صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مذهب و خشونت در میانمار (نقش سیتاگو سیاداو در کشتار دسته جمعی)

-

مذهب و خشونت در میانمار (نقش سیتاگو سیاداو در کشتار دسته جمعی)

از اواخر ماه آگوست سال میلادی جاری بدینسو، بیش از 600 هزار از مردم روهنگیا، میانمار را از ترس خشونت نیروهای دولتی، آن کشور ترک کرده اند. مردم روهنگیا اقلیت مسلمان در میانمار هستند و عمدتاً در ایالت راخین در غرب این کشور زندگی میکنند. سالهاست که این مردم از تبعیض دوامدار و نهادینهشده رنج می برند. (اکثریت بوداییهای ساکن ایالت راخن هم بر این باورند که آن ها نیز از سوی حکومت مرکزی مورد تبعیض قرار گرفته اند.)
عمده ترین توضیحی که برای آزار و اذیت مردم روهنگیا ارائه میشود، حول محور ملیت آنها می چرخد. مقامات دولتی، مناظرهکنندگان در رسانهها و رهبران مذهبی همه ادعا کرده اند که روهنگیا مهاجران غیرقانونی اهل بنگلادش هستند. قومیت نیز نقش خود را در این میان دارد. دولت میانمار 135 گروه قومی بومی را به رسمیت می شناسد و قانون اساسی سال 2008 این کشور حقوق معینی را برای این گروه های قومی اعطا کرده است. روهنگیا در این لیست اقوام شامل نیستند. باور گسترده تر در میان مردم میانمار این است که روهنگیا یک گروه قومی واقعی نیستند. آن ها نگران این احتمال نادر هستند که روهنگیا از این کشور جدا خواهند شد و بنابراین تهدیدی است برای تمامیت ارضی این کشور.
هویت ملی در میانمار خیلی وقت است که با هویت مذهبی بودایی درهم تنیده است. اما در قضیه روهنگیا مذهب تاثیر خاصی داشته است. جنگ معروف به مبارزه علیه تروریزم- که عمدتاً علیه مسلمانان در سراسر جهان راه اندازی شد- کار را برای نخبگان میانمار آسانتر ساخت. آن ها به راحتی به مردم روهنگیا برچسب تروریست زدند و مسوولین دولتی از خشونت علیه آن ها به عنوان یک پاسخ مشروع علیه تندروی دفاع کردند. در عین حال، حملات «ارتش نجات مردم روهنگیا» علیه نیروهای دولتی در اکتوبر 2016 و آگوست 2017، باورمندی بسیاری از شهروندان میانمار را مبنی بر اینکه اسلام به ذات خود یک دین خشن و یک تهدید وجودی علیه بودیسم که دین اکثریت مردم میانمار میباشد، است. هم چنین، این حملات بهانه به دست نخبگان سیاسی و مذهبی میانمار داده است تا بدور از انصاف و عدالت و بطور نادرست تمامی مردم روهنگیا را همدست تروریزم معرفی کنند. به لطف افکار ضد مسلمانی که در شبکههای اجتماعی، رسانههای عمومی پر مخاطب، و نوشته‌‌ها و بیانیههای راهبان و سایر شخصیتهای مذهبی بودیسم نشر میگردد، شهروندان میانمار به روهنگیا به دید مردم ناخواسته و غیرقابل پذیرش از هر دو جهت – ملیتی و مذهبی- میبینند و آنها را «غیرخودی» میپندارند.
سیتاگو سیاداو (Sitagu Sayadaw ) یکی از این راهبان است که در شکل گیری افکار عمومی نقش دارد. او که بخاطر فعالیتهای بشردوستانه وخیریهاش از احترام زیادی در نزد مردم برخوردار است، احتمالاً محبوبترین و شناخته شدهترین شخصیت مذهبی در میانمار میباشد. بسیاری از مردم میانمار تفسیرهای او از آموزههای بودایی را معتبر دانسته است و از آن پیروی میکنند. او به دلیل داشتن مراکز میدیتیشن در چندین کشور و حضور مکرر در صحنههای بینالمللی، شخصیت جهانی دارد.
بعد از اولین دور خشونتها میان بوداییها و مسلمانان در ایالت راخن در سال 2012، سیتاگو تلاش کرد که با اشتراک در مباحث میان مذهبی به عنوان تمویل کننده و حامی یک سازمان غیردولتی به نام «ادیان برای صلح- میانمار»، خودش را مصلح جلوه دهد. صاحب نظران خارج از کشور از او به عنوان یک عامل برای مصالحه تمجید کردند. اما سخنان اعتدال محور او به زبان انگلیسی با سخنرانیهایش به زبان برمهای تفاوت فاحش داشت. او در سخنرانیها وخطابههایش به زبان برمهای تلاش میکرد که اسلام را دین خشونت و مسلمانان میانمار را بیگانه و غیربرمهای معرفی کند.
