صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

از پول اعتباری تا پول اسلامی

-

 از پول اعتباری تا پول اسلامی

امروزه ما پول را در معاملات متنوعی که داریم مورد استفاده قرار میدهیم. از خرید زمین، خانه، موتر، وسایل خانگی، البسه، اما در مورد ماهیت آن کمتر فکر میکنیم. اینکه پول چیست، چگونه به وجود آمده است، پشتوانه آن چیست، نقش آن در اقتصاد جامعه چیست، مشکلاتی که در اقتصاد کشورها وجود دارد تا چه میزانی با پول آنها ارتباط دارد، پول را مسئله ای بدیهی میشماریم. حال آنکه همین پول راز و رمزهای عجیبی با خود دارد، در شکافهای طبقاتی میتواند نقش بازی کند، در فریبکاری بانکها میتواند به عنوان یک وسیله مورد استفاده قرار گیرد، دولتها می توانند دست به دزدی از ثروت مردم از طریق همین پول زنند. پول میتواند به عنوان مانعی برای عدالت اجتماعی عمل کند.
پول در جامعه حکم خون در بدن را دارد، همانطوری که خون باید در بدن جریان داشته باشد و به تمامی اعضای بدن خدمات ارائه کند پول نیز در جامعه باید برای تمامی اعضای آن خدمات ارائه کند و آنها را به تولید کالا و خدمات بکشاند. همانطوری که خون اکسیژن و قند را در اختیار سلولها قرار میدهد بدون آنکه مصرف شود پول هم در جامعه باید مانند کاتالیزور در جامعه کارش جوش دادن معاملات باشد. بدون آنکه خودش کار کند. پول در هر جابجایی در صنعت، زراعت، و غیره حضور دارد و معاملات را جوش میدهد، از این جهت یکی از کارکردهای اصلی پول در اقتصاد یک کشور جوش دادن معاملات است. اگر خون بیمار شود بدن را میتواند از پای در آورد. به همین قیاس پول نیز اگر مریض شود میتواند، اقتصاد یک کشور را از پای درآورد. و اقتصاد جامعه را دچار بیماری کند، تورم و ربا از جمله بیماریهای پول است.
حال سوال این است که پشتوانه پولهای امروزی چیست؟ برای پاسخ به این سوال لازم است شما را قدری به گذشته ببرم از سال 1910 تا 1944 هر کشوری پول خود را بر اساس طلا تعریف میکرد، در سال 1944 سران کشورهای قدرتمند اقتصادی در برتون ودز آمریکا جمع شدند تا اینکه نظام پول بین المللی را بریزند. دو پیشنهاد عمده وجود داشت اول؛ وایت آمریکایی و دوم؛ کینز انگلیسی. پیشنهاد کینز این بود که پول واحد جهانی طراحی گردد به نام «بانکور» این پول که متعلق به هیچ کشوری نیست توسط یک بانک به نام بانک بین المللی تسویه و مجرایی منتشر گردد، کشورها در تجارت خارجی شان از این پول استفاده کنند و در تجارت داخلی خود از پول ملی خود استفاده کنند. اما این پیشنهاد را آمریکایی ها قبول نکردند به دو دلیل؛ اول اینکه آنها خود پیشنهاد داشتند و دیگر اینکه بعد از جنگ جهانی دوم پول ملی کشورهای اروپایی ضعیف شده بود و قدرت خرید نداشتند، صنایع کشورهای اروپایی نیز نابود شده بود، لذا در موقعیت چانه زنی پائینی قرار داشتند. اما موقعیت آمریکا برتر بود پولش در تجارت خارجی استفاده میشد، وایت آمریکایی پیشنهاد نمود که آمریکا متعهد شود که هر 35 دالر را با یک انس طلا مبادله کند. معنایش این بود هر کشوری که نیاز به دالر دارد باید به آمریکا طلا دهد و در ازای هر انس طلایی که به آمریکا می دهد 35 دالر دریافت کند و آن را در تجارت خارجی خود استفاده