صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان ازسیاست خارجی فعال تا سیاست داخلی آشفته

-

 افغانستان ازسیاست خارجی فعال تا سیاست داخلی آشفته

واقعیت اینست که حکومت وحدت ملی افغانستان با تمام چالشهای موجود در سیاست داخلی اش، در بخش سیاست خارجی از وضعیت خوبی برخورداربوده است. بسیاری از سیاستهای کلان حکومت وحدت ملی، مورد پشتیبانی وحمایت همکاران بین المللی قرارداشته است. در واپسین مورد، اعلام آتش بس یک جانبه از جانب حکومت وحدت ملی با سرعت تمام موجب رضایت و حمایت کشورهای بزرگ جهان و منطقه قرارگرفت. اتحادیه اروپا، دبیرکل ناتو، دولت آمریکا، فرستادۀ ویژۀ دبیرکل سازمان ملل در افغانستان و دیگر کشورهای جهان و منطقه از اعلام آتشبس حکومت افغانستان در برابر طالبان استقبال کردند.  دبیرکل ناتو در یک نشست خبری در بروکسل، از اقدام رئیسجمهور افغانستان استقبال و آن را یک گام اساسی در راستای صلح عنوان کرد. نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان نیز اعلام کرد از این تصمیم حکومت استقبال میکند. رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای منطقه نیز در حاشیه نشست شانگهای در دیدار با رئیس جمهور افغانستان، از اعلام آتش بس دولت افغانستان استقبال کردند. استقبال گسترده کشورها از اقدام حکومت افغانستان به هر دلیلی که باشد، نتیجه اش توجه گسترده جامعه جهانی  به افغانستان و مطرح شدن سیاست حکومت افغانستان در سطح بین الملل می باشد. این امر از لحاظ دیپلماتیک دارای اهمیت است و برای گروه طالبان ودیگر کشورهای حامی آنان، فرصت برای تأمل و بازاندیشی در سیاست های شان در برابر حکومت افغانستان فراهم می کند.
هدف حکومت افغانستان از اعلام آتش بس یک جانبه نیز آغاز یک حرکت فعال در عرصه دیپلماتیک بود تا از این راه بتواند طالبان را بیشتر در محدودیت سیاسی و اخلاقی در منظر جهانی قرار بدهد. به همین دلیل ضرورت است که افغانستان در کنار مبارزه با گروه های دهشت افکن و طالبان، در سالیان اخیر بر آن شده است که این منازعه را از مجرای دیپلماتیک نیز با قدرت تمام به پیش ببرد تا به جامعهی جهانی ثابت کند که حکومت افغانستان تعهد سیاسی کافی برای تعامل با کشورهای درگیر در مسایل افغانستان دارد. حکومت افغانستان به همین منظور تلاش دیپلماتیک را با عنوان نشستهای چهارجانبهی صلح افغانستان، پروسه استانبول و پروسه کابل روی دست گرفت و با حوصله تمام ادامه داد.
به همین اساس، حکومت افغانستان در سالیان اخیر با بسیاری از کشورهای مختلف ارتباط نزدیک سیاسی ایجاد کرده است. اما آن چه که نمی گذارد تا افغانستان از روابط دیپلماتیک موجود استفاده بهینه نماید، تضاد منافعی است که کشورهای منطقه و بین المللی باهمدیگر دارند. علاوه بر قدرتهای منطقه، قدرت های فرامنطقهی دیگری که در تحولات افغانستان دخیل اند عملا دارای تضاد منافع جدی اند و این مسئله باعث می شود که افغانستان نتواند یک تعادل منطقی در روابط خود با این کشورها در جهت منافع ملی اش به وجود بیاورد.
آمریکا، بریتانیا، ایران، ترکیه، روسیه، پاکستان، چین، هند و عربستان که همگی در تحولات یک دهۀ اخیر افغانستان نقش آفرین بوده و اکنون نیز روابط نزدیک با افغانستان دارند، در بسیاری از مسائل منطقه ای و جهانی تضاد منافع و استراتژیهای کاملا متفاوت دارند. با این شرایط حاکم، برای افغانستان خیلی دشوار است که دیپلماسی خارجی افغانستان را به گونهی عیار کند که بتواند آن ها را با هم جمع کند و منافع ملی خود را تأمین کند.
