صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دام پاکستان

-

 دام پاکستان

دو ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال 2008، جوبایدن معاون ریاست جمهوری پیشین امریکا، با حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان در ارگ ریاست جمهوری، محوطه ای 83 متری در کابل که به قفسی طلایی برای این رهبر متلون و منزوی تبیدل شده بود، ملاقات کرد. بحث آنها از قبل به موضوعی تنشزا تبدیل شده بود زیرا کرزی از واشنگتن خواسته بود تا به افغانستان در ریشه کن ساختن پناه گاههای طالبان در پاکستان کمک کند. ولی پاسخ بایدن، کرزی را به سکوتی عمیق فرو برد. بایدن کرزی را از اولویت های اداره اوباما آگاه ساخت. «آقای رئیس جمهور،» بایدن گفت، «پاکستان پنجاه بار بیشتر از افغانستان برای ایالات متحده اهمیت دارد.»
بدون شک، این وضعیتی غیر دیپلماتیک بود، اما همچنین شرحی واضح از پارادوکس مخرب در قلب طولانی ترین جنگ در تاریخ ایالات متحده هم بود. طی بیشتر از یک و نیم دهه، ایالات متحده میلیونها دالر امریکایی برای نیرد در جنگی که هزاران سرباز امریکایی، و تعداد زیادی از افراد ملکی را در کشوری به کشتن داده که واشنگتن از نظر منافع استراتیژیک خود آن را دارای اهمیت چندانی نمیداند. در حالیکه، پاکستان- کشور دارای تسلیحات اتمی و سیاست شکننده و نزدیک ترین متحد نظامی ایالات متحده در جنوب آسیا- در افغانستان کمپاین حیله گرانه ای را راه اندازی کرده بود تا اطمینان یابد که پول و جانهای امریکایی هر دو هدر میرود. قطع روابط با پاکستان بیش از حد سنگین تمام میشود و اقدامات دیگر ممکن است منجر به بی ثباتی در آن شود. در حالیکه، کنار گذاشتن یک راهبرد شکست خورده و آغاز راهبردی جدید در افغانستان به امری پذیرفته شده تبدیل شده است.
«پاکستان پنجاه بار مهمتر از افغانستان برای ایالات متحده است.»
با اینکه در سالهای بعد از رویداد یازده سپتمبر 2011 شاهد سردی روابط بین ایالات متحده و پاکستان برای مبارزه با القاعده بوده ایم. آنگونه که استیو کول در ریاست اس - در کتاب جنگ اشباح که برنده جایزه پولتیزر در سال 2004 شد- بیان میکند: تخم بی اعتمادی بین این دو، قبلا ریشه دوانده بود، واتهامات متقابل به سرعت آن را رشد داد. چند هفته بعد از حملات 2011 که منجر به قتل اسامه بن لادن شد، اشفق کیانی، رئیس ارتش پاکستان، کشور ناتوان خود را به گروخانه ای تشبیه ساخت که با ایالات متحده نقش بانک دار را بازی میکند. برای مقامات امریکایی که با پاکستان سر و کار داشتند، یک تمثیل داخلی دیگر ممکن است بیشتر قابل پذیرش بوده باشد: پاکستان جفتی بود که بانک خانوادگی را بالا کشیده و سپس با همسایه موزی همبسترشده است.
خشم امریکاییها  وقت در مییافتند واشنگتن از آغاز جنگ به پاکستان بیش از حد اجازه داده بر استراتیژیهای آن اعمال نفوذ کند، براگیخته میشد. با عقب نشینی طالبان از قندهار و کابل در سال 2011، رئیس دفتر سی آی ای در اسلام آباد نظر مقامات ارتش پاکستان در رابطه به تحولات افغانستان را این گونه گزارش نمود: تسلط ائتلاف شمال بر کشو، افغانستان را به حمام خون پشتونها (متحدان سنتی پاکستان) تبدیل خواهد کرد و برآمادگی پاکستان برای میانجیگری در راستای حل و فصل سیاسی مسئله افغانستان تاثیر منفی خواهد گذاشت. بدون تردید خواست پاکستان، حضور گروههای مورد حمایتش در قدرت بود، و نه حضور نیروهای مورد حمایت هند، رقیب خونی اش.
کابینه جنگ جورج دبلیو بوش از اول در مورد «سناریوی کابوس» گسترش خشونتها به داخل پاکستان وحشت زده بود: سقوط حکومت رئیس جمهور مشرف و افتادن ذخایر اتمی به دست جنرالهای پاکستانی حامی طالبان. مشرف هم به طور ماهرانه سالها این ترس را در دل سیاست مداران امریکایی رشد داد. او بارها به آنها هشدار داده بود که هرچه بیشتر او به تقاضای واشنگتن پاسخ مثبت بدهد به همان انداز حمایتش را در بین ارتش از دست خواهد داد و چانسهای خوبی که برای ختم جنگ وجود دارد به کابوس مبدل خواهد شد.