امروز هم او چنین نگرش و طرزفکر دارد. سیتاگو به تاریخ 30 اکتوبر برای اعضای ارتش در یک مرکز تعلیمی در ایالت کارن سخنرانی کرد. هدف از ایراد این سخرانی این بود که برای کشتار دسته جمعی غیربوداییها توجیه دینی ارائه کند.
به نام بودیسم
سخنرانی سیتاگو در جمع ارتشیان بر داستان دوتاگمانی، پادشاه سینهالی بودایی مذهب متمرکز بود. داستان پیروزی این پادشاه بودایی مذهب علیه حاکم تامیلی در قرن اول بعد از میلاد در سرزمینی که اکنون به نام سریلانکا یاد میشود، در کتابی قرن پنجم تحت عنوان «مهاومسا» نقل شده است. سیتاگو با نقل این داستان ارتش و راهبان را به وحدت و یکدستگی دعوت کرد. به گفتۀ خودش این دو نهاد «جدایی ناپذیراند.» چنین دعوتی از سوی راهبی که به خاطر انتقاد از حکومت نظامی وقت در سال 1988 مجبور به فرار از کشور شد، شاید غیرمعمول به نظر آید. با این همه اما امروز سیتاگو از مقامات نظامی بلند رتبه به عنوان تمویل کنندگان فعالیتهای دینی خود یاد میکند.
سیتاگو در خطاب به سربازان گفت، در حالی که شاه دوتاگمانی به خاطر خونریزیهای ناشی از جنگ بسیار ناراحت بود، دو تن آراهانت، انسانهای کاملاً روشن ضمیر و هدایت شده، در حضور او آمدند. آنها به شاه اطمینان دادند که دلیلی برای ناراحتی و اندوه وجود ندارد. آراهانتها گفتند که در میان تمامی تامیلیهای که به دست نیروهای شاه کشته شدهاند، تنها یک تن اصول اولیه و اساسی آیین بودایی را رعایت کرده بود و یک تن دیگر تعهد کمتر از آن به آیین بودایی داشته است. بنابراین، فقط یک و نیم انسان به قتل رسیده و بس؛ زیرا سایر تامیلیهای کشته شده غیربودایی بودند و مرگ آنها «کارما» یعنی عمل بد به حساب نمیآید.
سیتاگو در آن سخنرانی بارها یادآورد شد که هدف شاه دوتاگمانی از جنگ حفاظت از پادشاهیاش نه، بلکه دفاع از دینش بود. بوداییهای میانمار حد اقل از سال 2012 بدینسو، خشونت علیه مسلمانان را با سخنان مشابه سخنان سیتاگو توجیه کردهاند. اما سخنرانی سیتاگو این توجیه را بیش از پیش پررنگتر ساخت: او که یک راهب مورد احترام است، چنین توجیه مذهبی برای خشونت را برای جمعی از سربازان در بحبوحۀ کمپاینی برای وحشگری دسته جمعی ارائه کرد. سیتاگو در حالی که خط تمایز میان یک افسانۀ قرن پنجم و زمان را حال را خیره و کمرنگ کرده بود، خطاب به سربازان گفت که مهم نیست که تا چه سرحد آنها باید بجنگند، بلکه این را باید به یاد داشته باشند، کسانی را که آنها میکشند انسانهای کامل نیستند.
در حالی که بوداییها استفاده از داستان دوتامانی را دفاع از دین جلوه میدهند، از این داستان در زمینههای دیگر نیز برای توجیه کشتار دسته جمعی استفاده شده است. برای مثال، راهبان سینهالی در سریلانکا در جریان یک دهه جنگ وحشیانه دولت علیه گروه شورشی «تامیل تایگرز» که متشکل از مسیحیان و هندوها بود، از همین داستان بهره بردند. راهبی بودایی به نام والپولا راهولا در سال 1972 نوشته بود: «نابودی انسانها در دفاع از بودیسم جنایت خیلی بزرگی نیست.»
تراژدی عمیقتر
سیتاگو با انکار انسانیت غیربوداییها، انسانیت سربازان مخاطبش در آن سخنرانی را نیز به خطر انداخته است- نه تنها انسانیت آن جمعی از سربازان را، بلکه انسانیت همۀ کسانی که در خشونت ورزی علیه مردم روهنگیا اشتراک کردند. او با تلاش در راستای مبراء جلوه دادن سربازان از گناهانشان، سوء رفتار و سوء استفاده در آینده را توجیه کرد و به جان گرفتن ذهنیت نظامیگری و ظلمپیشگی کمک کرد؛ ذهنیتی که دورنمای یک سازش و مصالحه وسیعتر را از بین میبرد.
