صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آغاز آتش‌بس و فرصت بازنگری جنگ برای طالبان

-

آغاز آتش‌بس و فرصت بازنگری جنگ برای طالبان

آتشبس در جنگ نظامی یک توافق است؛ توافقی برای توقف موقت جنگ، پیمان نامکتوب برای وقفه در رگبار و آتشافگنی بر سنگر همدیگر. آتشبس فرصتی است برای سرباز خسته در سنگر جنگ تا نفس تازه بگیرد، خشاب خالیاش را پر کند و کفشهایش را محکمتر ببندد. آتشبس فرصتی مناسبی برای لوژستیک است تا سلاح، نان و نیازمندی سنگرهای جنگ را تامین کند. آتشبس زمانی است برای تفکر گردانندگان جنگ تا کمی عمیقتر بیاندیشند که بهراستی بدون جنگ هم میشود زندگی کرد. آتشبس درنگی است برای مردم خسته از جنگ تا کمی لبخند بزنند و با جرات تمام در زیر درخشش آفتاب قدم بزنند و شبها با دل مطمئن از دیدن ستاره‌‌ها لذت ببرد و فکر فرود گلوله‌‌های سرگردان را از سر بیرون کنند. آتشبس خوب است؛ اگر رعایت شود. در جنگهای خاورمیانه، بهخصوص سوریه که درگیر بحران است  همیشه آتشبس اعلام میشود و هردو جانب - دولت سوریه و مخالفان - میپذیرند ولی بمباران و کشتار ادامه دارد، در یمن نیز میان حوثیها و ائتلاف عربی این بازی جریان دارد؛ اما هیچکدام از کشتن انسان دست برنمیدارند.
پیشنهاد رییسجمهور غنی برای آتشبس با طالبان در روزهای آخر ماه رمضان و روزهای عید، یک پیشنهاد خوب و ارزنده است. طالبان این پیشنهاد را فقط برای سه روز عید پذیرفته اند. این آتشبس پس از نشست پر ماجرای عالمان دین در کابل مطرح شد. عالمان دینی چندین مذهب اسلامی از سراسر افغانستان برای محکوم کردن حملههای تروریستان و استدلال ناروایی(حرام بودن) آن برمبنای منبعهای دینی، هفتههای پیش در کابل نشست داشتند. در این نشست، عالمان دین نتیجهای گفتمان شان را اعلام کردند که انتحار و دیگر عملهای تروریستی از نظر اسلام حرام است. این یک حرف بدیهی بود و نیازی هم به فتوا نداشت؛ زیرا طالبانی که امروز علیه دولت و مردم افغانستان سلاح برداشته اند و هر روز انتحار و انفجار میکنند با پشتیبانی فتواهای مستحکم و بنیادیتر از این سخنها به میدان جنگ آمده اند. عالمان دین حتا در لحظهای خروج از محل نشست هدف حمله قرار گرفتند، تعدادی زخمی و تعدادی کشته شدند. طالبان هرچند مسئولیت آن را رد کرد، اما این رویداد خونبار آشکارا پیامد فتوای عالمان دین بود. آنچه که در سخنان عالمان دین و خوانش نتیجهی نشست و قطعنامهای آنان مجمل و دوپهلو بهنظر میرسید، دعوت هردو گروه به صلح بود.
یکی از عالمان دین به صورت صریح در سخنانش گفت: ما از هردو گروه میخواهیم که جنگ را کاهش داده و بر مذاکره صلح تمرکز کنند. گنگی کلام و اندیشهای عالمان دین در مورد ناروایی یا حقانیت جنگ طالبان از همینجا هویدا میشود که تا کنون با وجود نشستهای بسیار و تدویر گفتمانهای جهانی-اسلامی برای استدلال ناروایی جنگهای تروریستی هنوزهم عالمان دین افغانستان یک رویکرد صریح و قاطعانه علیه طالبان اتخاذ نکرده است. وقتیکه دولت جمهوری اسلامی افغانستان و بهخصوص حکومت وحدت ملی که ممثل ارادهی جمعی ملت افغانستان است، به مثابهی همطراز طالبان ـ گروه ـ شمرده میشود، چطور باور شود که دعوت صلح و فتوای ناروایی جنگ، قطعی است، شورای علمای افغانستان و عالمان دین بر این روند کمک خواهند کرد. بههرصورت، این نشست یک امید خلق کرد و پشتوانهای عقیدتی سربازان خط مقدم جنگ را مستحکم نمود. مردم و حکومت وحدت ملی از این تصمیم خرسند شد. پس از آن رئیسجمهور غنی برای توقف حملههای تهاجمی اردوی ملی و پولیس ملی افغانستان از ۲۷ رمضان تا روز پنجم عید را آتشبس اعلام کرد و در مقابل طالبان سه روز عید را آتشبس اعلام کردند.
