صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرا گفتگوهای صلح افغانستان بهترین هدیه واشنگتن است

-

چرا گفتگوهای صلح افغانستان بهترین هدیه واشنگتن است

هر روز پانزده هزار نیروهای اعزامی ایالات متحده در افغانستان در طولانی ترین جنگ واشنگتن شرکت می کنند. فقط هزینه ماموریت دفاعی امریکا در سال 2018 چهل و پنج میلیارد دالر بالغ می گردد. که این هزینه معادل هزینه ساخت دوبار دیوار مرزی مکزیک که دونالد ترامپ وعده آن را داده بود می باشد. ترامپ که در کمپین های انتخاباتی گفته بود از افغانستان خارج خواهد شد کاملا تغییر موضع داده و در عوض نیروهای بیشتری را فرستاده تا در جنگی که چشم انداز پیروزی در آن دیده نمی شود پیروز گردد.
رهبران ایالات متحده از استراتیژی ناکارامد در این جنگ رنج می برند. هدف اصلی واشنگتن ، تضعیف گروه های تروریستی و جلوگیری از آنها برای بازسازی پناهگاه های غیر قابل نفوذ در منطقه، در این 16 سال جنگ طولانی تغییر نکرده است. روش تعقیب این اهداف نیز ، اقدام مستقیم نظامی علیه گروه های افراطی در افغانستان و پاکستان و کمک رسانی به هر دو کشور برای ایجاد ظرفیت حکومت داری و حفظ امنیت همچنان ثابت مانده است. 
نتیجه تلاش های سه رییس جمهور ایالات متحده در هر سطحی با بن بست نظامی مواجه شده است. در اواخر فبروری گزارش شده حفظ این بن بست تا کنون به قیمت جان 2300 امریکایی و هزینه معادل یک تا دو تریلیون دالر تمام شده است. وضعیت مردم افغانستان نسبت به سال 2001 بهتر شده است ، اما هنوز افغانستان و پاکستان بستر گرمی برای گروه های تروریستی هست. پناهگاه های گروه های تروریستی مانند القاعده و داعش همچنان پابرجاست و طالبان همچنان یک نیروی سازمان یافته با پشتوانه محلی و حمایت خارجی از پاکستان است.
طرح ترامپ برای فشار نظامی بیشتر و اقدامات سختگیرانه علیه پاکستان اهداف ایالات متحده را برآورده نخواهد ساخت. ایالات متحده به جای دنبال کردن راهی که قبلا به شکست انجامیده بهتر است فعالانه برای پایان یافتن جنگ راه مذاکره را در پیش گیرد. بیشتر مقامات ایالات متحده ادعا دارند که گفتگو با طالبان و سایر گروه های شورشی به نتیجه نخواهد رسید اما در حقیقت واشنگتن هرگز برای گفتگوی جدی صلح با پشتوانه قوی نظامی ، اطلاعاتی و اقتصادی تلاش نکرده است. دلیل قانع کننده ای وجود دارد که فشار برای صلح موثر خواهد بود. این بهترین فرصت به طرح ترامپ هست که در میان سربازان اعلام کرده بود طرحی برای پیروزی دارد.
زمانی که جنگ وارد نهمین سال خود شد مسئله افغانستان هرگز در مرکز توجه واشنگتن نبود ، روند سیاسی مقابله با جنگ افغانستان تا اواخر سال 2010 بطور جدی در اجندای ایالات متحده قرار نداشت . تمرکز بر روی موضوع طالبان احمقانه به نظر می آمد بیشتر روی موضوع مبارزه با تروریسم متمرکز بودند. آنها باور داشتند طالبان علاقه ای به گفتگو ندارند اگر هم می داشتند معامله موفقیت آمیز وجود نداشت و منطقی نبود. هنوز هم این موضوع را مستلزم بررسی دقیق نمی دانند.  اولا، فشار نظامی بر طالبان همیشه باعث شده که آنها در مورد مذاکرات پیش قدم شوند اخیرا در 14 فبروری طالبان در پیامی به مردم امریکا درخواست شان را اعلان کردند در هر حالت واشنگتن هیچ طرحی برای پاسخ ندارد. بازیگران منطقه ای و بین المللی علاقه مند در افغانستان هم از روند صلح حمایت می کنند اما  آنها توان نظامی و اقتصادی امریکا را ندارد تا آن را رهبری کند.
