صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نظافت شهر در گرو همکاری و مشارکت شهروندان

-

نظافت شهر در گرو همکاری و مشارکت شهروندان

شهرنشینی در افغانستان تلاش برای مدرنیته شدن زندگی نیست؛ بلکه به روندی تبدیل شده که همه در تقلای زنده ماندن است. حاشیه نشینان شهر در پایتخت کشور از خدمات شهری برخوردار نیستند و زاغهنشینان در دل تپهها برای قطرهی آبی روزانه چندین بار سراپای تپه را در زیر بشکههای آب نفسنفس میزنند و خاک و دود سرطانزایِ کابل را در بدل چند روزه زندگی با حس خوش تنفس میکنند. نظم جادهها و ترافیک در کابل تعریفی ندارد؛ همه روزه میلیونها ساعت کاری پشت صفهای بسته به هدر میرود. اینهمه دردسر و بینظمی موجود از نبود فرهنگ شهرنشینی در میان مردم و ناکامی دولت در مدیریت شهری ناشی میشود. پایتختنشینان این سبک زندگی را در بدل کوچ از روستا به جان خریده اند؛ زیرا روستاهای افغانستان -بیشتر مناطق تا هنوز- به خدمات صحی، آموزشی و رفاهی دسترسی ندارند.
وضعیت زندگی شهروندان در سراسر افغانستان سامان دلپسندی ندارد ولی بزرگترین مشکلهای که مردم در شهر کابل با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ عبارت از ۱. رشد بیرویهای شهر؛ ۲. ازدحام نفوس و وسایط نقلیه؛ ۳. کمبود زیرساختها و ناکافی بودن جادهها؛ ۴. بیمسوولیتی شهروندان در قبال نظم و نظافت؛ ۵. کمبود اسباب رفاهی و استفاده از سوخت فسیلی؛ ۶. بحران محتمل آب و آلودگی محیط؛ ۷. کمکاری شهرداری و... است که همه در بینظمی شهر کابل سهم بهسزایی دارد.
روند شهرنشینی در افغانستان بر اساس رشد و توسعه صورت نگرفته است؛ بلکه جبر زمان و گرسنگی مفرط در ولایتها، مردم را به شهر کوچانده است. بسیاری از کشورهای توسعه یافتهای امروزی بر اساس رشد تدریجی صاحب شهرهای بزرگ شده اند؛ با ازدیاد نفوس و تقاضای کار و توسعه در گوشه و کنار سرزمین شان شهر ساخته اند. در افغانستان شهر جدیدی ساخته نشده است؛ با فشار زندگی و خشکسالی در روستاها، مردم به شهرهای قدیمی هجوم آوردند تا چند لقمه نان موجود در شهر را باهم تقسیم کنند. برای دریافت فرصت کاری و خدمات صحی، آموزشی و رفاهی؛ بسیاریها در شهرهای بیگانه و خارج از کشور مهاجر شدند و تعدادی شهرهای ویرانه از جنگ خویش را ترجیح دادند. در این زمان شهرکهای تازه ساخته شد و سازههای جدید قد برافراشت که نه پارکینگی دارد و نه محلی برای ساختن مکتب، مسجد، شفاخانه، پارک و... . اینگونه شهر بیرویه رشد کرد و دامن شهرها به چهارطرف گسترده شد، روی تپهها را هم پوشاند؛ ولی جادهها تنگ، کوچهها پیچاندرپیچ کشیده شد. جادهها و کوچهها نظر به انحنای آبروها و جویچهها ساخته شد. سازههای این شهر همه قد و نیم قد؛ بیسلیقه و ترکیبِ از هزار فرهنگ است که نمای یک شهر پس از نبرد در رخسارش پیداست. دولت در این زمینه نظارت نکرده و کنترل نتوانسته است.
