صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فساد پدیده ای ضد توسعه در افغانستان

-

فساد پدیده ای ضد توسعه در افغانستان

«مردم ما دیگر نمیتوانند فساد را تحمل نمایند من و تمام مقامات حکومتی مبارزه بر ضد فساد را از شخص خودمان آغاز خواهیم کرد... من میخواهم در اینجا تاکید نمایم که ما فساد را در داخل نهادهای کشور به هیچ وجه تحمل نخواهیم کرد و اقدامات مشخصی را برای نابودی علل این پدیده شوم اتخاذ خواهیم کرد.
در قوه قضاییه، که بازتاب دهنده شریعت اسلامی و قانون است، باید شفافیت وجود داشته باشد. بدبختانه، اتهاماتی مبنی بر وجود فساد در این قوه وجود دارد. فساد در قوه قضاییه راه را برای نا امنی هموار میسازد ...  فساد در میان نیروهای امنیتی و سؤ استفاده از منابع دولتی یکی از دلایل نا امنی میباشد.»
با آن که حکومت وحدت ملی در آغاز مبارزه با فساد در سر لوحه کارهای خود قرار داد؛ اما با گذشت چند سال مبارزه جدی علیه فساد صورت نگرفته است و سطح فساد هنوز هم در ادارات بسیار بالا است.
اما واقعاً مشکل کار کجاست؟ چرا با اینکه کشور افغانستان جز فاسدترین کشورهای جهان شناخته میشود و اینکه همه مردم نیز از این وضع ناراضی هستند بازهم هیچ تغییری در زمینه کاهش فساد در کشور رخ نمیدهد. آیا این کوتاهی از جانب مردم و دولت است و یا اینکه باید به دنبال عوامل بیرونی در این کشور باشیم. در یک دسته بندی کلی میتوان زمینههای وجود فساد در افغانستان را از سه منظر جست وجو کرد.
-فساد ناشی از حکومت
فساد در اشکال مختلف آن هم در سطح کلان( فساد یقه سفیدها یا مقامات ارشد و عالی رتبه حکومتی و دولتی) و هم در سطح خرد ( فساد یقه آبیها یا کارکنان و مستخدمین رده پایین)، در ابعاد گوناگون اداری، اقتصادی و سیاسی گریبانگیر کشورهایی است که دارای حکومتی ناکارآمد هستند. اگرچه در بسیاری از کشورها کم یا بیش فساد وجود دارد اما نوع، شکل، میزان و گستردگی آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. کما اینکه نتایج و پیامدهای فساد نیز بر نوع اقتصادها و سطح توسعه یافتگی نیز تفاوت دارد.
مداخلهی بیش از حد دولت در اقتصاد، نظام اداری نامناسب، پیچیده و دارای بوروکراسی زائد، گسترش رانت خواری، قوانین غیرشفاف، مدیریت ضعیف، ناکافی بودن حقوق مستخدمین دولت، توزیع ناعادلانه  درآمد، ثروت و قدرت، عدم پاسخگویی دولت و سیاسمتداران و سازمانهای دولتی به جامعه  و افکار عمومی، فقدان کنترلهای مستمر، دقیق و کارا، نظام قضایی ضعیف و... منجربه رواج فساد در جامعه میشود.
گزارشاتی که سازمان دیده بان جهانی در سال 2016 ارایه کرده است بسیار تکان دهنده میباشد. در این گزارش آمده است که نزدیک به 74 فیصد مردم بر این باور هستند که وضعیت فساد نسبت به دوسال قبل  بدتر شده است و این با شعار حکومت وحدت ملی که مبارزه با فساد بوده است، همخوانی ندارد.
یکی از تکان دهنده ترین نتایج یافته های این تحقیق، محدودۀ گسترش فساد در سال های گذشته است. فی صدی کسانی که پرداخت رشوت را قبول کرده اند و همچنان مبالغی که از طریق رشوت از دست رفته است، افزایش چشمگیری را نشان میدهد. به طور کلی افغانستان 2,8 میلیارد دالر از این امر ضرر اقتصادی می بیند که این رقم از 1.37 میلیارد دالر بودجه انکشافی در سال 1397 نیز بیشتر می باشد.(جالب است که بدانید  این رقم سه برابر بودجه وزارت دفاع و  چهار برابر بودجه ای که برای وزات معارف که نقش تربیتی و پرورشی را در کشور افغانستان دارد، می باشد )
جدول بالا به روشنی بیانگر بدتر شدن وضعیت فساد در افغانستان طی سال های 2010 تا 2016 می باشد. تقریبا تعداد افرادی که رشوت پرداخت کرده اند طی این سال ها دو برابر شده است که وضعیت اسفناکی را برای این کشور نشان می دهد.
این موارد باعث میشود که اعتماد مردم به دولت و دستگاههای دولتی کاهش یابد و مردم برای حل مشکلی خود راهی جز پناه بردن به گروههای مخالف دولت پیدا نکنند. به عنوان مثال در گزارش سازمان دیدهبان شفافیت آمده است که 52 فیصد مردم معتقدند که فساد در داخل دولت گسترش نفوذ طالبان را تسهیل میبخشد که این آمار یک زنگ خطر جدی برای دولت و مسولین کشور میتواند باشد. واقعا چه زیبا خدا در قرآن در سوره اسرا آیه 17 فرموده است که «چون بخواهیم جامعهای را هلاک سازیم، به خداوندان نعمتش امر میکنیم که در آن جامعه فساد کنند، پس چون چنین کردند، مستحق نابودی میگردند و آنگاه عذاب، آنان را در برگرفته هلاکشان میسازد.»