ایالات متحده می تواند و باید از پروسه صلح به رهبری افغان ها حمایت کند اما نادیده گرفتن این اقدامات افغان ها توسط امریکا که نیرومندترین قوای نظامی و اقتصادی را در این کشور دارد باعث می شود این فرصت ها از دست برود. بدون حمایت صادقانه امریکا برای شروع گفتگوی صلح هیچ توافق سیاسی به بوته آزمایش نخواهد رسید.  جنگ افغانستان از سه سطح به بهترین شکل دیده می شود ، جنگ افغان ها با طالبان که هر کدام می خواهند کل مردم را در کنترل خود داشته باشند، جنگ بین قدرت های منطقه مانند هند، ایران، پاکستان و روسیه برای نفوذ در این کشور، و جنگ بین المللی به رهبری ایالات متحده برای مبارزه با تروریسم که این جنگ به دو سطح اول بستگی دارد ، هر گونه حل و فصل دیپلماتیک نیاز به پیشرفت در هر یک از این سطوح را دارد.
جایگاه طالبان پس از توافق مسله کلیدی است. صلح پایدار باعث می شود طالبان زیر قانون اساسی که حقوق اساسی همه شهروندان بخصوص زنان و گروه های اقلیت در نظر گرفته شده به حزب سیاسی تبدیل شوند. اصلاحات قانون اساسی که سال ها در مورد آن بحث شده  قطعا شامل این برنامه باشد.  نتایج سیاسی آن می تواند شامل هر چیزی از تغییر سیستم پارلمانی تا تغییر در سیستم قدرت های فدرالی به دولتی باشد. موضوع اینکه چه کسانی نیروهای امنیتی را کنترل کند و میکانیسم اجرایی معامله به شمول نیروهای حافظ صلح بین المللی از مسایل بسیار سخت در میان سایر موارد توافق خواهد بود . طالبان خواهان خروج نیروهای خارجی هستند اما زمان زیادی برای اینکار لازم است. نیروهای خارجی در نهایت بیرون خواهد شد اما برای جلوگیری از بروز جنگ داخلی برای مدتی حضور نیروهای مبارزه بر علیه تروریسم ضروری است.
نگرانی های تعادل قدرت های منطقه ای نیز باعث ایجاد یا بر هم خوردن توافق صلح می گردد. پاکستان می خواهد منافع اش در افغانستان حفظ شود. پاکستان اضطراب اش را با داشتن رهبران طالبان در حالی که با دولت افغانستان همکاری می کند کاهش می دهد و همچنین از وجود طالبان به عنوان مانع نفوذ هند در افغانستان نفع می برد. این امر برای بسیاری از افغان ها و امریکایی ها که سال ها با طالبان در جنگ بودند سخت خواهد بود. با این حال، حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان و اشرف غنی، جانشین وی، تمایل خود را در قبال موضوع نگرانی پاکستان، از جمله راه های طالبان برای بازگشت به پست های دولتی، ابراز نمودند.
اگر نگرانی های پاکستان بر طرف شود، پاکستان باید افغانستان مستقل را بپذیرد که روابط خوبی با هند داشته باشد. در غیر آن صورت، اسلام آباد به عنوان مخربترین برهم زننده صلح باقی خواهد ماند. هند برای ایجاد تعادل با پاکستان بعد از سقوط طالبان وارد افغانستان شد. در عین حال چین امیدوار بود افغانستان که با این کشور مرزی به طول 57 مایل دارد مانع فرار جدایی طلبان سین کیانگ شود. از سال 2001، هند و چین رشد اقتصادی بزرگی را تجربه کرده اند و به آنها دلایل بیشتری برای دنبال کردن ثبات منطقه ای برای تجارت، منابع و دسترسی از طریق قلمرو افغانستان داده است. هند با یک پروژه خط لوله که به مدت طولانی به تاخیر افتاده بود به جلو حرکت می کند و همچنین از طریق بندر ایران در چابهار، به ارسال گندم به افغانستان شروع کرده است.
کریدور اقتصادی چین و پاکستان کمک می کند تا تاثیرت افزایش فشار ایالات متحده بر پاکستان را خنثی کند زیرا در حال حاضر پاکستان ، بیجینگ را در جایگاه حامی خود می شمارد. اسلام آباد و بیجینگ می خواهند تهدیدات تروریستی را کاهش دهند ، چین وعده داده 50 میلیارد دالر سرمایه گذاری کند و توافق پاکستان با افغانستان بازی منطقه ای را تغییر خواهد داد. مانند طالبان، ایران، روسیه و چین هم می خواهند بدانند که نیروهای امریکایی منطقه را ترک خواهند کرد. آنها بر این باورند که نظر کرزی درست است که ایالات متحده به دنبال ادامه هرج و مرج است تا حضور نظامی دائمی را توجیه کند. ترس از اینکه آمریکایی ها برای همیشه باقی می ماند، به ایالات متحده اهرم پر قدرتی میدهد تا واشنگتن هر گونه شرایط بر معامله را تحمیل کند.
