسعه ملی تاثیرگذار بوده اند؟
اصلی ترین عامل تعیین کننده پیشرفت و توسعه جامعه در شرایط متحول کنونی جهان، میزان برخورداری از نیروی انسانی کارا و خلاق است که این خود به میزان برخورداری جوامع، از دانش، تحصیلات و پژوهش بستگی دارد. برتری یک کشور بیش از آن که به منابع طبیعی یا ظرفیت های موجود صنعتی متکی باشد، به میزان بهره مندی آن کشور از علوم و فنون که حاصل توسعه علمی است و نیز به پویای نظام تحصیلات عالی آن کشور وابسته است.
در نتیجه با توجه به اهمیت تحصیلات عالی در توسعه ملی، رابطه تحصیلات عالی را با ارکان توسعه ملی مورد بررسی قرار می دهیم.
تحصیلات عالی و توسعه اقتصادی: نظام تحصیلات عالی و دانشگاه ها از دو جهت در توسعه اقتصادی موثرند: یکی از نظر تآمین نیروی انسانی کارامد و یا افزایش کارایی و بهره وری افراد، دوم از نظر گسترش مرزهای دانش و فن و پیش بردن تکنالوژی. چون مسئولیت پرورش نیروی انسانی و افزایش بهره وری و کارایی در سطوح بالای تخصص بر عهده دانشگاه هاست، بنابراین دانشگاه در توسعه اقتصادی نقش زیربنایی دارد. همچنین توسعه تعلیمات دانشگاهی احتیاج به منابع مالی و مادی دارد و چون منابع مالی و مادی محصول توسعه اقتصادی است در نتیجه می توان یکی از مشکلات و تنگناهای اساسی کشور را از نظر رشد تحصیلات عالی به طور خاص این مورد دانست که از عهده هزینه های سنگین آن برنمی آید و توانایی ایجاد محیط و ابزار مناسب مانند آزمایشگاه ها و اساتید مجرب را ندارد. پس می توان گفت توسعه اقتصادی و توسعه تعلیمات دانشگاهی دارای رابطه متقابل و لازم و ملزوم یکدیگرند و در افغانستان هر دو مورد دچار ضعف هستند.
تحصیلات عالی و توسعه سرمایه انسانی: به جرآت می توان گفت که پایه و اساس توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشوری را نیروی انسانی ماهر و متخصص تشکیل می دهد. در واقع نیروی انسانی متخصص عامل اساسی تحول و تکامل است، چرا که با درک و شناخت علمی قوانین حاکم بر پدیده-های جامعه و طبیعت، راه تکامل را هموار می سازد. نیروهای متخصص، توانمندی جامعه را در حل مسائل اقتصادی و اجتماعی بالا برده و سرعت و قابلیت توسعه جامعه را تقویت می کند و چنین نیروهایی صرفا تحت آموزش منظم علوم روز شکل می گیرند و در این زمینه نیز می توان به این مهم اشاره کرد که دانشگاه های ما نه تنها به علوم روز دسترسی ندارند بلکه نظام تحصیلات عالی نیز به طور منظم، پیش نمی رود و دچار سکته های فراوانی می گردد و خلاهای فراوانی که باعث بی نظمی در آنها می شود نیز وجود دارد.
تحصیلات عالی و توسعه اجتماعی: توسعه اجتماعی فرآیندی است که ساختارهای اجتماعی را از شکل کهن به شکل نوین تغییر می دهد و نهادهایی ساخته می شوند که موجب انسجام و همبستگی بیشتر در درون جامعه می  شوند و دانشگاه ها به عنوان سرسیستم رسمی تحصیلات عالی یک کشور، می توانند بر بینش و ذهنیت افراد تاثیرگذار باشند که در نهایت آن دهنیت ها به صورت توانایی ها و نگرش و گرایش های افراد می تواند در جامعه ظاهر شود که شکل دهنده خوی و منش اجتماعی و سیاسی آنهاست و در حقیقت به طور کلی آینده اجتماع را پی ریزی می کنند. در این زمینه نیز نهادهای تحصیلات عالی کشور به دلیل نداشتن افراد ایدئولوگ توانمند خبره موفق نبوده اند تا باعث توسعه اجتماعی کشور شوند و از لحاظ توسعه اجتماعی، موفقیت چندانی را به دست نیاورده اند یعنی جامعه افغانستان تحت تاثیر ایده ها و افکار وارداتی قرار گرفته است که بیشتر مانع توسعه کشور گردیده است.