-فساد ناشی از خود مردم
به راستی نقش خود مردم در کاهش فساد در کشور افغانستان چیست؟ اگر بخواهیم به صورت سیستماتیک به این قضیه نگاه کنیم باید گفته شود که اقداماتی که برای حل مشکل انجام میدهیم، معمولاً خودشان ریشه مشکل هستند و مشکل را بزرگتر میکنند. به عنوان مثال دولت به شدت مشغول انجام اقداماتی درجهت کاهش فساد در افغانستان میباشد؛ اما این اقدامات نه تنها نتیجه نداده است بلکه نتیجه عکس نیز داده است. تا زمانی که مدلهای ذهنی مردم عوض نشود و حاضر نشود که تصمیمات شجاعانه بگیرند، هرچقدر تلاش بیشتری برای حل این مشکل گرفته شود ابعاد بحران بزرگتر و فساد بیشتری را شاهد خواهیم بود.
کشوری که  فساد را در کوچکترین فعالیتهای روزمره خود جای دادهاند و این موضوع چنان شایع و گسترده و به صورت عادی در می آید و مدلهای ذهنی مردم این کشور را شکل داده است، ریشه کنی آن نیز در تصور شهروندان غیر ممکن مینمایند. این به معنای آن نیست که مردم افغانستان از آنچه که میگذرد باخبر نیستند؛ بلکه آنها فقط نمیدانند که برای تغییر اوضاع چه باید کرد، مگر زمانی که اوضاع از حد تحمل بگذرد و مردم سر به شورش بردارند.
با توجه به گراف بالا می توان گفت که بعد از ضعیف بودن حاکمیت که در بخش اول به آن توضیح داده ایم، تمایل به پولدار شدن در زودترین فرصت و نیاز به پول برای زندگی از دیگر عوامل ایجاد فساد در جامعه افغانستان می باشد.  در جامعه ای که مردمان آن بخواهد بدون هیچ زحمت و تنها با زدو بند راه صد شبه را یک شبه بروند هیچ راهی جز ایجاد فساد نمی یابند و چه بسا برای این دسته از افراد همین فضای آلوده به فساد و نبود شفافیت در معاملات و بروکراسی اداری پیچیده بسیار مناسب می باشند.
-فساد ناشی از عوامل خارجی
بسیاری از افراد معتقدند که در شکلگیری فساد در افغانستان بسیاری از نهادهای خارجی و بینالمللی نیز تاثیرگذار بودهاند. بسیاری از این نهادها با آوردن پولهای زیاد در افغانستان و در اختیار گذاشتن این مبالغ به دست افراد غیرتوانمند و فاسد زمینه ساز شکلگیری فساد در افغانستان را ایجاد کردهاند. آمارهای جالبی مخصوصاً در رابطه با جامعه جهانی و نیروهای خارجی وجود دارد. به اعتقاد مردم تنها 35 فی صد از مردم بر این باور هستند که جامعه جهانی علاقهمند مبارزه با فساد است. این در حالی است که 49 فیصد مردم بر این باور هستند که جامعه جهانی حامی مقامات صادق حکومتی نیستند و نزدیک به دو سوم مردم بر این باور هستند که هیچگاه  نشنیدهاند که یکی از اعضای جامعه جهانی بر ضد فساد صحبت کنند( گزارش دیدهبان جهانی، 2016).
این امار بیانگر این موضوع می باشد که جامعه جهانی ایجاد امنیت را بیشتر از مبارزه با فساد در اولویت کار خود قرار داده است در حالی که با این کار وارد یک دور باطل شده ایم به طوری که وجود فساد باعث رو آوردن مردم به گروههای یاغی و قدرتمند شدن این گروهها می شود و باید دوباره هزینه های زیادی صرف تامین امنیت مردم گردد.
برای کشورهایی که در جهت توسعه پایدار گام بر میدارند به ویژه کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه، ضرورت دارد که عاری از فساد در مسیر توسعه حرکت کنند. زیرا فساد ماهیت ضد توسعهای دارد و باعث تاراج، اتلاف و تخصیص نابهینه و غیر اثر بخش منابع محدود میگردد. شیوع فساد علاوه بر اینکه سیاستهای کلان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را با مخاطرات جدی مواجه میسازد موجب افزایش فقر، فحشا، به خطر افتادن مشروعیت دولت و دموکراسی جامعه، و نیز سبب تباهی و زوال ارزشها  و باورهای اخلاقی جامعه و گسترش فرهنگ دروغ، تزویر و تظاهر، حقه بازی، رواج سیاسی کاری، از بین رفتن صداقت و درستکاری و بی اعتبار شدن ارزشهایی میگردد که مبنای رسیدن فرد و جامعه به کمال و رستگاری است و این به مراتب زیانبارتر و ویرانگر از پیامدهای مستقیم اقتصادی سیاسی فساد است.
اینکه آیا برنامهها و اقدامات اخیر دولت در مبارزه با فساد، جدی، مستمر و صادقانه است یا اینکه مقطعی بوده و در صدد قربانی کردن برخی از عناصر فساد جهت جبران قصورات و شکستهای گذشته و بهبود وجهه و کسب محبوبیت است، تنها با گذشت زمان ثابت خواهد شد.

دیدگاه شما