صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عوامل و درمان افسردگـی

-

عوامل و درمان افسردگـی

اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻗﺪﻣﺘﯽ ﺑﻪ اﻧﺪازه ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﺸﺮ دارد و ﮐﻤﺘﺮ ﮐﺴﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ آن را اﺣﺴﺎس ﻧﮑﺮده ﺑﺎﺷﺪ. ﮔﺎﻫﯽ اوﻗﺎت ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﺗﻔﺎق ﻧﺎراﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪه اي و ﮔﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﺪون ﻫﯿﭻ دﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺣﺴﺎس ﻏﻢ و اﻧﺪوه ﮐﻨﯿﻢ ، دﻧﯿﺎ ﺗﯿﺮه و ﺗﺎر ﺷﻮد و ﺧﻮد را ﺗﻨﻬﺎ و ﺑﯽ ﮐﺲ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﯿﻢ. وﻟﯽ در اﻏﻠﺐ اوﻗﺎت اﯾﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻮﻗﺘﯽ و زودﮔﺬر ﺑﻮده و ﺑﻌﺪ از ﻣﺪت ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﺑﺮﻃﺮف ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺧﻮد ﺑﺎز ﻣﯽﮔﺮدﯾﻢ. اﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ اﯾﻦ اﻓﮑﺎر و اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺷﺪت ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ ، علایم دﯾﮕﺮي ﻫﻢ ﺑﻪ آن اﺿﺎﻓﻪ ﻣﯽﺷﻮد و ﻣﺪت زﻣﺎن آن ﻫﻢ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯽﺷﻮد. در اﯾﻦ ﻣﻮارد ﺑﺎ اﺧﺘﻼل اﻓﺴﺮﮔﯽ ﺳﺮو ﮐﺎر دارﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﺎز ﺑﻪ درﻣﺎن ﺗﺨﺼﺼﯽ دارد . ﺑﻨﺎﺑﺮ اﯾﻦ، اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻣﺘﻔﺎوت از ﻧﻮﺳﺎنﻫﺎي ﺧﻠﻘﯽ ﻣﻌﻤﻮل اﺳﺖ ﮐﻪ ﻏﺎﻟﺒﺎ واﮐﻨﺶ ﻃﺒﯿﻌﯽ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻼت و اﺳﺘﺮس ﻫﺎي زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد و ﻣﻮﻗﺘﯽ و زودﮔﺬر اﺳﺖ. در ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺮاﯾﻄﯽ ﻓﺮد اﻓﺴﺮده ﻋﻼﺋﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ، از دﺳﺖ دادن ﻋﻼﻗﻪ و ﻟﺬت، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه ، ﮐﺎﻫﺶ ﻋﺰت ﻧﻔﺲ و ﻣﺸﮑﻞ در ﺧﻮاب و ﺧﻮراك را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺿﻌﯿﻔﯽ در ﺧﺎﻧﻪ، ﻣﺤﻞ ﮐﺎر و ﯾﺎ ﺗﺤﺼﯿﻞ دارد. اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺑﻮﯾﮋه وﻗﺘﯽ ﻣﺰﻣﻦ ﻣﯽﺷﻮد و ﯾﺎ ﺷﺪت آن ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺗﺎ ﺷﺪﯾﺪ اﺳﺖ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺟﺪي ﻣﺤﺴﻮب ﺷﺪه و در ﻣﻮارد ﺷﺪﯾﺪ، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺧﻮدﮐﺸﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻋﺎﻣﻞ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﻣﺮگ و ﻣﯿﺮ ﺳﺎﻻﻧﻪ در دﻧﯿﺎ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﻮد.
