صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بخند و به غصه اعتراض کن (در باب نوروز)

-

بخند و به غصه اعتراض کن (در باب نوروز)

هرسال با آمدن نوروز جنگ و دعواهای لفظی هم بر پا میشود؛ جدال بر سر این که نوروز باید گرفته بشود و یا نشود. در نوروز مردم شادی و طرب بکنند و یا نکنند. آنان که به شدت بر طبل محکوم کردن نوروز میکوبند و این ایام خوشی آور را بد میگویند، بیشتر کسانی اند که خودشان را مدافع اصلی شریعت میپندارند. به همین دلیل هم هست که برای این که دیدگاه شان را بر کرسی بنشانند دست به دامان آیات و احادیث میشوند و سند دینی میآورند. اما این که تفسیر و تأویل آن آیات و احادیث چقدر دقیق و درست و در مورد نوروز است؛ مسألهی است که خود جای بحث دارد. در طرف دیگر این قضیه افراد و مردمی قرار دارند که میخواهند با فرارسیدن سال نو و نوروز شادی و شادکامی داشته باشند و این ایام خوشی آور را تجلیل کنند. این دو طیف اجتماعی در جدال و کشاکش قرار دارند و هرسال بحث بسیار فراوان و گستردهی در این مورد میشود. در این که چه کسی بر حق است، باید بیشتر عمیق شد و جستجو کرد؛ اما در اینجا نگاهی مختصری به این موضوع انداخته میشود.
نوروز و تجلیل از نوروز تاریخ بسیار دراز دامنی دارد. آریاییهای قدیم، مصریها و بابلیها هم از این روز تجلیل میکردند. این روز در طول تاریخ با رویدادهای اساطیری، تاریخی و دینی پیوند زدهشده است. چنانچه گفتهاند که : خداوند آدم را در این روز آفرید و این روز «کیومرث» ـ نخستین بشر در روی زمین بهزعم آریاییهاـ به پادشاهی رسید. ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» میگوید:« فلک در همین روز گشتن به دور خود را آغاز کرده است.»، به همین منوال رویدادهای تاریخی دیگری به آن اضافهشده است. گروهی گفتهاند که کشتی نوح پس از طوفان در همین روز نشست کرده است، جمعی گفتهاند که موسی در چنین روزی پیامبر شده است، برخی گفتهاند حضرت سلیمان انگشتر معجزه آسایش را در همین روز باز یافته و دهها روایت دیگری نیز راجع به نوروز و سرچشمهی آن بیانشده است.
به راستی نوروز متعلق به کدام کیش و آیین است؟ بهتر این است که نوروز را متعلق به طبیعت بدانیم، از چنگ تملک انسان و کیش و آیین خاص دربیاوریم، آن را در چارچوکات حرکت طبیعی زمین جا دهیم. نوروز پیش از آن که توسط دین، جامعه و یا ملتی خاصی ایجاد شود؛ با گردش طبیعی زمین، شکوفا شدن طبیعت و بالندگی  زمین و هر چه در آن است، آغاز شد؛ بنابراین نوروز نماد «نو شدن» است، نه این که به کیش و آیینی خاصی ربط داشته باشد. به همین دلیل بهتر است که نوروز را به دین و آیین خاصی پیوند ندهیم. عالیتر این است که به جای این که به طرد کردن نوروز، نابودی و سرکوب آن میپردازیم، فارغ از برچسب دین و آیین خاص به پیشواز آن برویم. با همان راه و رسم زندگی خودمان همگام به طبیعت ذهن و ضمیر ما را با این نو شدن دمساز و همنوا بسازیم. نوروز بشارت نو شدن میدهد. نوشدن هستی.
این شادی و طرب نوروزی گذشته از این که با زیبایی و شکوفایی طبیعت همراه است؛ مسألهی مهم دیگری را نیز در عمقش دارد. آن مسأله این است که در گذشته که طبیعت با قهر تمام بر سرنوشت و زندگی روزمرهی انسانها مسلط بوده، فصل زمستان فصل سخت و جانکاهی به شمار میرفته است. جان سالم به در بردن از این فصل، نمردن با سردی و سرما در این ایام، بی پوشاک به سر کردن زمستان و سرانجام بیرون شدن از این فصل سخت و رسیدن ایام نجاتبخش نوروز برای مردم آن عصر چنان خوشی آور و طربناک بوده که ایام نوروز