صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چندگانگی‌ها ونا همسویی‌های بشر (دربارۀ روز جهانی همبستگی بشر)

-

چندگانگی‌ها ونا همسویی‌های بشر (دربارۀ روز جهانی همبستگی بشر)

تاریخ بشر تاریخ پر از چندگانگیهاست: دارایی، نا داری، کشمکش، درگیری، کشتار، تنش و کنشهای ناهمسان؛ همانند «آفتاب» و «شب» دو همزاد و دو همپیمایش. در این ناهمسانیهای تاریخی، هیچگاهی بشر در یک فراخوان همسان قرار نگرفت و هیچگاه به همبستگیها و وابستگیها به همدیگر نرسید.
برای از بین بردن چندگانگیها و نا همسوییهای بشر، بزرگان و تاریخ سازان همواره تلاش ورزیدهاند تا زمینههای همبستگی و هم سویی بشر پراکنده و نا همسو را به هم گره بزنند و این وصلههای ناچسپ را به هم بچسبانند؛ به همین جهت، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در یک آهنگ نیک در سال 2005 میلادی سرآغازی برای فراخوان خواندن تمامی بشر «روز بینالمللی همبستگی بشر» را به رسمیت شناخت تا چندگانگیها به یگانگی پیوند بخورند؛ بنابراین مجموع عمومی سازمان ملل متحد با فراخوان «قطعنامه نامه۶۰/۲۰۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد از تمامی بشر روی گیتی خاکی خواست تا در کنار همدیگر زیست هموَند بیابند.
آنچه آشکار است روان نا همسو و ناهمسان بشر هرگز در پی همزیستی مسالمتآمیز و زندگی آشتیپذیر و آشتی گر نیست؛ بلکه گویا روان آدمی چنین قالببندی شده است که همواره در پی نا همسویی باشد و درصدد نارواییها بهجای رواداریهای هموند.
از سر نیکبختی، مردان و زنانی که در مجمع عمومی سازمان ملل گرد هم آمدند و پای «روز بینالمللی همبستگی بشر را در میان کشیدند، یکی از مهمترین بخش در میان کشیدن چنین روزی، مبارزه با نا داری در روی گیتی بوده است؛ ناداری که مثل موریانه بنای زندگی بشر را از ژرفا میپوساند و زندگی چند روزۀ آسودۀ بشر را دچار طوفان و سونامی واژگون بختی میسازد.
ما بشر این گیتی خاکی در هر جای این زمین به نیکی و درستی میدانیم که ما آرزوهای نا شدنی را همواره با خود این سو و آن سو میکشانیم. ما بهدرستی میدانیم که هماره بازوهای ما بار گران تاوان سرشت نابهنجار آدمی را مانند طناب به دوشان واژگون بخت و بداقبال با خود اینطرف و آنطرف میبرند؛ بازوانی که از بار طناب نا همسویی و نا همبستگی تاولزده است؛ تاولی که از آن، دیوانگیهای بشر همانند ریم و مانند چرک از یک زخم کاری گاومیش نگونبخت بر زمین میریزد؛ زخمی که کرم زده است و گاومیش را به دیوانگی کشانده است.
با این درماندگی بشر، باز هم بشر سازشجو و بشر خوشاندیش در پی چاره است تا بتواند آرزوهای نا شدنی «همبستگی بشر را برای پایان دادن به نا داریهایشان» برآورده سازند؛ روی این جهت «قطعنامه ۶۰/۲۰۹ مجمع عمومی زیر نام انجام دهۀ اول سازمان ملل متحد برای از بین بردن فقر (۱۹۹۷-۲۰۰۶) به آگاهی رساند که سران کشورها و دولتها، همبستگی را یکی از ارزشهای جهانی و بنیادین که روابط بین ملل را در قرن بیست و یکم دربرمی گیرد، به رسمیت میشناسند و تصمیم میگیرند تا ۲۰ دسامبر هر سال را روز بینالمللی همبستگی بشر اعلام کنند.»
با بودن اینهمه تلاشهای دل سوزانه برای زندگی برابر و زندگی با آسایش برای تمام مردم دنیا، ولی جهان در ناهمسویی و نا همدلی به سر میبرد؛ زیرا یکی از سیری دیوانه میشود، دیگری از گرسنگی تلخکامی میکشند.
