صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرا ازآزادی بیان پاسداری کرد؟

-

چرا ازآزادی بیان پاسداری کرد؟

دموکراسی را می توان به بیان ساده روشی برای تصمیم گیری جمعی دانست، روشی که در آن تمام اعضای گروه از موضع برابر در فرآیند تصمیم گیری مشارکت می جویند. اما چرا جوامع بشری رفته رفته به سوی نظام های تصمیم گیری دموکراتیک متمایل می شوند پرسش  این است که کدام ویژگیها دموکراسی را بر دیگر شیوه های تصمیم گیری جمعی برتری نسبی می بخشد؟ یکی از مهمترین مزایای تصمیم گیری به شیوه های دموکراتیک آن است که در این شیوه علایق، منافع، و دیدگاه های متنوع تری مدّنظر قرار می گیرد. شهروندان در متن یک نظام دموکراتیک این مجال را تاحدّی می یابند که در تعیین سرنوشت خود مشارکت مؤثر داشته باشند، یعنی در قیاس با حکومت های خودکامه یا نخبه سالار شمار بیشتری از مردم می توانند از موضع منافع و علایق خود در سیاست گذاری و تصمیم سازی های کلان که منافع ایشان را تحت تأثیر قرار می دهد، مشارکت مؤثر داشته باشند. حقّ مشارکت مؤثر در تعیین سرنوشت از جمله حقوق اساسی انسان هاست که به خودی خود ارزشمند است، اما علاوه بر آن شیوه بسیار مؤثری است برای آنکه حقوق و منافع شمار بیشتری از مردم را در مقام سیاست گذاری و برنامه ریزی های کلان سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی منظور کند. مزیت دیگر شیوه تصمیم گیری دموکراتیک آن است که امکان خطا را تاحدّ چشمگیری کاهش می دهد- یعنی روش مؤثرتری است برای کشف تصمیم درست. مشارکت گروه های اجتماعی متنوع در فرآیند تصمیم گیری منابع معرفتی و اطلاعاتی لازم برای تصمیم گیری سنجیده را متنوع تر و غنی تر می سازد. یعنی برنامه ها و سیاست ها چون بر منابع اطلاعاتی گسترده تری بنا شده است، غالباً آگاهانه تر و سنجیده تر صورتبندی می شود، و نیز علاوه بر آن، برنامه ها و سیاستهای پیشنهادی به محک نقد و سنجش گری های گسترده تری آزموده می شود و عیار آن بهتر معلوم می گردد.
سرانجام آنکه امکان مشارکت مؤثر شهروندان در تعیین سرنوشت شان می تواند به رشد و شکوفایی شخصیت اخلاقی و مدنی شهروندان به نحو مؤثری کمک کند. شهروندانی که می توانند در تعیین سرنوشت خود نقش مؤثری ایفا کنند، شخصیت مستقل تر و مسؤول تری می یابند. آموزش مدنی به این شهروندان می آموزد که فنّ شنیدن را بهتر بیاموزند، نظرات خود را روشن تر و جسورانه تر بیان کنند، در توضیح و توجیه نظرات خود دقت بیشتری ورزند، و نیز دست کم تاحدّی منافع و علایق دیگران را هم در کار خود منظور کنند. سرانجام آنکه امکان مشارکت مؤثر شهروندان در تعیین سرنوشت شان می تواند به رشد و شکوفایی شخصیت اخلاقی و مدنی شهروندان به نحو مؤثری کمک کند. شهروندانی که می توانند در تعیین سرنوشت خود نقش مؤثری ایفا کنند، شخصیت مستقل تر و مسؤول تری می یابند. آموزش مدنی به این شهروندان می آموزد که فنّ شنیدن را بهتر بیاموزند، نظرات خود را روشن تر و جسورانه تر بیان کنند،
چرا از آزادی بیان پاسداری کرد؟
. حقیقت این است که بسیاری از مزایای دموکراسی با فرض آزادی بیان به دست می آید، و بخش مهمی از فضائل دموکراسی در واقع فضائل و مزایای ناشی از آزادی بیان است. یعنی دموکراسی در صورتی بر نظام های خودکامه و نخبه سالار برتری معنادار می یابد که آزادی بیان را به عنوان رکن اساسی خود به رسمیت شناخته باشد. در فقدان آزادی بیان، نظر اکثریت و صدای اقلیت امکان بروز مؤثر نمی یابد. اما چرا باید آزادی بیان را پاس داشت؟ یکی از مهمترین استدلالهایی که در دفاع از آزادی بیان شده است بر فرض خطاپذیری انسانها استوار است. انسانها خطاپذیرند، یعنی در مقام کشف حقیقت همیشه به صدق دست نمی یابند. بهترین شیوه کشف و حذف باورها و گزاره های کاذب آن است که باب نقد آن باورها را بگشاییم. اما شرط نقد آزادی است: منتقدان باید این مجال و آزادی را در فضای عمومی داشته باشند که نظرات انتقادی خود را به روشنی و بی محابا مطرح کنند، و خطاها و نقصان های مخالفان نظریه خویش را  با دیگران در میان بگذارند. ما انسان ها غالباً شیفته خود و به تبع نظرات خود هستیم. و این شیفتگی در بسیاری مواقع مانع از آن می شود که بتوانیم کاستی ها نظرات خود را به خوبی ببینیم. اما دیگران لزوماً چنان دلبستگی و تعلق خاطری را به نظرات ما ندارند، و این فاصله به مجال بهتری می دهد