کنترول ازدحام نفوس و وسایط نقلیه کار بس دشواریست که ناممکن مینماید. آمار دقیق نفوس کابل معلوم نیست؛ اما در اکثریت آمارهای ارایه شده گراف نفوس کابل میان ۵ تا ۷ میلیون نفر، بالا و پایین میشود. شهر کابل بر این اساس حدود ۱۳ درصد جمعیت کشور را به خود جای داده است؛ در صورتیکه گنجایش حدود یک میلیون نفر را دارد. جادههای پر پیچوخم کابل که حداعظمی برای ۵۰هزار وسایط نقلیه درخور است؛ اما در سال ۲۰۱۳ در یک سنجش آمار بیش از ۵۰۰هزار وسایط نقلیه در کابل گزارش شده بود که به طور قطعی تا اکنون در مرز یک میلیون رسیده است. مدیریت این تعداد وسایط نقلیه با چنین جادههای تنگ و مزدحم در نبود یک سیستم ترافیکی منظم و نداشتن اشارههای ترافیکی در تمامی چهارراهیها، سخت است. به همین علت نظم و انظباط شهر کابل چالشزا شده است. از سویی هم کمبود زیرساختها و ناکافی بودن جادهها بر این مشکل افزوده است. کمبود زیرساختها؛ مانند جاده، شفاخانه، مرکزهای آموزشی و تحصیلی، متمرکز بودن بیشتر ادارههای کاری دولتی در مسیر خاص و دیگر عوامل خورد و بزرگ باعث شده است که مردم به یک مسیر رو بیاورند و جادههای کم عرض کابل به یک صف همیشه بستهای ترافیک تبدیل شود. موقعیت بازار خرید و شاه راه تردد اکثریت مردم نیز در چند محل خاص واقع شده است که از جمله مسیرهای سینمای پامیر، کوته سنگی، سرک عمومی برچی، چهارراه صدارت، مارکیت، دهن باغ، سرای شمالی و... که در همهی این مسیرها نصف جاده را کراچیها و دستفروشان اشغال کرده اند و نصف دیگر در اثر بینظمی رانندگان، «چراغ قرمز همیشه روشن» ترافیک است.
بهخاطر کاهش ازدحام ترافیک و حل مشکل ترانسپورتی شهر کابل به تاریخ ۹ جدی ۱۳۹۶ه.ش میان شاروالی کابل، وزارت ترانسپوت، دادستانی کل، قوماندانی زون ۱۰۱ آسمایی و ترافیک شهر در مرکز شهرداری کابل «جلسه مشترک هماهنگی» دایر شده بود. در نتیجه همه اشتراک کنندگان این جلسه بر رفع چالش دستفروشان، کراچیهای سیار و موجودیت بینظمی در ترانسپورت شهری کابل تاکید کردند و تطبیق راهکارهای مشخص و سنجیده شده برای کاهش ازدحام و رفع چالشهای ترانسپورت عامه شهر کابل را حتمی دانستند. هماهنگی میان ادارههای ذیربط و برداشتن گامهای عملی در زمینه یکی از تعهدهای ارگانها بود که بر آن اساس پس از مدت چندی چهرهی شهر عوض شد؛ مسیر لینهای داخل شهری تغییر کرد، کراچیها و دستفروشان جاده را برای وسایط نقلیه خلوت کردند که این امر بهجبر تطبیق شد؛ اما این روند دوام نیاورد و دوباره کراچیوانان با رانندگان وسایط نقلیه جاده را دو تقسیم کردند که بازهم همان ایست ترافیکی و همان مرگ زمان و هدر رفتن ساعتهای کاری ناشی از بینظمی در شهر-زندگی مردم را به چالش کشانده است.
دولت سراسر مصروف مسایل بزرگ ملی و سیاسی است و بار سنگین جنگ با تروریزم را نیز به شانه میکشد؛ بنابراین تاکنون قادر به ادای چنین مسوولیتهایی مثل عرضه خدمات شهری نبوده، ولی شهروندان هم متاسفانه در نظم و نظافت شهر بذل توجه نکرده اند. سرانجام خود را در درون یک شهر بیسامان دریافته ایم؛ با آب و هوای آلوده و کوچه و پسکوچههای تنگ و منحنی که دولت هم قادر به تقویت زیرساختهای آن نیست. اگر قرار باشد مکتب، شفاخانه ، پارک و یا کتابخانهای ساخته شود در کجای کوچههای غرب کابل جا مانده است؟ و یا چند خانه را تخریب کند تا چنین مکانهایی برای تقویت زیرساختها تامین شود.