ﺗﻌﺮﯾﻒ و علایم اﻓﺴﺮدﮔﯽ  
اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﯾﮏ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻠﻘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ وﯾﮋﮔﯽﻫﺎي ﻣﻬﻢ آن ﺧﻠﻖ اﻓﺴﺮده و از دﺳﺖ دادن ﻋﻼﻗﻪ و ﻟﺬت اﺳﺖ. علایم اﻓﺴﺮدﮔﯽ در ﭼﻬﺎر ﻃﺒﻘﻪ ﮐﻠﯽ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ علایم ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ( ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه) ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ( ﻧﺎاﻣﯿﺪي، ﮐﺎﻫﺶ اﻋﺘﻤﺎدﺑﻨﻔﺲ) اﻧﮕﯿﺰﺷﯽ( ﮐﻨﺪي رواﻧﯽ ﺣﺮﮐﺘﯽ) و ﺟﺴﻤﯽ ( ﻣﺸﮑﻼت ﺧﻮاب و اﺷﺘﻬﺎ) ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺴﯿﺎري از اﻓﺮاد اﻓﺴﺮده، اﺿﻄﺮاب و ﯾﮏ ﺳﺮي ﻣﺸﮑﻼت ﺟﺴﻤﯽ ﺑﺪون دﻟﯿﻞ ﭘﺰﺷﮑﯽ را ﻫﻢ ﮔﺰارش ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. اﻓﺴﺮدﮔﯽ در ﺗﻤﺎم ﻃﺒﻘﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻗﺘﺼﺎدي دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد وﻟﯽ ﺷﯿﻮع آن درمیان زنان دو ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺮدان اﺳﺖ. ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺳﻦ ﺷﺮوع آن ﺣﺪود ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﮕﯽاﺳﺖ اﮔﺮﭼﻪ آﻣﺎرﻫﺎ ﺣﺎﮐﯽ از آن اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯿﺰان ﺑﺮوز آن در ﺳﻨﯿﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ اﺳﺖ.  
ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ علایم وﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎي اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از: 
1-اﺣﺴﺎس ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ، اﺿﻄﺮاب ﯾﺎ اﺣﺴﺎس ﭘﻮﭼﯽ
2- از دﺳﺖ دادن ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي ﻟﺬت ﺑﺨﺶ ﺷﺎﻣﻞ راﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﯽ
3- اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه، ﺑﯽ ارزﺷﯽ ﯾﺎ درﻣﺎﻧﺪﮔﯽ
4- کاهش انرژی وخستگی
5- افکارﺧﻮدﮐﺸﯽ 
ﻋﻠﻞ اﻓﺴﺮدﮔﯽ
عوامل زیستی
اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﯾﺮ ﺑﯿﻤﺎريﻫﺎي روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﯾﮏ ﻋﻠﺖ واﺣﺪ ﻧﺪارد و ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ژﻧﺘﯿﮏ، زﯾﺴﺘﯽ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ اﺳﺖ. ﺑﺮاي ﻣﺜﺎل ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ اﺣﺘﻤﺎل ﺑﺮوز اﻓﺴﺮدﮔﯽ در ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ در ﺧﺎﻧﻮاده و اﻗﻮاﻣﺸﺎن ﺳﺎﺑﻘﻪ اﻓﺴﺮدﮔﯽ وﺟﻮد دارد ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺖ و اﯾﻦ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ اﺣﺘﻤﺎﻻ ﻋﻮاﻣﻞ ژﻧﺘﯿﮏ در ﺑﺮوز اﯾﻦ اﺧﺘﻼﻻت ﻣﻮﺛﺮﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮاﯾﻦ، در اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺳﻄﺢ ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﻮاد ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ در ﻣﻐﺰ ﮐﻪ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ اﻧﺘﻘﺎل دﻫﻨﺪهﻫﺎي ﻋﺼﺒﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ و ﮐﺎرﺷﺎن اﻧﺘﻘﺎل ﭘﯿﺎم ﺑﯿﻦ ﺳﻠﻮلﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻐﺰ اﺳﺖ، ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. مهمترین اﯾﻦ اﻧﺘﻘﺎل دﻫﻨﺪهﻫﺎي ﻋﺼﺒﯽ ﮐﻪ در ﺑﺮوز اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ، ﺳﺮوﺗﻮﻧﯿﻦ و ﻧﻮراﭘﯽ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ.   .
ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ژﻧﺘﯿﮏ و ﺑﯿﻮﻟﻮژﯾﮏ ، ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﯿﺰ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در ﺑﺮوز اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﺑﺴﯿﺎري از ﺑﯿﻤﺎران ﻗﺒﻞ از ﺷﺮوع اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﯾﮏ اﺳﺘﺮس ﺷﺪﯾﺪ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﻘﺶ ﻋﺎﻣﻞآﺷﮑﺎر ﺳﺎز اﻓﺴﺮدﮔﯽ را ﺑﺎزي ﻣﯽﮐﻨﺪ. اﯾﻦ اﺳﺘﺮسﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮگ ﯾﮏ ﻓﺮد ﻧﺰدﯾﮏ، از دﺳﺖ دادن ﯾﮏ ارﺗﺒﺎط ﻣﻬﻢ، ازدﺳﺖ دادن ﺷﻐﻞ، ﺷﮑﺴﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ و ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻋﻮاﻣﻞ روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﯿﺰ ﺷﺎﻣﻞ اﻓﮑﺎر ﻣﻨﻔﯽ و ﻏﯿﺮ واﻗﻊ ﺑﯿﻨﺎﻧﻪ در ﻣﻮرد ﺧﻮد، دﯾﮕﺮان و آﯾﻨﺪه ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ در ﺑﺮوز و ﺗﺪاوم اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ. 
 عوامل محیطی
وضعیت اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی، نژاد و جنسیت را ممکن است از جمله عواملی محسوب کرد که می¬تواند زندگی فرد را تحت تاثیر قرار بدهد.سطوح بالاي نشانگان افسردگي ميان افرادي كه مشكلات اقتصادي دارند يا كساني كه داراي وضعيت اجتماعي – اقتصادي پايين تري هستند، شايع ميباشد. افرادي كه تحصيلات كمتري دارند و يا بيكارند در خطر ابتلا به افسردگي ميباشند. اين عوامل خطر در ميان زنان به ميزان بالاتري مي باشد. زنان رنگين پوست نسبت به زنان سفيد پوست احتمال بيشتري دارد كه تحت تآثير عوامل خطر اجتماعي– اقتصادي همچون تبعيض نژادي/ مذهبي، سطوح درآمدي و تحصيلي پايين تر، قرار گرفتن در شغلهاي پر استرس و سطح پايين، بيكاري، سلامت كمتر، خانواده پرجمعيت تر، مشكلات زناشويي و تك والد بودن قرار گیرند. زناني كه در مواجهه با فرهنگي ديگر و مهاجرت قرار دارند نسبت به زناني كه با چنين مشكلي مواجه نيستند سطوح بالاتري از افسردگي را گزارش ميكنند. ميزان سوء استفاده جسمي و جنسي عامل مهمي در افسردگي زنان ميباشد. ميزان افسردگي در زنان متاهل نسبت به زنان مجرد بيشتر است اما اين ميزان در مردان بر عكس ميباشد يعني افسردگي در مردان مجرد نسبت به مردان متاهل بيشتري ميباشد. در ازدواجهاي ناموفق، زنان سه برابر بيشتر از مردان احتمال دارد كه افسرده شوند. نشانگان افسردگي و تضعيف روحيه در ميان مادراني كه بچه هاي كوچك دارند بيشتر است و با افزايش تعداد بچههاي در خانه اين ميزان افزايش مييابد.
درﻣﺎن اﻓﺴﺮدﮔﯽ 
اﻓﺴﺮدﮔﯽ از ﺟﻤﻠﻪ اﺧﺘﻼﻻﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮاي آن درﻣﺎنﻫﺎي ﻣﻮﺛﺮي وﺟﻮد دارد و ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻫﺮ ﭼﻪ زودﺗﺮ درﻣﺎن ﺷﺮوع ﺷﻮد ، اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ آن ﻫﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﻠﯽ ﻣﯽﺗﻮان درﻣﺎنﻫﺎي اﻓﺴﺮدﮔﯽ را ﺑﻪ دو ﻃﺒﻘﻪ دارودرﻣﺎﻧﯽ و درﻣﺎنﻫﺎي روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮد. ﺑﺮرﺳﯽﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﯿﺐ اﯾﻦ دو ﻧﻮع درﻣﺎن ﺑﻮﯾﮋه ﺑﺮاي اﻓﺴﺮدﮔﯽﻫﺎي ﻣﺘﻮﺳﻂ وﺷﺪﯾﺪ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ را ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه دارد. 
