صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

راهکارهای رسیدن به صلح

-

 راهکارهای رسیدن به صلح

       برای مردم افغانستان دستیابی به صلح رویاییست که تنها شیرینی آن را در قالب الفاظ میتوان احساس کند، نه واقعیت، هرچند زندگی در سایه صلح از نیازهای مبرم و مقدم بر همه چیز افغانها محسوب میشود، اما با تمام تب و تلاشها و عزم حکومت برای آوردن صلح، ظاهرآ این تقلاها تیر در تاریکی رها کردن است و بس. دوام جنگ سیمای هر جامعهی را دگرگون میکند و بر زندگی روزمره مردم گرد و غبار حقارت و فقیری و بدبختی می گستراند و هر روز زندگی را با رنگ سرخ خون ترسیم میکند. چنانچه مردم ما بیش از چهار دهه جنگ متوالی و مکرر را به نام و نشانهای مختلف، بدون هدف و خواست واضح و شفاف میدانداری و تجربه کردهاند. جنگهای استخباراتی و منطقهی بر مردمان این سرزمین تحمیل گردیده است و وامروز کارد به استخوان رسیده و همه از دوام و قوام این وضعیت خسته و درمانده است، نه تنها رسیدن به صلح آرزوی هر افغان، بلکه خواسته قلبیشان است؛ اما پرسش این است که که چرا به صلح دست نمییابیم؟ دولت در کنار درخواستهای مکرر و اعلان آمادگی برای آغاز مذاکره بینالافغانی با مخالفین مسلح، دولت بارها این گروهها را دعوت به گفتگو کرده است اما؛ جواب گروههای مسلح منفی بوده است. در ادبیات مرسوم جنگ؛ فلسفه شروع جنگ رسیدن به صلح و وادار کردن طرف مقابل به حق قایل شدن و وارد مذاکره شدن برای رسیدن به صلح تعریف شده یا تعبیری جنگ برای رسیدن به صلح است و از آن به عنوان آخرین گزینه و حربه استفاده میشوند تا صلح پدید آید اما؛ در افغانستان بر پیشانی ما نوشته شده باشد که در جنگ به دنیا بیاییم و در میدان جنگ بمیریم. زمینه دوام جنگ باید در جای باشد که حضور و وجود شما راکسانی انکار کرده و حقوق مسلم سیاسی، دینی، اجتماعی و اقتصادی شما را نقص کند نه در جای که همه مردمش ندای برادری و دوستی سر داده و خواهان زندگی مسالمت آمیز و مدنی است؛ اما گروهی تآکید بر دوام جنگ کند که اوضاع کنونی کشور مصداق این امر است. جنگ افغانستان سالها دوام کرد اما برای مردم افغانستان این پرسش خلق نشده که برای چه میجنگیم؟  مردم این سرزمین برای چه و به امر کی و برای بدست آوردن چه چیزی می جنگد؟  اگر گفته شود علیه خارجیها می جنگد باید از خودمان بپرسیم که خارجیها را چه کسی به افغانستان آورده است؟ و حالا چه کسان زمینه حضورشان را دراین وطن به صورت دراز مدت مهیا کرده است؟ اگر ما همینگونه به جنگ و کشتار همدیگر ادامه بدهیم واقعن خارجیها از اینجا میروند؟ به نظر می رسد حال نوبت مردم افغانستان است تا وارد عمل شوند، با دوام این روند رسیدن به صلح بعید است، تدبیر دیگر میباید گرفت و مردم باید تصمیم بگیرند که سرنوشت و آیندهشان را چگونه رقم بزنند؟
باید این واقعیت را بپذیریم که رسیدن به صلح تنها مسئولیت و مکلفیت حکومت نیست، اگر قرار باشد تمام مسئولیتها به حکومت واگذار شود، رسیدن به صلح دشوار میشود. مشکلات این مملکت کم نیست. کاری را که مردم افغانستان می بایست انجام دهد به صورت واضح تبیین شود شاید گشایشی دراین گره کور این مخمصه باز شود:
اول: طالبان با در پیش گرفتن جنگ و کشتار مردم و عدم پذیرش اعلان صلح یک جانبه حکومت نشان داده است که از خودشان اراده سیاسی و خواست سیاسی نداشته و به امر دیگران و برای منافع دیگران میجنگند نه خودشان، جهاد و اسلام و مسلمانیت بهانه است، مردم باید زمینههای حضور اعضای این گروه را محدود کرده و از موقف و جایگاه حکومت که فعلآ به وجود آمده است حمایت نماید، فشارها براین گروه را افزایش دهد. مردم هیچ راه چارهی ندارند مگر اینکه دست به کار شده و به عنوان مهمترین اولویت تکلیف این جنگ را یکسره کند. حرکت صلح خواهانه هلمندیها زمینه شکلگیری یک اجماع مردمی را علیه گروههای هراس افگن و تروریستی فراهم ساخته بود اما نتوانستیم و یا نخواستیم از آن به عنوان زمینهی جهت بیان انزجار و نفرتمان از جنگ و دوام این وضع استفاده کنیم. متآسفانه تمام انگشتهای انتقاد به جانب حکومت دراز است در حالکه حکومت برای رسیدن به صلح آنچه در توان داشت و میتوانست، انجام داده است. اعلان صلح یک جانبه حکومت در ایام عید رمضان، تمدید ده روزه این آتشبس بیانگر حسن نیت و خواست دولت افغانستان برای رسیدن به صلح درکشور بود؛ اما با کمال تآسف دیری نگذشت که این حرکت ارزشمند دولت افغانستان را گروههای تروریستی با گلوله و انتحار پاسخ دادند و امروز در ولایت های مختلف کشور جنگ و خشونت سایه افگنده است و مردم افغانستان مصمم است که با پایداری و مقاومت آن ها مجبور بسازد که به پروسه صلح بپیوندد و دست از کشتار و خشونت بردارد