بدون شک شهروندان نیز در مورد نظم و نظافت شهر متعهد نبوده اند و نیستند. مردم همه روزه در شهر میروند و میآیند، در هر ایست ترافیک بر دولت و شهردار لعنت میفرستند و ناسزا میگویند؛ اما هیچکدام فکر نمیکنند که درست راندن وسایط و رعایت قواعد ترافیکی مسوولیت شهروند است نه دولت، سبزی فروشان و دست فروشان از کثافت شهر و از جویچههای بسته مینالند؛ اما تمام زباله و پسماندههای کراچی شان را بر جاده و جویچه میریزند بدون آنکه بدانند حفظ نظافت شهر مسوولیت شهروند است، خانوادهها بدون آنکه برای انتقال زبالههای شان تا ماشینها و سطلهای شهرداری زحمت بکشند؛ کوچه و محیط شان را با پلاستیک، تهمانده و زبالهها آلوده میکنند، ولی دشنامش به دولت میرسد و خود هیچگونه تعهدی برای حفظ محیط زیست ندارند. عامل اصلی بیمسوولیتی شهروندان در قبال نظم شهر؛ عدم حس مالکیت در وجود شهروندان است؛ مردم به اندازهی کافی احساس نمی کنند که شهرها ملکیت آنها است؛ بلکه تنها محدودهی دیوار خانههایشان را ملکیت خویش میدانند. باید مردم شعار «شهر ما؛ خانهی ما» را با دل و جان بپذیرند و در زندگی خود این حس تملک شهر و مسوولیت نگهداشت آن را در خود بیابند.
کمبود اسباب رفاهی و استفاده از سوخت فسیلی دیگر عامل بینظمی و آلودهسازی شهر است. اسباب رفاهی در هرشهر وابسته به قدرت تکنولوژی آن است. تکنولوژی با صنعت و نیروی برق به سرزمینها راه پیدا میکند؛ ولی در شهرهای افغانستان شگوفهی این هردو بنای تکنولوژی به ثمر نهنشسته است. برق وارداتی جوابگوی کارخانههای تولید نیست تا بازار کار رونق پیدا کند و حتا برای روشنایی کل پایتخت نیز این انرژی تامین نشده است؛ بنابراین از سوخت فسیلی استفاده میشود تا محیط زیست آلوده بر جای بگذارد. ورود اسباب تکنولوژیک دستدوم، بازارهای افغانستان بهخصوص مارکیتهای کابل را به آوردگاه ضایعات ابزار الکترونیک مبدل کرده است که خود باعث بینظمی بازار خرید و فروش میشود - اگرچند با قیمت پایین ولی باعث ضیاع ثرمایهی متقاضیان است. از سویی هم نبود برق باعث شده است تا کارخانههای تولیدی از سوختهای فسیلی استفاده کنند و وجود کارخانهها در درون شهر نیز مولد لایهای غبار بر فضای کابل است و هوا را غیر قابل تنفس میسازد. تنها آلودگی آب و هوا نیست؛ بلکه بحران محتمل آب و آلودگی محیط نیز همانند هیولای مرگ آفرین برای شهروندان کابل مایهای نگرانی است. به باور کارشناسان و بر اساس گزارشهای تحقیقی که تا کنون توسط موسسات بینالمللی در افغانستان اجرا شده است؛ سطح آب کابل پایین نشسته و آلودگی آبهای زیرزمینی کابل به حد بالا رسیده است که بیشتر از آلودگی هوا مضر است و امراض گوناگون را عاید حال مردم میکند. در بسیاری از حومههای شهر که مردم فارغ از مسوولیتهای شهرنشینی زیست دارند خانهها و سیستم ساختار شهرکهای شان بر اساس سنت روستایی با خشت و میل و سمنت شهری ساخته شده است، چاههای فاضلاب نساخته