را به فال نیک گرفته به شادی و پایکوبی میپرداختند؛ چون برای آنان، نوروز نشان جان به در بردن از مرگ به سوی زندگی بوده است. در آن زمان بخشی از افرادی ناتوان و بیبضاعت با فرا رسیدن زمستان و سرما و سردی این فصل جان میداده. آنانی که زنده میماندند و مرگ برخی از همنوعانشان را در این فصل با چشم سر میدیدند با شکوفه کردن گلهای بهاری و آمدن نوروز مژدهی رهایی و زندگی دوباره را  دریافت میکردند. برای همین شادی و طرب مینمودند، بنابراین، شادی نوروز ربط به دین و آیینی خاص ندارد بلکه ربط به حالت زیستی مردمان دارد.
برخورد و نفی نوروز به معنای برخورد کردن با خوشی و شادی مردم است. بنابراین نباید جلو خوشی مردم را گرفت. اینهمه نابودی خوشیها به نام دین، نهتنها کمکی به دین نمیکند؛ بلکه باعث فرار بخشی زیادی افراد از دین میشود. دین یکسره طرد زندگی و سعادت دنیا نیست. اینهمه سخت گرفتن به انسان و خوشیهایش، بهجای تقویت دین، تأثیر عکس بر دین میگذارد. آنهایی که نگران دینداریاند و برای نوروز هزار آیت و حدیث پشت سر هم میکند، بهتر است که به مسایل و موضوعات خیلی مهمتر از نوروز که  روزانه مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند، بپردازند. این دلواپسان بهتر است نگران اعتماد ازدسترفتهای اجتماع باشند، برای برگرداندن اخلاق انسانی و کرامت انسانی تلاش کنند. از شیوع دروغ، فریب، نیرنگ و بدبختیهای دیگر جلوگیری کنند نه این که آمده راه خوشی اندک مردم را سد میکنند و به بهانهی دین این خوشی را از مردم میگیرند.
این افراد که نگران دین خودشان را قلمداد مینمایند و دهها منبر، خطبه و خطابه ایراد مینماید برای محکوم کردن و حرام دانستن نوروز، آیا به همین میزان برای آدم کشیهای روزمره هم نگران هست؟ برای خون و خشونت که سرتاپای این سرزمین را در بر گرفته هم دلش میسوزد و برای جلوگیری از آن خطبه و خطابه میخوانند؟ اگر به میزانی که این افراد به جشن نوروز و شادی نوروز تاختند و محکوم کردند، به انتحار، انفجار، خشونت و افراطیگری هم میپرداختی؛ امروز اینهمه خون و خشونت نبود. جالبتر اینکه برای برخی از این افراد، خون ریختن و کشتن انسان بهاندازهی نوروز و خوشیهای مردم مسئله نیست. برخی از این دلواپسان شریعت و ایدولوژی، حتی جانیهای ماین به کمر را بر حق قلمداد میکنند.
آنچه واقعاً جای نگرانی دارد، تفسیر و تأویل افراطی از دین و شریعت است. چنان روایتی که جز انسان محکوم و بدهکار هیچچیزی دیگری بهجا نمیگذارد. با این نوع روایت و تفسیر بزرگترین ضربه را این حامیان شریعت بهصورت ناخواسته و ناآگاهانه بر پیکرهی شریعت میزنند. در روایت شریعت به این شیوه، برای انسان روش طرد زندگی پیشکش میشود. هر نوع خوشی و شادابی ممنوع است. چنین روشی هرگز در عمق رفتار مردم جا باز نمیکند.
در فرجام میخواهم این را بگویم که با آغوش باز به سراغ طراوت و شادابی طبیعت برویم. بدون این که آن را رنگ و بوی دینی و ایدئولوژی بدهیم. هرکدام ما به کیش و آیین خود ما، سرور از راه رسیدهی طبیعت را گرامی بداریم. مرگ، کشتن، رنج، سختی، بدبختی، شکنجه، ترس و ناملایمات بیش از اندازه در زندگی ما حضور داشته و دارد، بهتر است که این ایام مبارک را شاد و خوشحال بگذرانیم. بهاندازه کافی اشک ریختهایم، دردکشیدهایم و رنجدیدهایم. حالا نوبت آن است که فارغ البال و خوشاحوال به سراغ زیبای از راه رسیدهی طبیعت برویم. در این چند روز نوروز را بیشتر بخندیم و خوشحال باشیم و به غصه خوردن اعتراض کنیم.
نوروز و سال نو همهی عزیزان مبارک باد!

دیدگاه شما