تا از موضع بی طرفانه تری نقصانها و خطاهای نظرات ما را بیابند و برملا کنند. نظراتی که از کوران نقدهای سخت و جسورانه سرفراز بیرون می آیند به احتمال بیشتری حامل صدق اند. بنابراین، آزادی بیان در شکل آزادی نقد جسورانه در فضای عمومی، می تواند به پالایش منظومه فکری ما از گزاره های کاذب کمک شایان کند. از سوی دیگر، حتّی اگر باورهای ما صادق باشد، آزادی بیان به ما کمک می کند که به صدق آن باورها اطمینان یابیم و با اعتماد به نفس بیشتری به آن باورهای صادق پایبند بمانیم. دست یافتن به صدق به خودی خود کافی نیست. ما علاوه بر آن باید دلایل کافی و قانع کننده ای بر صدق آن باورها هم داشته باشیم. کسانی که بدون مبنای روشن و استوار باورهایی را و لو صادق پذیرفته باشند، کاملاً در معرض آن هست که به اندک نسیم تردید و شبهه در باورهای خود سست شوند.. آزادی بیان و اجازه دادن  مجال نقدهای سخت و جسورانه، این فرصت را می دهد که نسبت به صدق باورهای صادق اطمینان بیشتری بیابیم، و درک بهتری از مضمون آن باورها و اهمیت شان بیابیم. سرکوب باورهای کاذب هم لزوماً کار درست و ثمربخشی نیست. طرح باورهای کاذب وامی دارد تا از باورهای صادق دفاع کنیم، یعنی درباره دلایل صدق آنها تأمل بیشتری کنیم. باورهای کاذب شقوق بدیلی در پیش ما می نهند که فهم آنها و ردّ شان نهایتاً درک ما را از باورهای صادق و میزان التزام ما را به آن باورها ارتقاء می دهد.  بنابراین، بیان آزادانه گزاره های کاذب هم می تواند به خیر و مصلحت عمومی کمک کند. و سرانجام آنکه، آزادی بیان در شکوفایی خلاقیت و نیز شخصیت اخلاقی شهروندان مؤثر است. رشد و شکوفایی انسان به عنوان یک  یک موجود عاقل و اخلاقی تا حدّ زیادی در گرو امکان بیان خویشتن است. بیان خود در قالب انواع فعالیتهای هنری، ادبی، اجتماعی، و سیاسی از مهم ترین وجوه ممیز انسانها از سایر موجودات است.
محدودیتهای آزادی بیان
آزادی بیان، مانند سایر حقوق و فضائل انسانی، بی قید و شرط نیست. این درست است که آزادی بیان از جمله مهم ترین حقوق انسانها در متن زندگی اجتماعی است. اما این حقّ لاجرم باید خود را با سایر حقوق اساسی و مدنی شهروندان در متن یک جامعه هماهنگ کند. یکی از مهمترین محدودیتهای آزادی بیان را می توان در قالب اصل زیان صورتبندی کرد. مطابق اصل زیان بیان آزاد است مادم که به زیان دیگری منجر نشود. یعنی بیان فرد نباید به طور مستقیم و آشکارا حقوق دیگران را نقض کند. برای مثال، تهمت و افترا زدن، مطالبه حقّ السکوت کردن، تبلیغ دروغ درباره کالاهای مصرفی، تبلیغ کالاهای خطرناک، دروغ گفتن در متن قراردادها، و افشای اسرار امنیتی یک کشور را می توان از جمله مصادیق بیانی دانست که مطابق «اصل زیان» آزاد نیست، و باید منع شود. البته در اینجا باید میان منع قانونی و منع اخلاقی بیان های نامطلوب و ناحقّ تمایز نهاد. موارد فوق از جمله مواردی است که قبح اخلاقی می تواند در کنار سایر ملاحظات مبنایی برای منع قانونی فراهم آورد. اما قبح اخلاقی پاره ای از بیانهای نامطلوب و ناحقّ لزوماً و همیشه مبنای موجهی برای منع قانونی آنها فراهم نمی آورد. ممکن است که بیان الف از منظر اخلاقی ناروا باشد، اما در عین حال منع قانونی آن و مجازات قانونی عاملان آن هم از منظر اخلاقی پسندیده تلقی نشود.   یکی از مهمترین اصول اساسی یک جامعه آزاد به رسمیت شناختن حقّ ناحقّ بودن است. یعنی چه بسا امر الف از منظر من ناحقّ تلقی شود، اما در متن یک جامعه متکثر من باید این حقّ را برای دیگری قائل باشم که آنچه را که از منظر من ناحقّ است، انجام دهد، بی آنکه من یا دیگری مانع او شویم. بنابراین، در بسیاری موارد، به رسمیت شناختن بعضی حقوق بهایی است که جامعه باید برای صیانت از اصل آزادی بیان بپذیرد. اما دفاع از حقّ آزادی بیان همیشه به معنای موافقت با محتوای آن بیان نیست. البته این بدان معنا نیست که افراد می توانند تحت هر شرایطی به مقدّسات دیگران اهانت کنند یا سخنان نفرت برانگیز و خصومت آفرین در جامعه مطرح کنند. اصل اساسی دموکراسی گفت و گوی عقلانی و از موضع برابر میان شهروندان است، و بنابراین، هر نوع آزادی بیان که منجر به فرودست کردن گروهی از شهروندان شود، یا شأن انسانی برابر ایشان را به مخاطره اندازد، یا مجال گفت و گوی عقلانی را در جامعه محدود کند، از منظر ارزشهای انسانی نامطلوب تلقی می شود.

دیدگاه شما