اما طالبان در این روزهای آخر رمضان هنوز هم آتش میافروزند و توقفی در کار نیست. تاوان سه روز آتشبس روزهای عید را که ممکن رعایت نمایند دراین روزها پیشاپیش جبران میکنند. تهاجم طالبان بر ولسوالی کوهستان فاریاب، انفجار روز دوشنبه در نزدیک وزارت احیا و انکشاف دهات، حادثهای انفجاری در ساحه کمپنی کابل و انفجار ماین در ولسوالی جغتوی ولایت غزنی که عابران بیگناه را هدف قرار دادند همه رویدادهای مرگبار بود و شهروندان را به گلیم غم نشاند. برای مادران داغدیده و زخمیانی که با مرگ و درد دست در گریبان؛اند خوشیهای عید نیز معنایی ندارد. آتشبس از جانب نیروهای امنیتی افغانستان سهشنبه ۲۷ رمضان آغاز شده و تا سهشنبهای بعدی ادامه خواهد داشت. خوبست اگر طالبان نیز در این فرصت کمی تفکر داشته باشند و برای چیستی جنگ و پیآمد قتل و کشتار شان با خود درنگی داشته باشند که جنگ را از کجا آغاز کردند؟ چگونه به قدرت رسیدند؟ چه زود شکست خوردند؟ دوباره برای چه برخواستند؟ با پشتیبانی چهکسی میجنگند؟ تا چهزمانی خواهند جنگید؟ غایت خواست شان از این جنگ چیست؟ در صورت موفقیت به چه خواهند رسید؟ آیا رسیدن به قدرت ارزش این همه خسارت انسانی، مادی و معنوی را دارد؟ چرا با قدرت، فورمول و فرمان دیگران بجنگند؟ در این جنگ به مصاف چهکسی سنگر گرفته اند؟ و یک دنیا پرسش دیگر که هنوز در ذهن طالبان خطور نکرده باشد و یا برای آنها پاسخی ندارد، اگر پاسخی دارد هم معقول و منطقی نیست که حتا از گفتن آن به وجدان خویش نیز عار باید کرد. به راستی کسانی که چنین فاجعه میآفرینند آیا وجدان دارند؟ خوب است که طالبان این فرصت(آتشبس) را غنیمت بشمارند و بر پشتیبانی عقیدتی و خط فکری شان نیز تمرکز کنند. با تمام افتوخیز جنگ طالبان در دونیم دههی اخیر و سوق و سیال قدرت نظامی شان در افغانستان، اکنون پس از چهل سال برای اولینبار مردم افغانستان فکر میکنند فرصت یافته اند تا به زودی برای سه روز عید با خیال مطمیین به امید آتشبس لبخند بزنند و انفجار و انتحار را از یاد ببرند؛ اگر داعش و دیگر گروههای تروریستی – مردم را – بگذارند.
در این دهههای جنگ و خشونت، خواری و ذلت، فقر و فلاکت، جنگ و فساد؛ روح مردم افغانستان چنان با کشت و خون عجین شده اند و مرگهای جمعی را باور کرده اند که شاید سخت باشد سهروز عید در سایهای امن را باور کنند. در روزهای عید نوروز همین سال ۱۳۹۷ کابل گواه رویداد مرگباری بود؛ چگونه امن را باور کنند. طالبان برای پیوستن به پروسه صلح چندین سال است که یک نمایش مضحک راه انداخته اند و اکنون نسبت به عسکران طالبان، عوامل داخلی و خارجی پروسه صلح بیش‌‌تر شده است. طالبانی که شهروند افغانستان اند و امروز در خط نبرد علیه مردم و دولت افغانستان می‌‌جنگند نیاز به تفکر و عامل اندیشه‌‌کردن دارد تا آنان را از زاویه و دیدگاه دینی و یا منطق انسانی به تفکر وادارند که جنگ راه حل رسیدن به قدرت نیست؛ زیرا آخرش شهادت نه، بلکه مرگ ذلتبار است.