اﻟﻒ- دارو درﻣﺎﻧﯽ 
داروﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮاي درﻣﺎن اﻓﺴﺮدﮔﯽ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ روي اﻧﺘﻘﺎل دﻫﻨﺪهﻫﺎي ﻋﺼﺒﯽ ﺳﺮوﺗﻮﻧﯿﻦ و ﻧﻮراﭘﯽ ﻧﻔﺮﯾﻦ اﺛﺮ ﻣﯽﮔﺬارﻧﺪ و ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﻄﺢ آﻧﻬﺎ در ﻣﻐﺰ، ﻣﻮﺟﺐ ﮐﺎﻫﺶ علایم اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﻧﮑﺘﻪ ﻣﻬﻢ در ﻣﻮرد ﺗﻤﺎم داروﻫﺎي ﺿﺪ اﻓﺴﺮدﮔﯽ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ آﻧﻬﺎ ﺣﺪاﻗﻞ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﻦ 6-4 ﻫﻔﺘﻪ ﻣﺼﺮف ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ اﺛﺮ ﮐﺎﻣﻞ ﺧﻮد را ﺑﮕﺬارﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮاﯾﻦ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﻘﺪار دارو و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻗﻄﻊ دارو ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺳﻂ طبیب اﻧﺠﺎم ﺷﻮد. اﮔﺮﭼﻪ ﺿﺪاﻓﺴﺮدﮔﯽﻫﺎ اﻋﺘﯿﺎد آور ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ وﻟﯽ ﻗﻄﻊ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ آﻧﻬﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﻮﺟﺐ علایم ﻣﺤﺮوﻣﯿﺖ و ﯾﺎ ﻋﻮد اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻣﯽﺷﻮد. ﮔﺎﻫﯽ ﻻزم اﺳﺖ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻣﺰﻣﻦ ﯾﺎ ﻋﻮد ﮐﻨﻨﺪه دارﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺪت ﻃﻮﻻﻧﯽ دارو ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪ. . دو دﺳﺘﻪ داروﯾﯽ ﻣﻬﻢ در درﻣﺎن اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از:
داروﻫﺎي ﺑﺎزدارﻧﺪه ﺑﺎزﺟﺬب ﺳﺮوﺗﻮﻧﯿﻦ با علامت اختصاری ( SSRI ) و ﺑﺎزدارﻧﺪه ﺑﺎزﺟﺬب ﺳﺮوﺗﻮﻧﯿﻦ و ﻧﻮراﭘﯽ ﻧﻔﺮﯾﻦ با علامت اختصاری(SNRI )–  اﯾﻦ داروﻫﺎ از ﺟﺪﯾﺪ ﺗﺮﯾﻦ داروﻫﺎي ﺿﺪ اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ ﺑﺎﻻ و ﻋﻮارض ﺟﺎﻧﺒﯽ ﮐﻢ ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺖ زﯾﺎدي دارﻧﺪ .