کند. این پیشنهاد غالب شد و از سال 1944 پول ملی کشورها به دالر تعریف شد و دالر نیز به طلا، در مدت 26 سال چهار پنجم کل طلای دنیا که در کشورهای مختلف بودند به دالر تبدیل شدند، و این طلاها نیز در آمریکا نگهداری میشدند. در مقابل به اروپا و دیگر کشورها پول کاغذی داده شد. آمریکایی این طلاها را در اقتصاد خود سرمایه گذاری کردند. این نظام پولی که توسط آمریکا طراحی شد ثروت کشورها را در آمریکا تخلیه کرد. آما امریکا مطابق وعده خود در برتون وودز عمل نکرد آمریکا کشورها را کلک زد در ازای مقداری از طلاها به کشورها دالر داده بود و مقدار دیگر از دالر را در ازای کالاها به کشورها داده بود. تا اینکه کشورهای اروپایی پی به حقه آمریکا بردند، فرانسه دالرهای خود را به آمریکا بازگرداند و طلاهای خود را پس گرفت دیگر کشورها نیز شروع کردند ولی آمریکا طلا به اندازه کافی نداشت زیرا بخش عظیمی از دالرها بدون پشتوانه طلا چاپ شده بود تا اینکه در سال 1971 نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا ارتباط دالر با طلا را قطع نمود و بیان داشت دیگر دالرهای کشورها را به طلا تبدیل نمیکند، نیکسون بیان داشت هر کشوری که نیاز به طلا دارد به بازار مراجعه کند و با دالر طلای مورد نیاز خود را خریداری کند، بانکهای مرکزی کشورها نیز دیدند همان دالر را نگه دارند بهتر است. آمریکا بزرگترین فریبکاری قرن را انجام داد ولی زمانی کشورها از فریبکاری اش خبردار شدند که دیگر دیر شده بود. آنها به دالر عادت کرده بودند و دالر خدا شده بود. به این ترتیب با اقدام نیکسون ارتباط دالر با طلا قطع شد.
از زمانی که پشتوانه طلا در دنیا منسوخ شد تولید ناخالص داخلی به مرور پشتوانه پول قرار گرفت، در زمان حاضر تمامی پولهای دنیا اعتباری شده اند. یعنی اگر از یک اقتصاددان بپرسید پشتوانه پول چیست؟ او به شما خواهد گفت که تولید ناخالص داخلی یک کشور پشتوانه پولش محسوب میگردد. تولید ناخاص داخلی یعنی اینکه ببینیم چه کالا و خدماتی داریم و چه نداریم، هر آنچه از کالاها و خدمات را داریم پشتوانه پول قرار میدهیم. علم اقتصاد هم همین طور پول را مورد بررسی قرار میدهد، یعنی اینکه اگر زمانی پشتوانه پول یک کشور، میزان طلایی بود که آن کشور داشت امروزه، پشتوانه پول همان تولید ناخالص داخلی است یعنی اینکه تولید ناخالص داخلی جای طلا را گرفته است و پشتوانه پول شده است. اما امروزه به طور دقیق نمی توان گفت که پشتوانه پول یک کشور همانا تولید ناخالص داخلی اش است، زیرا عوامل دیگری نیز در روابط اجتماعی اشخاص به وجود آمدند که بر ارزش پول تآثیر نمودند. و برابری صد در صدی پول با تولید ناخالص داخلی را خارج نمودند. حال قدرت پول اعتباری جریانی دو مرحله ای از یک سلسله مسائل نرم افزاری و سخت افزاری میباشد مسائل نرم افزاری آن را  فکری، روانی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی تشکیل میدهد و مسائل سخت افزاری آن را تولید کالاها و خدمات در یک کشور، در این جریان دو مرحله ای، کالاها و خدمات در رتبه دوم قرار میگیرند. بنابراین پول اعتباری پولی شده که در آن رابطه حقیقی بین اعتبار و تولید ناخالص داخلی وجود ندارد، و اعتبار آن امری ذهنی است.