پروسه کابل، پروسه ای که توسط افغان ها رهبری میشود و تلاش می نماید تا از طریق مذاکره به جنگ پایان دهد، برای بار دوم در 28 فبروری تشکیل شد. در همان زمان افغان ها از حملات طالبان ، به شمول حمله با آمبولانس پر از مواد منفجره در قلب کابل که باعث کشته شدن 100 نفر گردید شوکه شدند. انتظار آن را نداشتند. غنی گفتگوی صلح با طالبان را بدون هیچ قید و شرطی پیشنهاد کرد. این اقدام دولت وحدت ملی بعد از مباحثات گسترده اقدام مهمی بود. این حرکت با استقبال مقامات بیش از دوازده کشور و سازمان های بین المللی به شمول کشورهای که کمتر چشم به چشم می شوند مانند ایران، روسیه، و ایالات متحده همچنان پاکستان و هند روبرو شد. به نظر امیدوار کننده می رسد اما ایالات متحده در این مورد متعهد به نظر نمی رسد . ایالات متحده برای افغانستان و پاکستان نماینده ای ندارد در اکتبر سال گذشته دفتر این نمایندگی بسته شده است . هیچ کسی حتی برای پست دستیار وزیر  امور خارجه برای منطقه نامزد نشده است. افزایش تلاش های نظامی ترامپ فرصت های دیپلماتیک را باز می کند مشکلی که مدت ها جز تعهد ایالات متحده در افغانستان بوده اما عملی نشده است.  ترامپ در یکی از سخنرانی هایش در ماه آگست 2017 در مورد استراتیژی اش در افغانستان تاکید کرد ما دوباره ملت سازی نخواهیم کرد ما تروریسم را می کشیم او سپس رهبران نظامی قدرتمند مانند ژنرال جان نیکلسون را با هدف افزایش فشار نظامی و آموزش نیروهای افغان تعیین کرد. 
در هر مرحله از این جنگ سلاح و پول مهمتر از دیپلماسی و سیاست است. و می تواند هر تغییری بیاید اگر رهبران امریکا نشان دهد که طالبان با پیوستن به روند صلح می تواند اهداف آنان را برآورده سازد اقدام خواهند کرد بخصوص اینکه خروج سربازان یکی از اهداف واشنگتن است. طالبان هم باید بدانند که مسیر توافق با واشنگتن فقط از طریق همکاری با دولت افغانستان امکان پذیر است. ایجاد گفتگوی صلح از طریق کابل به مقامات ایالات متحده این اجازه را می دهد که هم مذاکرات را مدیریت کند و هم نگرانی دولت افغانستان از کنار گذاشته شدن را برطرف نماید. همکاری نزدیک با کابل و سایر بازیگران منطقه و طالبان به شمول تماس های مستقیم می تواند منجر به گفتگوی صلح واقعی با واسطه های بین المللی شود.
وزیر دفاع ایالات متحده در دیدار اخیرش از کابل گفت ایالات متحده دریافته است طالبان علاقه مند گفتگو هستند. متیس باید سه چیز را از رییس جمهور درخواست کند.  اول ترامپ باید فرستاده ویژه ای برای  تلاش های ایالات متحده و افغانستان تعیین نماید. دوم ترامپ باید مستقیما نیروهای ایالات متحده و نیروهای اطلاعاتی را وظیفه بدهد که کار اصلی آنها حمایت از فرستاده ویژه برای ایجاد پروسه صلح باشد. در نهایت، او باید از طریق پروسه کابل، فرستاده خود را با افغانها و دیگران برای یافتن یک تسهیل کننده بین المللی، به احتمال زیاد از طریق سازمان ملل یا نروژ، همگام سازد. واشنگتن طرف اصلی جنگ است در اینجا نمی تواند هم واسطه باشد و هم طرف جنگ.
فرایندهای سیاسی صلح مانند درگیری های نظامی سخت هستند و اغلب به شکست می انجامند. اما خاتمه جنگ باید هدف اصلی هر رهبر ایالات متحده که سربازان جوان را به میدان جنگ می فرستند باشد. افغانستان در طول 16 سال گذشته یکی از پر هزینه ترین جنگ ناخواسته بعد از یازده سپتامبر در سیاست خارجی ایالات متحده بوده است و ادامه دارد. حالا تنها یک تعهد واقعی می تواند چیزهای دیگر را تغییر دهد.

منبع: فارن افیرز

دیدگاه شما