صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شستن، پختن و جاروکردن کافی‌است؟

-

شستن، پختن و جاروکردن کافی‌است؟

چرا زنان از اینکه در خانه هستند و کارهای خانه را انجام میدهند ناراضی هستند؟ دلیل این نارضایتی چیست؟ این سوالات زمانی به ذهنم رسید که دوستی از من پرسید چرا شما زنان که همیشه نان و آبتان تیار است و در خانه هستید ناراضی هستید در حالی که ما مردان مجبوریم برای امرار معاش تلاش کنیم و به سختی کار کنیم. این مدتها ذهنم را مشغول کرده بود که چرا باید مردان در مورد کار ما و زندگی ما چنین دیدگاهی داشته باشد.
وقتی حرف از کارکردن است مسألۀ پیشرفت هم مطرح میشود و همچنین پرستیژ اجتماعی که شغل و درآمد برای یک شخص به وجود میآورد؛ باعث میشود اعتمادبهنفس شخص بالا برود. در مقالهای خوانده بودم که زنان در مدتها از اینکه در خانه بودند و کارهای خانه را انجام میدادند خوشحال نبودند و همیشه به این فکر میکردند که همهاش همین بشوی و بپز و جارو کن و همهاش همین! دیگر چه این کار چه عاقبتی برای ما خواهد داشت؟
این سؤال با این دیدگاه و نظر دوست من، ذهن مرا نیز درگیر کرد. چه چیزی باعث میشود که مردان فکر کنند که زنان در خانه که باشند زحمت کمتری را متحمل میشوند و کمتر به سختی میافتند. آیا واقعاً همین طور است. آیا فقط همین مهم است. چیزهای دیگری که در این میان وجود دارند دارای اهمیت نیستند؟ آیا واقعاً بودن در خانه برای زنان آسایش بیشتری را میآورد؟ این سؤالی است که بسیاری از ما زنان به آن فکر کردهایم. چه چیزی باعث میشود که جامعه ما را به سمتی سوق دهد که به کمترینها رضایت دهیم و از اینکه سقفی بالای سرمان است راضی و خوشحال باشیم.
درست است که بودن در خانه زنان را از یکسری آسیبهای اجتماعی به دور نگهمیدارد اما مسأله فقط همین آسیبها نیستند. اول اینکه با این کار ما میخواهیم صورتمسأله را پاک کنیم و در پی حل مسأله نباشیم. مسأله آسیب اجتماعی به هرحال وجود دارد و باید به فکر حل این مسأله بود نه اینکه زنان را به خاطر این آسیبها از فعالیت بازداشت؛ همچنان که مردان به خاطر این آسیبها که قطعاً برای آنان نیز وجود دارد از فعالیت اجتماعی و بودن در اجتماع و داشتن شغل دست بر نمیدارند.
وقتی صحبت از زنان است اولین بهانهای که برای حذف آنان از اجتماع وجود دارد این است که جامعه و بستر اجتماعی برای حضور زنان مناسب نیست و باید در  خانه باشند این در واقع وسیلهای است برای اینکه زنان را از فعالیت باز دارند. زیرا بودن زنان در اجتماع و داشتن شغل برای آنان استقلال مالی به وجود میآورد و داشتن استقلال مالی برای زنان اعتمادبهنفس به وجود میآورد. داشتن اعتماد به نفس و استقلال مالی ارمغانآور عدم وابستگی برای زنان است و این برای جامعۀ مردسالار قابل تحمل نیست.