اند و یا غیر معیاری ساخته اند و نبود کانالازیسیون در کل شهر باعث آلودگی آب زیرزمین و محیط میشود. در اینموارد تنها دولت مقصر نیست؛ مربوط به شهروندان نیز میشود. نصب و نشر پوسترهای تبلیغ در شهر کابل آنچنان زیاد است که چهرهی شهر را دگرگون کرده و ریختن کاغذپارهها و پلاستیک در جاده و بازار، محیط را آلودهتر از آن ساخته است که با خدمات پاککاری شهری به آسانی قابل تنظیف باشد. اینجاست که عدم تعهد و کمکاری شهروندان باعث زدودن نظام شهرنشینی میشود. کار تنظیف یک چنین شهری سخت است که روزانه چند میلیون انسان به امید جاروب کمتر از دوهزار کارمند شاروالی در قبال محیط پیرامون خود بیخیال اند و در هرکجا آشغال میریزند. نهادهای مسوول هم در این بخش کمکاری کرده است. رییس جمهور غنی در دومین کنفرانس ملی شهرداران که در ماه سنبله ۱۳۹۶ برگزار شده بود، گفت: «عدم توجه به نکتههای اساسی در حکومتداری شهری باعث ناکامی در این زمینه شده است». امیدواریم حکومت اکنون به نکتههای اساسی حکومتداری توجه کند و به تقویت زیرساختها و عرضه خدمات شهری بپردازد.
همچنان که شهروندان در قبال نظم و نظافت شهر خود را مسوول نشمردند و الآن از میان لجنهای شهر پا در میکنند؛ بهراستی که دولت نیز تا کنون وظایف خود را ادا نکرده است. کمبود پرسونل کاری و ابزار کار، نبود زبالهدانی در هرکوچه و در نزدیکی بازار تربار فروشی، شهر را به زبالهدانی مبدل کرده است. ارچند در این اواخر خدمات شهرداری سرعت گرفته و تلاش شبانه روزی شان پاککاری شهر را نسبت به سالهای گذشته منظم نموده است؛ اما کافی نخواهد بود تا زمانیکه برای حفظ نظافت شهر تبلیغ گسترده صورت نگیرد و شهروندان نیز در این راستا احساس مسوولیت نداشته باشند. در این قسمت جامعهی مدنی و نهادهای مدافع محیط زیست باید تبلیغ و فرهنگسازی کنند.
نبود برنامهریزی شهری، عدم عرضه خدمات بنیادی، ضعف فرهنگ شهرنشینی، عدم توجه به وضعیت اجتماعی شهرها و نبود امنیت باعث جلوگیری از پیشرفت شهرها و چالشهای موجود در زندگی شهرنشینان شده است که به رهبری درست نیاز دارد. بر اساس مادهی ۱۴۱ قانون اساسی؛ شهردارها و اعضای مجالس شهرداریها از طریق انتخابات عمومی انتخاب میشود، ولی تا کنون شهردارهای شهرها در افغانستان انتصابی است نه انتخابی. مهم نیست که شهردار بر اساس انتخابات بر این کرسی میرسد یا بر اساس حکم رییس جمهوری؛ بلکه وجود برنامهی کاری منظم برای تنظیم امور شهر متعلق به تمام ساختار اداره میباشد. دست باز و کارای شهروندان در تنظیم و رونق بخشی شهر را نباید نادیده گرفت؛ زیرا تا زمانیکه ملت برای بهتر شدن شهرها بهخصوص شهر مزدحم کابل آستین برنکشند؛ دولت به تنظیم و رفع اینهمه چالش فراروی توسعهی شهرها قادر نخواهد شد. پس تغییر نظم و نظافت شهر تشکیل یک مثلث همکاری  برساخته از حکومت، شهروندان و جامعهی مدنی(برای آگاهیدهی و فرهنگسازی) را نیازمند است.

دیدگاه شما