صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

یک نمبر لوکس برای مردم‌آزاری

-

 یک نمبر لوکس برای  مردم‌آزاری

زنان در هر جامعهای با محدودیتهایی همراه است بهخصوص وقتی صحبت از جامعهای مانند افغانستان باشد. گرچه در سالهاي اخير سعي شده است تا به مشكلات زنان بيشتر پرداخته شود و در اين رابطه پروژههاي زيادي كار شده است. اين كه چقدر اين پروژها موفق بودهاند را ميتوان به راحتي، با توجه به اطراف و وضعيت زنان فهميد. اين پروژهها پولهاي زيادي را جا به جا كرده است اما عملاً كاري براي زنان انجام نداده است. صداي تبليغات و گپ و سخنهاي اين افراد بسيار بيشتر از كارشان است. ما ميبينيم كه هيچ چيزي در اينجا به نفع زنان تغيير نكرده است. بسياري از مشكلات اصلاً مورد توجه قرار نگرفته است. آنهايي هم كه كار شدهاند تغيير محسوسي ديده نميشود. مشكلات عديدهاي كه زنان در فضاي بيرون از خانه با آن¬ها روبهرو هستند.
آزاردادن در این جامعه به یک امر عادی بدل شده است و افراد به این مسأله به چشم یک تفریح نگاه میکنند. این آزارها از در هرجایی ممکن اتفاق بیافتد از کوچه و خیابان گرفته تا زنگزدن به شماره تلفن یا فضاهای مجازی. فکرش  را بکنید که یک جوان که به تازگی به شهر آمده و فضای شهر او را مجذوب خودش کرده است برای این¬که بتواند تفریحی انجام دهد به جاهای پر ازدحام میرود تا دختران را آزار بدهد و به گفتۀ خودش تا لحظاتی شاد و خوشحال باشد. یا جوانانی که به دنبال یک شماره رُند هستند تا با آن بتوانند به دختران زنگ بزنند و این به یک افتخار اجتماعی برایشان تبدیل شده است.
چه اتفاقی افتاده است؟ این فرهنگ ما است که زنان را به عنوان شهروندان درجه دو میشناسد و به طور مستقیم یا غیر مستقیم به مردان آموزش داده میشود که آزار دادن زنان نمیتواند یک امر غیر اخلاقی باشد. در جامعهای که به زن به چشم یک موجود شیطانی نگاه میشود و دیدگاه این است که زنان بد هستند مگر اینکه ثابت شود که خوب است، چه انتظاری میتوان داشت.
در کتاب زنآزاری در قصهها و تاریخ گفته شده است:
آداب و رسوم در نقطهای از جهان میگوید مرد باید با چوب بر سر عروسش بکوبد و یا به بالای بام برود تا زن از زیر پایش رد شود. قوانین اجتماعی و مذهبی در بعضی جوامع میگوید زن برای برآورد نیاز جنسی مرد هر چقدر هم کودک باشد، رسیده و بالغ محسوب میشود و برای برخورداری از حقوق مالی و سایر حقوق انسانی، هرچقدر هم توانا و خردمند باشد، هنوز ناقصالعقل بهحساب میآید. در بسیاری از متون مذهبی در تأكید بر دو اصل در رابطه با زنان اتفاق نظر وجود دارد: یك، زن بالقوه دارای نیروی جنسی مخرب و شیطانی است و دو: فاقد قوۀ عقلانی است. به همین دلیل است كه در اغلب متون سفارش میشود كه مرد میبایست امكان هشیاری قدرت جنسی را در زن چنان تحقیر و لگدكوب كند كه این نیرو در زن مجال سربلند كردن نیابد و دیگر اینکه به دلیل فقدان عقل و امكان گولخوردن، او را دائم زیر سلطه و نفوذ خود داشته باشد. بهعقیدۀ شکوفه تقی نویسندۀ این کتاب، «پشت هر خشونتی که ابراز میشود ترسی درونی و پشت هر تحقیری که به کسی روا داشته میشود حسادت و احساس خودکمبینی نهفته است و اگر تاریخ بشر پر از خشونت و تحقیر نسبت به زن است در واقع گواه ترس مردها از زنها و احساس خودکمبینیشان در برابر زنان است.» در این کتاب تأکید میشود آنچه از دید قوانین مذهبی و اجتماعی پارهای جوامع، دربارۀ زنان، ضد ارزش و کفرآمیز بهشمار میآمده، در دورهای دیگر تبدیل به باوری قدسی شده است.
در جامعهای که زنآزاری به یک رویه بدل شده است چطور میتوان این مسأله را حل کرد و نسل بعدی را به راهی خوشبینانهتر نسبت به زنان هدایت کرد. تنها راه این است که تعلیم را از خانهها و از خود زنان آغاز کرد. زنان اول باید برای خودشان ارزش قائل شوند و خود را در مقام اصلی خود ببینند تا بتواند این حس را به دیگران منتقل کند. بهترین راه این است که مادران آموزش ببینند و آگاهی حاصل کنند. چون مادران هستند که نقش اصلی را در تربیت نسل بعدی به عهده دارند. آنها میتوانند با آگاهی از ارزش زن و نقش زنان در جامعه؛ ارزش اصلی و احترام به زنان را به فرزندان خود بیاموزند. مادامی که زنان در خانواده و جامعه احترام شوند کودکان و جوانان نیز آن را میآموزند که به زنان احترام قائل شوند.
زنان آگاه میتوانند فرزندان آگاه تربیت کنند. برای تغییر مثبت در جامعه باید توجه روی زنان و بهخصوص مادران صورت بگیرد و به آنها در این زمینه آگاهی داده شود تا خودشان را یک انسان برابر با مردان جامعه بدانند و به اندازۀ مردان خود را در جامعه سهیم بدانند.
داشتن تصور اينكه زنان بايد در خانه باشند و نميشود براي آنها جايي بهتر از خانه تعريف كرد. زنان را به اين باور رسانده است كه فقط بايد به شوهر و فرزندان رسيدگي كند و مشكلات زيادي را به تنهايي به دوش بكشند. در حالی که جامعه میتواند روی این موضوع کار کند و زنان را به این دیدگاه برساند که زنان نیز مانند مردان در این جامعه نقش دارند و تربیت فرزندان در خانواده یک وظیفۀ بزرگ برای یک مادر است اگر آگاهانه انجام بپذیرد میتواند نقش اساسی را در تغییر بنیاد فکری جامعه به عهده بگیرد.

دیدگاه شما