بدون تردید بخشی از مشکلات، به پالیسی سیاست خارجی افغانستان نیز مربوط می گردد. در زمان اکنون روابط خارجی افغانستان در سطح منطقهای و بین المللی مبتنی بر استراتژی شفاف و روشن استوار نیست.
این پریشانی در زمان حکومت پیشین، بیشتر رونما گردیده بود. حکومت حامد کرزی با کشورهای مختلفی پیمان استراتژیک امضا کرد که حتی همین اکنون، باهمدیگر رابطه خصمانه دارند. حکومت پیشین با پالیسی خود به دنبال سیاست خارجی همه جانبه گرا در افغانستان بود. اما مشکل از این جا ناشی می گردد که چنین رویکردی نیازمند توان ملی فوق العاده هست تا افغانستان بتواند در سطوح چند جانبه با کشورهای مختلف رابطه داشته باشد و آن را مدیریت کند.
سیاست چند جانبه در صورتی امکان پذیر است که افغانستان یک کشور کاملا بی طرف باشد. حال آنکه این کشور پیمانهای راهبردی با قدرتهای مهم امضا کرده و نمی تواند یک چهرۀ بی طرف در معادلات جهانی از خود نشان بدهد. در زمان حکومت حامد کرزی، بسیاری از کشورهای منطقه با امضای پیمانهای راهبردی افغانستان با ایالات متحده و کشورهای اروپایی و هند مخالف بودند.
به نظر می رسد که  در چنین شرایطی افغانستان قادر نخواهد بود یک رویکرد چند سویه و چند جانبه را در سیاست خارجی خود تعیین کند و آن را عملی بسازد. حتی اگر چنین چیزی ممکن باشد مشکل کشورما این است که بدلیل نبود نیروهای انسانی کارا و متخصص، اصولا ظرفیتهای لازم در درون ساختارهای دستگاه دیپلماسی کشور وجود ندارد. از دیگر جانب در خصوص تدوین استراتژی ها و طرح های مدون و مشخص در سیاست خارجی کشور نیازمند آنیم که سیاست داخلی کشور نیز به انسجام لازم برسد. آشفتگی در سطح سیاست داخلی افغانستان تاکنون تأثیری نهایت منفی بر امیدواری شهروندان افغانستان ایجاد کرده است. قدرت شکنندگی در سیاست داخلی افغانستان به حدی است که حتی جابجایی یک وزیر می تواند در کل ساختار سیاسی قدرت مرکزی تزلزل ایجاد کند. عزل و ماندگاری وزیر آب و انرژی در شرایطی که توجه جامعه جهانی به مسئله آتش بس و عزم حکومت افغانستان در مورد برقراری صلح متمرکز شده، چالش ارگ و سپیدار را برجسته ساخته است.
از این رو نهایت ضرورت است که  ابتدا باید در داخل کشور و در سطح ملی یک نوع ثبات سیاسی به وجود بیاید. بدیهی است که در نبود اجماع داخلی، ثبات به وجود نمی آید و یک نظام سیاسی آشفته نمی تواند روابط خارجی پویا و مؤثری را با نظام بین الملل و منطقه داشته باشد. به همین دلیل معمولا دیده می شود که افغانستان خود از کنشگران مهم سیاسی در سطح منطقه و جهان نیست، بلکه رفتارهای سیاسی و تصامیم آن بر اساس یک نوع عکس العمل و واکنش در برابر کنشگران دیگر است. عملا دراین سال ها سیاست خارجی افغانستان یک نوع پاسخگویی به اهداف سیاست خارجی کشورهایی منطقه بوده است و افغانستان نتوانسته است سیاست خارجی این کشورها را مبتنی بر منافع خود جهت دهی نماید. دلیلش اینست که هنوز در کشورما، تعریف روشنی از منافع ملی به وجود نیامده است. بنابر این تا زمانی که تعریف جامع و روشنی از منافع ملی نداشته باشیم و آن را با یک اجماع ملی در داخل کشور تعریف نکنیم، بعید است در روابط خارجی با کشورهای دیگر بتوانیم منفعتی کسب نماییم.
با توجه به آنچه گفته آمد سیاست خارجی کشور تنها زمانی می تواند چالش ها و موانع جدی خود را پشت سر بگذارد که در درون به یک ثبات و اقتدار ملی مبتنی بر اجماع ملی دست یابد. اجماع و اعتماد گستردۀ ملی تنها با مشارکت ملی به وجود می آید.

دیدگاه شما