به باور کول، معما ممکن بود حل شود: اگر شکستهای تاکتیکی امریکا در سال اول به ادعاهای مشرف مبنی براینکه نادیده گرفتن پاکستان بیش از حد خطرناک است، کمک نمیکرد. شکستهای اطلاعاتی و نیروی ناکافی در جنگهای توره بوره و دره شاهی کوت به القاعده فرصت داد تا در مرزهای شرقی افغانستان حضور خود را گسترش داده و تا منطق قبایلی و شهرهای پاکستان جای پای باز کند. با فعال شبه نظامیان القاعده به کشورش، مشرف به سرویس آی اس آی دستور داد با سی آی ای برای شکار رهبران القاعده در شهرهای پاکستان همکاری کند. او این حضور شبه نظامیان را به عنوان قضیه ای خطرناک برای پاکستان جلوه داد و حالا به مدد ماجراجوییهای بیجای امریکا مقدار هنگفتی کمکهای مالی دریافت میکرد. دستگیری ابو زبیده و خالد شیخ محمد در سال 2002 و 2003 و برخی دیگر اعضای القاعده این دیدگاه بوش که پاکستان «با ماست» و متحدی قابل اعتماد است را تقویت کرد.
بسیاری از مقامات سی آی ای تاکید داشتند که ایالات متحده باید در افغانستان فساد را ریشه کن بسازند و تاکید میکردند که این اداره باید متمرکز بر از بین بردن اعضای القاعده و نیروهای حامی آن از طریق حملات هواپیماهای بدون پیلوت شود. در طول دوران اوباما آنها به طور مکرر با جنرالها و پالیسی سازان ایالات متحده که دارای یک دکترین ضد تروریزم مشخصی نبودندٰ درگیر شدند تا آنها را وادار کنند تا توجه لازم را به تلاشهای مبارزه با فساد داشته باشد. با نبود شواهد کافی برای رویکرد غیر منسجم امریکا، این دیدگاه که ایالات متحده ممکن است دارای یک پلان کلان در افغانستان نباشد برای برخی بازیگران کلیدی، به طور مشخص کیانی و کرزی، قابل پذیرش نبود.
آنها این خلاء را با نظریه توطئه پرکردند. کیانی و دیگر مقامات عالی رتبه پاکستانی براین باور بودند که ایالات متحده به شکل مرموزی با کرزی کارمیکنند تا نفوذ هند در افغانستان را تقویت کنند و از این طریق نفوذ پاکستان را کاهش دهند. کرزی، نظر بد بینانه تری داشت: واشنگتن نیروهای بیشتری به افغانستان می فرستد تا جای پای دایمی در آسیای مرکزی داشته باشد، و از آنجا با روسیه و چین رقابت کرده و برتری خود را حفظ کند.
پس از چند ماه از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، اوکه در کارزارهای انتخاباتی اش وعده داده بود نیروهای امریکایی را در کشورهای خارجی افزایش میدهد، با طرح پنتاگون مبنی بر افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان موافقت کرد. دونالد رامپ در سخنرانی خود برای اعلان استراتیژی ایالات متحده باز هم به سیاق گذشتگان خود از پاکستان شکایت کرد، و تاکید کرد پاکستان باید به حمایت خود از گروههایی که امریکا با آنها در نبرد است، پایان دهد. او همچنین از هند، دشمن خونی پاکستان، خواست نقش بزرگتری در امور داخلی افغانستان بازی کند، تهدیدی که قصد آن ترساندن مقامات پاکستانی و دست کشیدن آنها از حمایت گروههای تروریستی در افغانستان بود. نارضایتی و عصبانیت امریکا با فرارسیدن سال نو میلادی به اوج رسید، و رئیس جمهور ایالات متحده در تویت خود نوشت « پاکستان طی سالها «فقط به امریکا دروغ گفته و آن را فریب داده است» و به تعقیب آن اعلان کرد که ایالات متحده کمکهای نظامی خود به پاکستان را به حالت تعلیق در میآورد. واکنش پاکستان به این موضع گیری برای همه قابل پیش بینی بود.
پس از یک و نیم دهه از اولین فیر نیروهای امریکایی در افغانستان، رئیس جمهور امریکا فشار لازم را بر پاکستان وارد نمی سازد، ایالات متحده دارای یک پالیسی جدید منسجم و جامع در جنگ افغانستان نیست.
منبع: اتلانتیک

دیدگاه شما