صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

منابع طبیعی و توسعه

-

منابع طبیعی و توسعه

توسعه مبتنی بر منابع طبیعی، از موضوعات مهم و قابل توجهی است که اقتصاددانان همواره در مورد آن تفکر میکنند. اغلب اقتصاددانان با توجه به عملکرد اقتصادی بهتر کشورهای کم بهره از منابع طبیعی، در مقایسه با کشورهایی با منابع طبیعی غنی معتقد هستند که توسعه بر اساس منابع طبیعی شکست خورده است. تعداد اندکی از اقتصاددانان، با توجه به نقش منابع طبیعی در فرآیند تولید، توسعه مبتنی بر منابع را در صورت اتخاذ یک راهبرد صحیح موفق می¬دانند.
افغانستان نیزکشوری است که دارای منابع طبیعی سرشار و فراوانی می¬باشد و یکی از پالیسی¬های مهم دولت در عرصه اقتصادی، انکشاف برخی از این منابع به خصوص معادن غنی کشور است.
اما سوال مهمی که در این زمینه میتوان مطرح کرد این است که آیا توسعه مبتنی بر منابع طبیعی امکان پذیر است؟ اگر امکان پذیر است بر اساس چه راهکارهایی میتوان به این امر رسید؟ چگونه میتوان با وجود نظریههایی مانند نفرین منابع و دور باطل فقر بین منابع طبیعی و منابع انسانی، کشور را با استفاده از منابع طبیعی از منجلاب فقر نجات داد و به سمت توسعه و توسعه پایدار هدایت کرد؟
در این زمینه ابتدا اشاره به نظریاتی میکنیم که با این موضوع مخالف هستند و اعتقادی به رشد و توسعه بر اساس منابع طبیعی ندارند: به عنوان مثال، آدام اسمیت که از وی به عنوان پدر علم اقتصاد یاد میشود در ارتباط بین رشد اقتصادی بر اساس منابع طبیعی چنین نوشته است که طرحهای بهره برداری از منابع، به جای اینکه سرمایه مورد استفاده را برگردانند و سود متعارفی را نصیب سرمایه گذار کنند، آنها را نابود میکنند، بنابراین دولتهایی که تمایل دارند میزان سرمایه ملی آنها افزایش یابد، از سرمایه گذاری در این طرح ها باید اجتناب کنند.
ریچارد اوتی یکی از اندیشمندان اقتصادی که در سال 1997 پژوهشی در این زمینه انجام داده بود نیز به این نتیجه رسید که از دهه 1960 تاکنون، کشورهای کم بهره از منابع طبیعی، عملکرد اقتصادی بهتری نسبت به کشورهایی با منابع طبیعی غنی داشته اند.
از دلایل مخالفان در زمینه استفاده از منابع در جهت ایجاد رشد و توسعه اقتصادی میتوان مواردی زیر را نام برد:
1-             توسعه مبتنی بر منابع طبیعی، باعث کاهش انگیزه¬های اقتصادی می¬شود چون ثروت¬های آسان و بادآورده باعث تنبلی نیروی کار میشود و در نتیجه انباشت سرمایه کاهش می¬یابد و از طرفی معمولا ارتباط صادرات مواد خام و اولیه با سایر سکتورهای اقتصاد بسیار کم است.
2-             توسعه اقتصادی مبتنی بر منابع طبیعی باعث ایجاد امراض اقتصادی مانند بیماری هالندی میشود.
3-             تقاضای جهانی کالاهای طبیعی اولیه نسبت به کالاهای صنعتی دارای رشد کندتری است و از طرفی رشد بهره وری کالاها و مواد خام و طبیعی از کالاهای صنعتی کمتر است و در نهایت در بلند مدت باعث میشود قیمت مواد خام و اولیه نسبت به کالاهای صادراتی دارای کاهش قیمت شوند و در نهایت باعث ایجاد وابستگی کشورهای صادرکننده مواد خام به کشورهای صنعتی میشود و درآمد نسبی این کشورها را نیز کاهش میدهد .
4-             قیمت کالاها و مواد خام نسبت به کالاهای صنعتی، دارای نوسانات بیشتری است و معمولا قیمت آنها از عوامل مختلفی تاثیرپذیر است و همین امر باعث میشود کشورهایی که اقتصادشان بر پایه منابع طبیعی است دچار مشکلات زیادی به دلیل بی ثباتی در درآمد شوند.
5-             تولید منابع طبیعی، باعث ایجاد رانت اقتصادی زیادی در دولت تولید کننده منابع میشود که دولت ها اکثرا درآمد خود را از این رانت اقتصادی به دست می آورند و برای ایجاد بسترهای مناسب برای رشد ابتکار و نورآوری، به منظور کسب درآمد از سایر سکتورهای اقتصاد انگیزه ندارند و به سرمایه گذاریهای زودبازده تمایل دارند و از طرفی حجم دولت ها بیشتر میشود و درآمد ناشی از مواد خام و طبیعی باعث جنون تغذیه میشود که اختلاف زیادی را برای گروه¬های رقیب برای رسیدن به قدرت و رانت اقتصادی ایجاد میکند  که باعث هدر رفتن درامدها و ناکارا شدن آن و در نهایت توسعه نیافتگی میشود.