اقتصاددان غربی خود معترف اند که پول مورد استفاده در تمامی کشورهای دنیا، « پول فیات» است پول فیات نیز به پولی گفته میشود که دارای ارزش ذاتی نبوده و ارزش آن در اختیار حکومت است. پول اعتباری، پولی است که از هوا به دست میآید. یعنی پولی که از هیچ به دست میآید. مسلم است که پول اعتباری دچار بیماری شده است و قادر نیست تا اجتماع از آن عادلانه تغذیه کند، این پول روز به روز فاصله فقیر و غنی را اضافه میکند، افرادی را بدون آنکه هیچ زحمتی در اجتماع کشیده باشند دارا میسازد، افرادی را در ورطه فقر میکشاند، فرد روز به روز بیشتر کار میکند تا بتواند ارزش پول خود را حفظ کند. چرا؟
پول واحد اندازه گیری است، یعنی واحدی که بتوان با آن ارزش تمامی کالاها و خدمات را اندازه گیری کنیم، در حالی که پولهای امروزی متغیرند، از اول صبح تا آخر شب قیمت آن متفاوت است. صبح یک قیمت دارد، ظهر قیمتی دیگر و عصر نیز قیمتی دیگر، حتی در بعضی از مواقع قیمت آن به صورت  لحظه ای تغییر میکند. مگر نه اینکه پول واحد اندازه گیری است، شما کدام واحد اندازه گیری را دیده اید که دایما تغییر کند؟ چون پول واحد اندازه گیری است باید از با ثبات ترین نوع انتخاب گردد، از همین دلیل در ازمنه قدیم یکی از انواع پول، طلا بوده است چون این نوع می توانست ثبات خود را حفظ کند و وسیله اندازه گیری باشد در حالی که امروزه این وضعیت را پول های اعتباری ندارند هر روز و هر لحظه دائما در حال تغییر هستند. مثل اینکه شما برای خرید پارچه از متر استفاده میکنید حال اگر این متر شما یک امر ثابت نباشد، زمانی بالا رود و زمانی پائین آید، به گونه ای که پارچه ای کمتری را بتوانید خرید کنید، آیا میتوان به چنین متری اعتماد کرد و آن را وسیله اندازه گیری دانست، مسلما، خیر در حالی که پول اعتباری امروزی چنین وضعیتی را پیدا کرده است دائما در حال نوسان است از ثبات آن خبری نیست، چگونه میتوان به چنین وسیله اندازه گیری ارزش کالاها و خدمات اعتماد کرد؟
در اقتصاد امروزی، بهره جزء لاینفک پول اعتباری است. به قول کارشناسان بانکی، در اقتصاد کنونی پول متغیر، نظام ترازویی ایجاد کرده است، بدون بهره، تعادل در آن امکان پذیر نیست. بهره فرمان ماشین اقتصادی است و بدون آن ماشین اقتصادی از حرکت میماند. این بهره است که افسار اقتصاد امروزی را در دست دارد، و بدون بهره نمی توان اقتصاد امروزی را هدایت کرد. جرمی بنتام در کتاب «دفاع از ربا» می نویسد شالوده اصلی اقتصاد بازار بر اساس رباست و اگر ربا نباشد این اقتصاد نمیتواند جواب دهد. به تعبیری میتوان گفت که ما در یک نظام اقتصاد ربوی زندگی میکنیم، که هر روز در آن فاصله فقیر و غنی بیشتر میگردد، فقیر روز به روز فقیرتر و غنی روز به روز غنی تر میگردد، این به برکت نظام پولی است که کشورها برای خود تعریف کرده اند. در چنین اقتصادی پناه به قواعد اضطرار و ضرورت در فقه میبریم تا بتوانیم ادامه حیات دهیم. چرا؟ چون نتوانسته ایم نظام پولی به وجود آوریم که ما را از پناه بردن به قواعد ضرورت و اضطرار در فقه بی نیاز سازد.