ب- روان درﻣﺎﻧﯽ
اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻒ روان درﻣﺎﻧﯽﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ درﻣﺎن اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ. روان درﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮاي اﻓﺴﺮدﮔﯽﻫﺎي ﺧﻔﯿﻒ، ﺧﻂ اول درﻣﺎن ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﻮد وﻟﯽ در اﻓﺴﺮدﮔﯽﻫﺎي ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﺷﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ و ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ دارودرﻣﺎﻧﯽ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎﺷﺪ. روان درﻣﺎﻧﯽﻫﺎ روي ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﻮﺛﺮ در ﺑﺮوز اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺗآﺛﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﺬارﻧﺪ و از اﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. در روان درﻣﺎﻧﯽ اﺻﻠﯽ در اﻓﺴﺮدﮔﯽ، درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ رﻓﺘﺎري ( CBT ) هستند پروﺗﮑﻞ درﻣﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ رﻓﺘﺎري ﺑﺮاي اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺷﺎﻣﻞ آﻣﻮزش روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺑﯿﻤﺎرﺑﺎزﺳﺎزي ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ اﻓﮑﺎر ﻣﻨﻔﯽ و ﻏﯿﺮ واﻗﻊ ﺑﯿﻨﺎﻧﻪ در ﻣﻮرد ﺧﻮد، زﻧﺪﮔﯽ و آﯾﻨﺪه و اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏﻫﺎي رﻓﺘﺎري ﺑﺮاي اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﻄﺢ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺑﯿﻤﺎر، آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎي ﺣﻞ ﻣﺴﺎﻟﻪ و ﺑﻬﺒﻮد رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ﻓﺮدي اﺳﺖ. 
ازآنجایی که ﺳﻄﺢ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ اﻓﺮاد اﻓﺴﺮده ﻣﻌﻤﻮﻻ در ﺣﻮزهﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺤﺼﯿﻞ، ﺷﻐﻞ، رواﺑﻂ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺗﻔﺮﯾﺢ و ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ و ﺣﺘﯽ ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﺧﻮد ﮐﺎﻫﺶ ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﺪ. لازم است ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪفرد افسرده ﺑﺎﯾﺪ آن اﻧﺠﺎم دﻫﺪ اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﺑﺪ ﺗﺎ زﻧﺪﮔﯽ وی از ﺣﺎﻟﺖ ﺳﮑﻮن و ﻋﺪم ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺧﺎرج ﺷﻮد. 
ﮔﺎم اول دراین بخش - ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎي ﻫﺪف 
ﭼﻬﺎر ﮔﺮوه از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ارﺗﺒﺎط ﻗﻮي ﺑﺎ ﺧﻠﻖ دارد و ﻣﻌﻤﻮﻻ در اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺳﻄﺢ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ اﻓﺮاد در اﯾﻦ ﭼﻬﺎر ﺣﻮزه ﮐﺎﻫﺶ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: 
1-ارﺗﺒﺎﻃﺎت و ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺜﺒﺖ ﺷﺎﻣﻞ ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ اﻋﻀﺎي ﺧﺎﻧﻮاده، اﻗﻮام، دوﺳﺘﺎن و ....
2- فعالیتهای ي ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ و ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﮐﻪ ذاﺗﺎ ﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ اﺳﺖ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ورزش، ﻗﺪم زدن، ﻓﯿﻠﻢ دﯾﺪن
3- مراﻗﺒﺖ از ﺧﻮد ﺷﺎﻣﻞ رﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺳﺮو وﺿﻊ و ﻇﺎﻫﺮ، ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺷﺨﺼﯽ، ورزش ﮐﺮدن، ﺗﻐﺬﯾﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ و..
4- وﻇﺎﯾﻒ وﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖﻫﺎ و ﮐﺎرﻫﺎي داوﻃﻠﺒﺎﻧﻪ– ﮐﻪ در ﻓﺮد اﺣﺴﺎس ﻣﻔﯿﺪ ﺑﻮدن اﯾﺠﺎد ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺷﺎﻣﻞﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮدن ﻣﻨﺰل، ﺗﻌﻤﯿﺮ وﺳﺎﯾﻞ ﺧﺎﻧﻪ، ﺧﺮﯾﺪ ﮐﺮدن ﺑﺮاي ﻣﻨﺰل و ﺳﮑﻮن و ﻋﺪم ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺪاوم اﻓﺴﺮدﮔﯽ و ﺣﺘﯽ ﺗﺸﺪﯾﺪ آن ﻣﯽﺷﻮد ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮد ﺧﻮد را از ﺣﻤﺎﯾﺖﻫﺎي ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮐﻪ در ﺑﻬﺒﻮد اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ زﯾﺎدي دارﻧﺪ، ﻣﺤﺮوم ﮐﻨﯿﺪ، ﺑه ﺨﺎﻃﺮ اﻧﺠﺎم ﻧﺪادن وﻇﺎﯾﻒ و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖﻫﺎﯾﺘﺎن ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺸﮑﻞ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ و ﯾﺎ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ ﺧﻮد ﺻﺪﻣﻪ ﺑﺰﻧﯿﺪ.  
