صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۲۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مبارزه مشترک؛ تنهـا راه مقابله با تروریـسم

-

مبارزه مشترک؛ تنهـا راه مقابله با تروریـسم

افغانستان سالیانی درازی است که به تنهایی بار سنگین مبارزه با تروریسم را بر دوش می کشد، این یک واقعیت آشکار است که فعالیت های تروریستی اکنون به عنوان یک شبکه فراتر از مرز ها تبدیل شده است؛ بنا بر این افغانستان تنها سرزمین موعود برای شبکه های تروریستی و ایدئولوژیک نباید تلقی شود. شبکه های تروریستی از سرزمین افغانستان به عنوان یک محیط جغرافیایی برای تشکیل و تکثیر شان استفاده می کنند و هدف و آرمانی فراتر از افغانستان را تعقیب می کند. کشور های منطقه و جامعه بین المللی از دیر زمان است که به این واقعیت پی برده است. این واقعیت نیز پیامد های سنگینی را بر افغانستان تحمیل کرده است. به این بیان که افغانستان سال ها مجبور بوده است که هم از جانب تروریست ها صدمه های وحشتناک ببیند، هم میدان جنگ های نیابتی شود و هم به تنهای برای نجات همه بجنگند. اگر قامت افغانستان همیشه خون آلود بوده است، یک دلیلش هم اینست که افغانستان در سالیان متمادی سپر بلابوده است.
افغانستان در برابر جنگ شوروی یک سپر استوار برای کشور های مخالف کمونیسم بود و در زمان جنگ با طالبان و القاعده نیز به تنهایی در برابر خطرناک ترین شبکه تروریستی جهان مقابله کرد.
تنها مشکل افغانستان این بود که نتوانست این حقیقت را برای کشور های منطقه و جامعه جهانی تبیین کند. به همین دلیل است که کشور های منطقه و حتی جامعه جهانی بار ها افغانستان را به عنوان یک منبع بحران برای دیگر کشور ها مطرح و نکوهش کرده اند.
برخی کشورهای منطقه علاوه برآن، در تعاملات سیاسی و منطقه ی شان افغانستان را به عنوان یک ابزار ساده در جهت کسب منافع شان، مبادله کرده اند. کشور روسیه، در ایجاد تعامل و مناسباتش با کشور های همسو با سیاست روسیه در منطقه و مخصوصا در خاور میانه، بار ها از افغانستان به عنوان یک تختۀ خیز بهره برده است. ایجاد ارتباط دیپلماتیک روسیه با طالبان، در همسوی با برخی کشورهای همجوار افغانستان را جز این نمی توان، تحلیل و ارزیابی کرد.
این درحالی است که افغانستان همواره از این کشور ها همکاری صادقانه با تروریسم را به مثابه یک مسؤلیت مشترک انتظار و تقاضا داشته است.
پذیرش طالبان به منظور مبارزه با داعش در خاور میانه، نه تنها با منافع دو جانبه میان افغانستان و کشور های منطقه سازگار نبود که به هیچ وجه با قاعده حسن همجواری و عرف دیپلماتیک نیز قابل جمع نمی باشد.
این مسئله می رساندکه کشور های منطقه تاکنون در امر مبارزه با تروریسم و شبکه های خطرناک تروریستی در منطقه یک نگاه جامع و دارای کلیت نبوده است. در شرایطی که وجود شبکه های دهشت افکن برای صلح و امنیت تمام منطقه یک خطر بالقوه محسوب می شود، استفاده تاکتیکی و نگاه خرد و جزء گرا به هیچ وجه دارای یک پشتوانه منطقی و استراتژیک نمی باشد. اما کشور ها همیشه از این قاعده بهره برده اند. بهره گیری از مهار دشمن در پشت مرزها و مهار آتش در پشت دیوار همسایه، سیاستی بوده اند که برخی کشور ها آن را هموار پیگیری کرده اند. منشأ و خاستگاه جنگ های نیابتی از همین جا آغاز می شود.
به نظر می رسد که کشور های منطقه به اتفاق جامعه جهانی به این حقیقت راه یافته اند که جنگ های نیابتی در منطقه نمی تواند صلح و امنیت دائمی را در منطقه تأمین کند. انتظار می رود که این حقیقت به صورت واضح برای کشور های همسایه افغانستان آشکار شده باشد که تقسیم بندی تروریسم به گونه خوب و بد، باعث رشد و تقویت بنیه های تروریستی در منطقه می گردد.
طالبان به عنوان یک نهاد سیاسی و ایدئولوژیک تمام بار و بنیادش از کابل برافکنده شده بود و تنها راز بقایش همین دلگرمی دادن از جانب برخی از کشور های منطقه بود. طالبان پس از آن که از افغانستان رخت خویش را بربست، در هیچ جای دیگر زمینه سازماندهی مجدد نداشت، جز اینکه پاکستان آنان را تیمار کرد و دیگر کشور ها نیز امید به روز های بعد را به آنان تلقین کرد.
آغاز روابط دیپلماتیک برخی کشور های منطقه با بقایای طالبان، طالبان را در ظرف سال های گذشته فربه و توانمند ساخت و روحیه آنان را تقویت کرد. باز پرورش طالبان، تا جایی بزرگ و قابل توجه گردید که روسیه عملا به طالبان به عنوان یک عنصر مستقل در تحولات افغانستان نظر انداخت و آن را علنا مطرح کرد.
گروه داعش در افغانستان، با اصل داعش در خاور میانه متفاوت به نظر می رسد. گروه داعش در افغانستان تاکنون با ماهیت طالبانی و حقانی تفکیک نشده است و احتمال زیاد وجود دارد که پاکستان یک شبکه متشکل از طالبان و شبکه حقانی را در قالب داعش برای افغانستان طراحی کرده باشد تا برخی از عملیات تروریستی را که طالبان و شبکه حقانی انجام می دهند، به نام یک عنصر دیگر ختم شود. فلسفه این سیاست نیز جز رهای و گریز پاکستان از اتهام حمایت از شبکه حقانی و طالبان چیزی دیگر نمی تواند باشد. 
اما واقعیتی دیگر که نباید به هیچ وجه نادیده گرفت اینست که برای جنگجویان پراکنده داعش، هم اکنون افغانستان به عنوان یک محیط جغرافیایی موعود محسوب می شود. دلیل این ایده، تنها ضعف و یاگرایش حاد برای اسلام افراطی نیست بلکه، گروه داعش روسیه را تنها عامل سقوط حکومت اسلامی شان در خاور میانه می دانند و تا که هست بر آنست که از روسیه انتقام بگیرد. بنا براین، داعش افغانستان را تنها سرزمین نزدیک به خاک روسیه و معبر ورود در سرزمین ماورای روسیه می دانند و برای رسیدن به آن لحظه شماری می کند.
بنا براین دولت روسیه بعنوان قدرت فاتح در مبارزه با داعش بایستی به این اصل پی برده باشد که هم اکنون با افغانستان به یک نقطه واحد رسیده است. این نقطه واحد همان دشمن مشترک میان افغانستان و دولت روسیه است. طالب و داعش در افغانستان یک عزم پیدا می کند و یک رنگ می گیرد. به همین سبب است که هر گروهی که با منافع ملی افغانستان سازگار نباشد، دشمن مردم افغانستان تلقی می گردد.
دیدگاه رئیس جمهور پوتین در نشست سالانه اش، گویایی همین حقیقت بود و دولت افغانستان انتظار دارد که روسیه برآنچه که گفته است، عملا اقدام کند.

دیدگاه شما