تحصیلات عالی و توسعه فرهنگی: یکی از ابعاد مهم توسعه ملی، توسعه و باروری فرهنگ حاکم بر جامعه است. از نظر برخی متفکرین اقتصاد، توسعه در تمام ابعاد آن به شدت تحت تاثیر باورهای فرهنگی است. توسعه فرهنگی را می توان افزایش ظرفیت خلاقیت و نوآوری در ارزش ها و رفتارهایی دانست که انسان ها در زندگی روزمره خود به کار می گیرند و با آن زندگی می کنند. برای رسیدن به این مهم، هدف های آموزشی به خصوص در سطح تحصیلات عالی باید حامل پیام های خلاق باشد و به باور بسیاری از متفکران در دنیای پر تغییر قرن بیستم، آموزش آفرینندگی و ایجاد قدرت خلاقیت در تحصیل کنندگان، مهم ترین مسئولیت پرورشی نظام تحصیلات عالی به ویژه دانشگاه هاست.در این زمینه نیز، با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه پسا طالبان، می توان گفت از لحاظ فرهنگی به خصوص فرهنگ خلاقیت و نوآوری، دانشگا ه ها به طور کارا موثر و موفق نبوده اند.
تحصیلات عالی و توسعه سیاسی: توسعه سیاسی به تعبیری نهادینه شدن سیاست در جامعه است. در مورد توسعه سیاسی بین نظام سیاسی و نظام تحصیلاتی اکثر کشورها، ارتباط  هایی با وجود اختلافات وجود دارد و به نظر می رسد که رابطه نظام تحصیلات عالی و سیاسی رابطه ای دیالکتیکی است چون این رابطه هم حالت حمایتی دارد و هم حالت نقد دارد و بدون وجود این حالت، توسعه سیاسی نمی تواند در یک جامعه وجود داشته باشد. هر اندازه که تحصیلات عالی در اشکال دولتی و خصوصی آن بتواند در سطوح گسترده تری از جامعه نفوذ کند، دامنه تاثیرات آن در اجتماع آشکارتر و چشم گیرتر خواهد بود. در نتیجه می توان گفت که تحصیلات عالی نقش مهم و اساسی در مولفه کلیدی توسعه سیاسی –یعنی مردم، حکومت و جامعه مدنی- ایفا می کند و به خوبی می تواند دست یابی به توسعه سیاسی پایدار را در جامعه تسهیل و تضمین کند. اما در جامعه افغانستان ارتباط نظام تحصیلات عالی با دولت ضعیف بوده و هست و همین امر باعث شده است که توسعه سیاسی، آن طور که باید در کشور ایجاد نشود.
پس به طور کلی و در نتیجه می توان گفت خدمات دانشگاه ها در کشور برای توسعه ملی که ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گرفت، لازم و شناخته شده است و دانشگاه ها نقش اساسی و ریشه ای را از این نظر ایفا می کنند که با وجود گذشت بیش از نیم قرن از تآسیس اولین دانشگاه کشور، آن طور که باید این نقش انجام نشده است.
دانشگاه های کشور برای تسریع روند توسعه ملی، از لحاظ ساختاری نیازمند اصلاحات اساسی هستند؛ زیرا بخشی از یک شبکه بین المللی دانش و علوم هستند که از ریشه های تاریخی و ابعاد امروزی برخوردارند.

دیدگاه شما