هرگاه از گسترۀ زمین و پهنای کشورها بگذریم و هرگاه از نا همسوییهای گسترۀ دنیا چشم بپوشیم و افغانستان را مورد سنجش و سخن قرار بدهیم، نا همسوییهای دیوانهوار میبینیم که کلاه خرد هر آدم مهربان و دلسوزی از سرش به زمین میافتد. در همین کشوری که هم پیوند سازمان ملل متحد است و سازمان مللی که دستور کار خود را در راستای «همبستگی بشر» در قالب اعلامیه بیرون داده است: «...چالشهای جهانی باید به طریقی مدیریت شود که هزینهها و مسئولیتها بهطور منصفانه مطابق با اصول انصاف و عدالت اجتماعی توزیع گردد. آنهایی که در رنج و بدبختی به سر میبرند و از مزایای کمتری بهرهمندند، شایسته کمک از سوی کشورهایی هستند که در راحتی هستند و از امتیازات بیشتری برخوردارند»؛ ولی همین مردم در لایههای نا همسو و نا همسان کشنده قرار دارد.
هرگاه بخواهیم روی همین فراز بالا مکثی کنیم، جهان بر سر ما تیره و تار خواهد شد؛ زیرا چالشهای جهانی بهگونهای مدیریت میشود که آن روی سکۀ آرزوهای مخملین و قشنگ بشر نیکبین و نیک کردار است. همچنین یابوی نا مدیریتی یا مدیریت نادرست سرشت آدمی جهان را بهگونهای مدیریت میکند که تمام چیزها نه بر ترازوی داد، برابری، برخورداری برابر از تمامی دار و ندار، بلکه بر مدار درد و زخم و سوزش میچرخد. اگر باور نداریم، به لایههای زندگی نا همسو و نا برابر مردم افغانستان نگاه کنیم: یکی در لب جاده اللههو اللههو! میکشد و در پی یک لقمه نان شب است تا از شر هیولای مرگ نجات یابد و یا گویا شکم چند نانخور بینوا را سیر کند، اما دیگری از دارایی نیشهایش مثل نیش عقرب همواره باز است؛ جهان این فروتر و جهان آن فراتر، جهان این نگونبخت و جهان آن خوشبخت، چون دو نیروی همواره نا برابر؛ یکی چون شب و دیگری چون روز.
آنکه «دارد» و آنکه «دارا» است، در اندیشۀ «روز جهانی همبستگی بشر» نیست که هیچ؛ تمام بشر نا دار را بهرهکشی میکند؛ با آنکه بهرهکشی زخم ناسور گسترۀ زندگی بشر است. آنکه «ندارد» و آنکه «نا دار» است، در پی «روز جهانی همبستگی بشر» باشد یا نباشد، هیچ سودی برایش ندارد. خواه جشن سالانۀ نامگذاری شده آتش شود از خانۀ دارا یک سوزن کم نمیشود، خواه شادی روز جهانی همبستگی بشر گندم شود، جوال و کندوی نا دار پر نمیشود و از تنور نا دار نان تازه بیرون نمیشود؛ این چندگانگی بار غمی است بر روی دل دلسوزان دنیا و شکوه و شکایتی است برآمده از روان همسوییگرانۀ انسانهای نیکاندیش که در پی همبستگی بشر است تا «هزارۀ سازمان ملل متحد برای همبستگی بشر» برآورده شود.
سرشت بشر بد گونه سرشته شده است؛ خواه رهبران جهان، اهداف توسعۀ پایدار (SDGs ) را در دستور کار جدید و فراگیر خود برای پیشرفت کشورهای جهان به دست بگیرد خواه نگیرد. با تمام این بدیهای برآمده از سرشت بد بشر خام سرشت، تلاش رهبران دنیا و آدمهای نیکو پندار که همواره در پی همسویی و همبستگی بشر است، کار پسند و ستودهای است.
فرجام سخن اینکه بهراستی بهتر آن است که ما، مردم افغانستان، برای همبستگی بشر افغانستان در گام نخست، بشر در گسترۀ گیتی در گام دوم، بیرق همبستگی خود را بلند کنیم و این روز را از روی نیک سرشتی گرامی بداریم: روز جهانی همبستگی بشر خجسته باد!

دیدگاه شما