ﮔﺎم دوم- وﺿﻊ اﻫﺪاف واﻗﻊ ﺑﯿﻨﺎﻧﻪ 
ﺑه ﺨﺎﻃﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺳﺮﻋﺖ اﻧﺠﺎم ﮐﺎرﻫﺎ را ﮐﻨﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻫﺪاف ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻮﭼﮏ و ﻗﺎﺑﻞ دﺳﺘﺮس ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮاي ﺷﺮوع از ﮐﺎرﻫﺎيﮐﻮﭼﮏ ﺷﺮوع ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ از آن اﺟﺘﻨﺎب ﻣﯽﮐﺮدﯾﺪ. ﮐﺎرﻫﺎي ﺑﺰرگ را ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ و ﯾﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺑﭙﺮدازﯾﺪ ﺑﺮاي ﻣﺜﺎل اﮔﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮدن ﺧﺎﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه، ﻫﺪف اول ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺟﺎرو ﮐﺸﯿﺪن و ﮔﺮد ﮔﯿﺮي ﯾﮏ اﺗﺎق ﺑﺎﺷﺪ. و ﯾﺎ اﮔﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﺮﻗﺮاري رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﺖ، ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﻫﺪف اول، ﺗﻤﺎس ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ دوﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
در ﺣﯿﻦ اﻧﺠﺎم ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و اﻧﺠﺎم آن ﺑﺮاﯾتانﺳﺨﺖ ﺑﺎﺷﺪ. در اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﮐﺎﻫﺶ اﻧﮕﯿﺰه و ﻋﻼﻗﻪ ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ و اﯾﻦ اﺣﺘﻤﺎل وﺟﻮد دارد ﮐﻪ از اﻧﺠﺎم ﻫﯿﭻ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﻟﺬت نبرید وﻟﯽ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﺑﺘﺪرﯾﺞ ﺳﻄﺢ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و اﺣﺴﺎس ﻟﺬت ﺑﺮﻣﯽﮔﺮدد و ﺣﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮانید ﺑﺮاي رﺳﯿﺪن ﺑﻪ اﻫﺪاف ﺑﺰرﮔﺘﺮ ﻧﯿﺰ در ﺧﻮدتان اﻧﮕﯿﺰه اﯾﺠﺎد کنید. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻣﻬﻢ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ روي رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻫﺪف ﺗﻤﺮﮐﺰ کنید و دﺳﺖ از ﮐﺎر نکشید. ﭼﻮن اﮔﺮ ﺑﺨﻮاهید ﻣﻨﺘﻈﺮ باشید ﺗﺎ اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آن ﭘﯿﺪا کنید اﺣﺘﻤﺎﻻ ﻫﯿﭻ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ اﻧﺠﺎم ﻧﺨﻮاهید ﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﻫﺪاف ﺧﻮد ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﻗﺮار ﻣﻼﻗﺎت ﻣﻬﻢ ﻧﮕﺎه کنید . ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺗﻤﺎم ﺗﻼش ﺧﻮد را اﻧﺠﺎم دهید ﺗﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻗﺮار ﺑﺮسید. اﮔﺮ ﺑﻪ ﻫﺮ دﻟﯿﻠﯽ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺖ ﮐﺎر را ﺑه ﻤﻮﻗﻊ اﻧﺠﺎم دهید ﻣﯽ ﺗﻮانید ﻓﻮرا دوﺑﺎره ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰي کنید و زﻣﺎن ﺟﺪﯾﺪي را ﺑﺮاي رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻗﺮار ﺧﻮد ﺗﻨﻈﯿﻢکنید.

دیدگاه شما