دلایل ذکر شده از تجربه کشورهای مختلفی مانند کشورهای عضو اوپک به دست آمده است که طبق پژوهشی، تولید ناخالص داخلی سرانه این کشورها بین سالهای 1965 تا 1998 به طور میانگین سالانه 1.3 فی صد کاهش یافته است.
اما تجربه برخی از کشورها این دلایل را رد میکند  و نشان میدهد  که رشد و توسعه اقتصادی مبتنی بر منابع طبیعی میتواند امکان پذیر باشد. به عنوان مثال، پژوهش¬های انجام شده در کشور امریکا، نشان میدهد  این کشور با داشتن منابع طبیعی فراوان و استخراج آنها توانسته است در طول یک قرن به ابرقدرت اقتصادی جهان تبدیل شود و مهمترین دلیل، این بوده است که اکثر صنایع بزرگ آمریکا به طور مستقیم با منابع طبیعی این کشور مرتبط بوده اند یعنی نهاده¬های صنایع کلان خود را از منابع طبیعی خود به دست آورده است و از طرف دیگر، نگاه آمریکا به درآمدهای مواد خام و طبیعی، نگاه رانتی نبوده است، بلکه از این منابع به عنوان نیروی محرکه ای برای کل اقتصاد در این کشور استفاده شده است.
در مثالی دیگری میتوان از کشور ناروی یاد کرد. نفت تجاری این کشور در سال 1969 کشف شد و باعث شد این کشور از لحاظ دانش و فناوریهای مربوط به استخراج این منبع طبیعی، سعی و تلاش بیشتری نماید به طوری که چون نفت این کشور در اعماق دریاها قرار داشت، صنعت نفت آن در زمینه حفاری در عمق دریاها به طور تخصصی گسترش داده شد و دانشگاههای این کشورمتناسب با صنایع آن، به توسعه و تولید علم پرداختند که این موضوع در بسیاری از کشورها نادیده گرفته شده است و با این کار نه تنها امروزه در صنعت نفت مستقلانه عمل میکنند بلکه با بوجود آوردن شرکتهای بین المللی نفتی مانند استات اویل و سرمایه گذاری در مناطق مختلف دنیا، درآمدهای فراوانی را به این کشور سرازیر میکنند و در مورد این کشور نیز میتوان گفت، کشف نفت نه تنها اقتصاد ناروی را به یک اقتصاد رانتی تبدیل نکرده است، بلکه موجب توسعه هرچه بیشتر این کشور نیز شده است.
آفریقای جنوبی مثال دیگری در این زمینه است که نشان میدهد  این کشور با داشتن منابع طبیعی فراوان به خصوص مواد معدنی فراوان، توانسته است در مسیر صنعتی شدن قدم بردارد و صنایع ایجاد شده در این کشور در راستای فرآوری و سودآور کردن منابع طبیعی این کشور ایجاد شده است و راهبرد صنعتی شدن و رشد اقتصادی آفریقای جنوبی نیز مبتنی بر منابع بوده است.
فنلند نیز یکی از کشورهایی است که با داشتن منابع طبیعی فراوان مانند معادن، آب، جنگل و غیره و با مدیریت مناسب و استفاده صحیح از آنها، توانسته است خود را از یک کشور فقیر به یک کشور صنعتی و پیشرفته تبدیل کند و دلیل مهم این امر این است که صنایع ایجاد شده در این کشور در راستای ایجاد ارزش افزوده به منابع طبیعی این کشور بوده است و از طرفی صنایع دیگری نیز مانند صنایع مربوط به ارتباطات و اطلاعات در کنار صنایع مربوط به منابع طبیعی ایجاد شده است که نشان دهنده این است، درآمدهای حاصل از منابع طبیعی و صنایع مرتبط آن در مسیرهای درستی مانند پرورش نیروی انسانی و ایجاد صنایع دیگر سرمایه گذاری شده است.
پس در نتیجه میتوان گفت، با وجود دلایل مخالفان و تجربههای منفی مختلف در این زمینه، رشد و توسعه اقتصادی کشور مبتنی بر منابع طبیعی با یک مدیریت درست و کارا امکان پذیر است که باید نکات زیر را در این زمینه در نظر داشت:
1-             در مرحله اول، رشد اقتصادی از ایجاد صنایعی آغاز شود که برای آنها منابع طبیعی فراوانی وجود دارد تا کشور محدود به فروش مواد خام نشود.
2-             به سرمایه گذاری مجدد در صنایع ایجاد شده و نوآوری در آنها توجه شود به طوری که بتوان آن صنایع را به قسمتهای کوچکتری تبدیل کرد.
3-             درامدهای به دست آمده از منابع طبیعی باید کنترل شده و با برنامه ریزی درست و مناسب هزینه شوند تا باعث ایجاد امراض اقتصادی مانند بیماری هالندی و رانت اقتصادی نگردد.
4-             از مهمترین نکات این است که به رشد و پرورش نیروی انسانی توجه شود و سرمایه گذاریهای لازم در این زمینه انجام گردد تا نیروی انسانی کشور بتوانند باعث ایجاد نوآوری بیشتر در عرصههای مختلف در کشور شوند و راههای درآمدی دیگری را به غیر از راههای مربوط به منابع طبیعی کشف کنند تا رشد و توسعه کشور پویا و پایدار باشد و درآمدهای کشور از کانالهای محتلفی به دست آید.

دیدگاه شما