بیان مرگ و آمار بلند انسانهای کشته شده در رویدادهای تروریستی امروز به یک عادت و فعالیت اصلی رسانهای خبرنگاران و شهروندان مبدل شده است. کرامت انسانی، حفظ روحیهی ملی برای مبارزه با تروریزم و انگیزه ومورال نیروهای امنیتی در نظر گرفته نمیشود. نشر تصویرهای فجیع و خلق صحنههای غمانگیز و دلخراش به یک فخر و مهارت حرفهای نویسندگان و روزنامهنگاران مبدل شده است. توصیف شاعرانه و تصویرگری ماهرانهای رنج انسانهای این سرزمین در لحظههای سخت هم باعث ماندگاری و بیان زخمهای این سرزمین است تا جهان را برای حمایت از این ملت وادارند و هم ذهنهای مخاطبان را مخدوش میکند. آنچه مایهای نگرانی شده همین خوگرفتن مردم با مرگ انسان است که پیامد آن برای جامعه بسیار ناگوار پنداشته می‌‌شود؛ زیرا عادت بهخشونت، خشونتآفرینی در پی دارد. سربازان طالبان نیز ابتدا با خشونت عادت میکنند و سپس با حمایت تبلیغ کذب دینی سلاح به دوش میکشند و از کشتن انسان لذت میبرند تا آنجا که انتحار نیز فخر است و کشتار جمعی انسانها راه تعالی معنویت انسان شمرده میشود.
جنگ بیوقفهای دونیم دههای طالبان این فرصت را از آنان گرفته بود که لحظهای بنشینند و تفکر کنند که آیا به راستی راه تعالی بُعد معنوی انسان، کشتن دیگر انسانها است؟ و یا میارزد برای رسیدن به قدرت سیاسی از روی جنازهی میلیونها انسان گذشت و کودکان مکتب را در میان دود و آتش و باروت تکهتکه کرد؟ آیا مخالفت جریانهای سیاسی ارزش آن را دارد تا جوانان این وطن را به خط باطل جنگهای تروریستی کشاند و قربانی کرد؟ طالبان با کدام پشتوانهای دایمی به چنین جنایت ادامه خواهند داد، در صورتیکه گردانندگان اصلی آنان، عاملان و شریکان اصلی جنگهای تروریستی در افغانستان پاک میدانند که ابزار دست بیگانگان اند و برای هدف شوم ویرانگری میرزمند و نه در سپهر آزادی. جنگ دولت و ملت افغانستان و نیروهای امنیتی کشور به امید حمایت غرب به سنگر جنگ با تروریزم میشتابند و برای حفظ هر وجب این خاک سینهای یک انسان سپر میشود و برای نگهداشت ارزشهای ملی، داشتهها و دستاوردهای مادی-معنوی ملت افغانستان سالانه خون هزارها انسان و میلیاردها دالر هزینه میشود. خوبست اگر طالبان در روزهای آینده با استفاده از فرصت پیشآمده از طریق آتشبس در روزهای عید برای بزرگداشت عید به خانه برگردند و ضمن بازنگری و تفکر ژرف در مورد چیستی جنگ بیهودهای شان بر لذت امنیت و آرامش از صدای خوفناک گلوله و رگبار هم فکر کنند، به شادی و لبخند فرزندان شان که هرگز شاهدش نیستند و به حس زیبای عضویت خانوادگی بیاندیشند تا بر فخر کذب عضویت در یک گروه تروریستی که حاصل جنگ و خدمت برای این گروه جز تباهی سرزمین و ملت افغانستان چیزی در پی ندارد.

دیدگاه شما