دوم: رسانههای کشور که همیشه زبان گویای بیان دردهای مردم بوده و باید هم باشد؛ دولت و مسئولین حکومت را در محراق انتقادات و حملات شدیدشان قرار داده و کارشناسان و سیاست مداران کشور نیز با تمسک به پیروی از جو حاکم رسانهها در مباحث، مناظرات و محافل مطبوعاتی تمام کاسه و کوزه را سر حکومت میشکند. لیست طویلی از بدبختیهای جاری در کشور را نه دولت بل گروههای مسلح مخالف دولت به شمول طالبان خلق کردهاست. آنان که، برای بیگانگان و گروههای تروریستی خوش خدمتی کرده و مصیبت را بر سر مردم کشور خود آورده است، مقصر پنداشته نمیشود و این یک پالیسی غلط است که بعضی رسانه های کشور در پیش گرفته است، بهترست طرفین جنگ را ملامت کنیم نه اینکه یک طرف را.  برخی رسانههای کشور ناخواسته نیمی از تبلیغات و جنگ روانی دشمن را به صورت رایگان انجام میدهند در حالیکه خودشان هم از تیررس مخالفین دولت دور و مستثنی نیست. گروهای تروریستی بارها و بارها ثابت کرده است که دشمن مردم است، لذا برای ایجاد و مدیریت یک فضای ضد طالبان رسانهها میتوانند نقش بازی کنند که تا حال نکرده و یا کوتاهی کرده است..
سوم: برای جهانیان و متحدین بینالمللی افغانستان واضح است که دست همسایه جنوبی و استخبارات این کشور پشت قضیه دوام جنگ در افغانستان است،برخی کشورهای همسایه و منطقه هم گهگاهی به قضیه جنگ افغانستان سرک کشیده و بدشان نمی آیند که این منازعه شنیع دوام داشته باشد.تا  به خواستههای سیاسیاش منجمله عدم توفیق دولت افغانستان در امر مدیریت آبهای که به کشورهای همسایه جاری میشود، برسد و روسیه علاقمند است که شاهد شکست و یا حداقل ناکامی آمریکا و متحدینش در جنگ افغانستان بوده باشد. لذا باید فشارها بر پاکستان زیادتر شود. حملات هواپیماهای بدون سرنشین در خاک پاکستان برعلیه لانههای امن گروههای تروریستی افزایش یافته و پاکستانیها وادار ساخته شود که طالبان را مجبور کند پای میز گفتگو با دولت افغانستان بنشیند.
چهارم: باختم دوره آتس بس یکجانبه حکومت و عدم پذیرش صلح ازسوی طالبان، این گروه نشان داد که پایبند به هیچ قاعدهی نیست و خواست منافع مردم افغانستان برایشان اهمیت ندارد بلکه مهم دستور اربابان شان  است.  لذا باید بعد از این دولت افغانستان  با زبان جنگ که همانا زبان خودشان است با آنها صحبت نماید. با حمله انتحاری چند روز قبل در ننگرهار که متاسفانه تعدادی از شهروندان منجلمه یک نفر که کاندیدای عضویت شورای ملی در انتخابات پیش رو از جانب اهل هنود بود، جان باختند؛ و عملیات انتحاری جلو وزارت انکشاف  آنان فصل تازهی جنگ را کلید زد وعملا نشان داد پالیسی طالبان تغییر نکرده است و پیشنهاد صلح و مدارای که ازسوی دولت صورت میگیرد بی تآثیر است؛ زبان سخن با این گروه باید تعدیل شود. با آنها باید در میدانهای نبرد فیصله شود که صلح بهترست یا جنگ؟ نظامیان خارجی هم باید در تمویل و تجهیز نیروهای امنیتی خاصتآ نیروی هوایی افغانستان از هیچ امکان و کمکی دریغ نکند
پنجم: مدیریت برنامههای مربوط به صلح نیز باید اندکی منسجم و هماهنگ شده و در روندها بازبینی صورت گیرد. لجام گسیختگی در کارهای مربوط به روند صلح در افغانستان نمیتواند به سود کشور باشد لذا باید به گونه جدی و طرحهای همه جانبه و دقیق این روند دنبال شود. کنفرانسی که در عربستان با حضور علمایی کشورهای اسلامی برگزار شد و با فتوای که از سوی این اجلاس صادر شد می بایست بیشتر مورد توجه قرار گیرد و اطلاع رسانی شود تا گروههای تروریستی نتواند باشعارهای دینی از میان جوانان این مردم سرباز گیری کند. کوتاه سخن اینکه هیچ راهی باقی نمانده مگر اینکه مردم کشور باید برای ختم جنگ جاری خودشان تصمیم بگیرند، دولت باید کمر همت ببندد که معادله جنگ را به وسیله اعمال فشارهای ابزار سخت و سرکوب شدید مخالفین مسلح و گروههای تروریستی، تغییر دهند تا بتواند آنها را به پای میز گفتگو بکشاند و یا اینکه نابود کند. آخرین راه برای رسیدن به صلح جنگ است اما نه به این معنی که تا زنده ایم و نفس میکشیم بجنگیم؛ اگر تدبیری نسجیم سرنوشت حال و آینده ما مختوم به جنگ است و بس؛ این چیزی نیست که مردم ما میخواهد، بلکه خواست مردم افغانستان صلح است.

دیدگاه شما