شاید برخی بگویند که سخنرانیهای سیتاگو تاثیری قابل توجه نخواهد داشت. سالهاست که برخی از راهبان بودایی در میانمار تلاش کردهاند که با مقایسه کردن مسلمانان با حیوانات و تضعیف هر گونه احساس مهربانی بوداییها نسبت به آنها، شرف و کرامت انسانی مسلمانان را پامال کنند. در جواب این عده باید گفت که سیتاگو یک راهب معمولی نیست. او آنقدر از نفوذ و احترام زیاد برخوردار است که گفتههایش برای بوداییهای میانمار حرف نهایی است تا آنها واکنشهای انتقادی بینالمللی را نادیده بگیرند و به درستی خشونت علیه مسلمانان که از آن به عنوان جنگ مقدس یاد میکنند، باورمند شوند.
چنین چشماندازی نه تنها برای روهنگیا، بلکه برای سایر اقلیتهای میانمار نیز نگران کننده و ترسناک است. رهبران مذهبی، سیاسی و نظامی میتوانند در نهایت از همین منطق علیه گروههای چون ارتش مستقل کاچین، گروهی عمدتاً متشکل از مسیحیان، استفاده کنند- مخصوصاً در صورت که آرامش در مناطق منازعه خیز و ناآرام، حفظ گردد. در ایالت کارن، جایی که سیتاگو سخنرانیاش را ایراد کرد، اقلیتهای قومی و مذهبی برای سالیان متمادی از سوی نظامیان با خشونت مواجه بودهاند.
با این همه، احتمال این نیز وجود دارد که سخنان سیتاگو با واکنش منفی مواجه شود و عواقب این سخنان حداقل برخی از شهروندان میانمار را هراسان سازند و باعث شود که آنها خشونتهای اعمال شده به نام بودیسم را نفی و مردود بشمارند. اکثر گروههای مدنی و حقوق بشری میانمار در طول هفتههای اخیر سکوت اختیار کردهاند، اما «سازمان زنان کارن» که یک گروه دادخواهی مردمنهاد است، اخیراً بیانیهای را منتشر کرده که در آن اقدامات نیروهای دولتی علیه روهنگیا در ایالت راخن، مخصوصاً خشونتهای جنسی صورت گرفته علیه زنان، محکوم شده است. «اتحادیه ملی کارن» که یک گروه مسلح اما فعلاً در یک آتش بس ضعیف با نظامیان این کشور قرار دارد، در یک حرکت امیدوار کننده بیانیۀ مشابهی را صادر کرده است. چنین حرکتهایی ممکن است آغازی باشد برای گروههای قومی دیگر که نظامیان به آنها ظلم کردهاند، تا با مردم روهنگیا احساس همبستگی کرده و با توجیهات مذهبی برای خشونت مخالفت کنند.
این حرکتها امیدوار کننده است، اما انگشت شمار بودن چنین حرکتها بیانگر آن است که اکثر مردم میانمار با مردم روهنگیا احساس نزدیکی نمیکنند و از سخن گفتن علیه خشونتها بر ضد روهنگیا هراس دارند. شهروندان عادی میانمار اکثراً در شبکههای اجتماعی از سخنان سیتاگو حمایت کردهاند. در وضعیتی که افکار عمومی شدیداً علیه مردم روهنگیا جهت داده شده، دشوار است که بدانیم چه تعداد از مردم میانمار با سیتاگو همنظر و چه تعداد با او مخالفاند و از ابراز مخالفت خود هراس دارند که دلیل سکوت آنان میتواند مورد احترام بودن سیتاگو یا ترس از عواقب خشونت بار چنین موضع گیری در اوج تنشها باشد.
دولت میانمار هنوز نظر و موضع خود را دربارۀ سخنان سیتاگو اعلام نکرده است. با توجه به ادعای آنگ سان سو چی مبنی بر این که وی به خاتمه دادن مسالمتآمیز درگیریها متعهد است و نیز با توجه به نظارت شدید بینالمللی بر خشونتهای میانمار، خانم سو چی نباید در قبال سخنان سیتاگو بیتفاوت باقی بماند. از سوی دیگر «کمیته دولتی سنگها مها نیاکا» که عالی ترین مرجع بودایی میانمار است، تقریباً هیچ اقدامی برای ایجاد محدودیت بر توان راهبان در تحریک و تشویق خشونتها در طول پنج سال گذشته انجام نداده و احتمالاً اکنون نیز اقدامی نخواهد کرد. این خبر خوبی نیست، زیرا به لحاظ اخلاقی و فرهنگی فقط راهبان صلاحیت آن را دارند که سخنان راهبان دیگر را به چالش بکشد. میانمار شدیداً به بوداییها نیاز دارد که علیه وضعیت موجودیت صدای خود را بلند کنند و کشور خود را از سقوط در یک تراژدی عمیقتر نجات دهند.
منبع: وبسایت فارن افیرز

دیدگاه شما