بسیاری از زنان به این بهانه از فعالیت در اجتماع بازداشته میشود و استعدادشان به هدر میرود. در اجتماعی که باید همه دست به دست هم داده آن را بسازیم به بهانههای واهی اکثر زنان از فعالیت بازداشته میشوند و در خانهها و آشپزخانهها میمانند. تلاش کمتر و تشویق حداقلی برای موفقیت زنان وجود دارد. معمولاً خانوادهها از موفقیت زنان در زمینههای مختلف حمایت نمیکنند. آنها حتی   در خانه و آشپزخانه سرخورده میشوند. میدادنند برای تلاششان پاداش و ارتقایی وجود ندارد و بزرگترین افتخارشان این است که فرزندانی به دنیا بیاورند و آنها را کلان کنند تا در این جامعه مردسالار، پسرانشان بعد از بزرگشدن برایشان تصمیم بگیرند.
چهچیزی باعث میشود که زنان هر روز و هرروز تلاش کنند تا بهتر و بهتر در اجتماع زنانهشان ظاهر شوند. درست است که زنان زیادی از اجتماع در پشت دیوار تعصبات و باورهای غلط زندگی میکنند اما این باعث  نمیشود که آنان مصارف کمتری داشته باشند بلکه برعکس وقتی زنان دچار بیمضمونی میشوند به تجملگرایی و مصارف گزاف روی میآورد. چشمهمچشمی و سیالداری به زنانی که در اجتماع فعالیت ندارند خیلی بیشتر است. آنها وقتی میبینند که هیچ چیزی برای ارائه ندارند و نه شغلی دارند و نه تحصیلاتی و حتی نه اختیاری برای تصمیمگیری، رویمیآورند به مصارف بیشتر، جواهرات بیشتر، وسایل خانۀ بهتر و این باعث میشود که مصارف بیشتر شود. در اجتماعی که فقر و کمبود امکانات و بیکاری بیداد میکند.
ذهنیت بر این است که زنانی که در خانه هستند و در اجتماع کار و فعالیت نمیکنند دارای رفاه بیشتری است و باید شکرگزار هم باشند که شوهران و پدران و برادرانشان به آنها این فرصت را فراهم کرده است. اما قسمت غمانگیز ماجرا آنجاست که آنها هیچ اختیاری از خود ندارند و این خانواده است که برای زندگی آنها تصمیم میگیرد و ناراحتکنندهتر اینکه آنها فرصتی برای استراحتکردن ندارند در حالی که برای این همه کاری که میکنند هیچ وقت مورد تشویق و ترفیع هم قرار نمیگیرند. چه چیزی زنان را به این شیوه از زندگی دلگرم خواهد کرد مگر اینکه داشتههای مادی خویش را به چشم دیگران بزند و عقدههای دیرینهاش را خالی کند.
این طوطی خوشخطوخال به نحوی زندگی زنان تحت تأثیر قرار داده است. انتظار جامعه از زنان رضایت زنان از این وضعیت است در حالیکه این نحو از زندگی برای زنان یک امتیاز به حساب نمیآید و نمیتواند رضایت درونی زنان را تأمین کند. وقتی صحبت از زندگی زنان میشود گپ اصلی این است که آب و نانش تیار است دیگر چه مشکل دارد؟ واقعاً فهمیدن این مسأله که زندگی چنین زنانی چه مشکل دارد بسیار سخت است یا اینکه جامعه نمیخواهد به این درک برسد.
مسأله غیرت نیز نقش اساسی را در محدودکردن زنان بازی میکند. مردان غیرتمند هیچگاه حاضر نمیشوند که زنانشان در اجتماعی که آسیب در آن زیاد است اجازه فعالیت پیدا کنند. آنها معتقدند که اجتماع برای فعالیت زنان مناسب نیست و پس نباید به زنان فرصت داد. نباید به فکر درستکردن جامعه بود و مشکلات را حل کرد بلکه باید زنان را از عرصۀ اجتماع دور نگهداشت. اما سؤال اینجاست که چه کسی یا کسانی باعث میشوند که جامعه برای زنان ناامن باشد. مگر کسانی غیر از این مردان با غیرت باعث ناامنشدن اجتماع برای زنان میشود.
به هرحال این طوطی خوشخطو خال که به زنان نشان داده میشود در واقع واقعیتهای دیگر پشت سرش دارد که باعث میشود زنان از اجتماع دور بماند.

دیدگاه شما