حال با تمامی این مباحث آیا میتوان اصولی را برای پول از دل قواعد اسلامی به دست آورد که بتوان بر اساس آن قواعد و اصول پول اسلامی را پایه گذاری کرد یا خیر؟ پول اسلامی که همانا درهم و دینار باشد و جنس آن از طلا و نقره بوده است، یک ویژگی خیلی مهم را داشته اند و آن این بوده است که اینها ثبات داشته اند، متغیر نبوده اند، اینها نمیتوانستند تورم را به وجود آورند زیرا دارای ارزش ذاتی بوده اند و به دلیل همین ارزش ذاتی شان بوده است که تورم در درهم و دینار نمی توانسته است وارد شود در حالی که پول امروزی این ثبات را ندارد، تورم همزاد و هم کیش اوست، علقه خاصی به همدیگر دارند نمیتوانند بدون همدیگر ادامه حیات دهند. پس پول کنونی نمیتواند با شریعت همسو باشد چون غیر ثابت است، قدرت خرید آن روز به روز پائین میآید، باید پول ثابتی را به وجود آورد. پس یک اصل در پول اسلامی به دست میآید و آن این است که پول اسلامی باید ثبات داشته باشد و پول های امروزی این ثبات را ندارند چون با تورم همزاد هستند، پس پول امروزی نمیتواند اسلامی باشد، زیرا معیار ثبات که در پول اسلامی را باید داشته باشند فاقد هستند. دوم اینکه پولهای امروزی حداقل از لحاظ شرعی مال محسوب نمیگردند، زیرا ارزش ذاتی را فاقد هستند.
پول باید ادامه مبادله کالا با کالا باشد، پول یک طرف معامله است لذا باید ارزش معادل طرف دیگر معامله داشته باشد تا عدالت معاوضی نیز در معاملات به وجود آید، حال چون مبادله کالا به کالا سخت بوده است، عقلا به دنبال کالایی بوده است که بتواند قدر مشترک تمامی کالاها قرار گیرد، یعنی چه؟ یعنی اینکه این کالا را همگان قبول کنند، از این جهت درهم و دینار با جنس طلا را قبول کردند، بسیار ساده، چون این درهم و دینار میتوانست قدر مشترک تمامی کالاها باشد. همانطوری که کالاها دارای ارزش ذاتی هستند و در یک طرف معامله قرار میگیرند، درهم و دینار نیز ارزش ذاتی دارند و در طرف دیگر معامله قرار میگیرند. یعنی هر دو ارزش برابر را دارند اینجاست که عدالت در عوضین محقق شده است. چون هر دو طرف معامله ثبات دارند. اما پول امروزی این عنصر را فاقد است عدالت در عوضین را نمیتواند به وجود آورد. بازنده هم کسی است که پول را داشته باشد اوست که هر روز جور تورم را باید کشد. ولی طرف دیگر چون کالایش ارزش ذاتی دارد کدام ضرری نمیکند.
حال باید کالایی را پیدا کرد که بتواند قدر مشترک تمامی کالاها باشد، یعنی اینکه بتوان تمامی کالاها را با آن معامله کرد و در عین حال دارای خاصیت کالا نیز باشد یعنی ارزش ذاتی داشته باشد، همانند کالا ثبات داشته باشد. چون ارزش ذاتی داشت و ثبات را نیز به دنبال خود خواهد داشت در اینجاست که دیگر این پول نمیتواند تورم زا باشد. این پول، پول اسلامی است. این پول میتواند عدالت اجتماعی را رقم زند، این پول میتواند ربا را از جامعه بردارد.
خوب حال کدام کالا میتواند این نقش را بازی کند؟ بلی طلا میتواند این نقش را بازی کند. این قدر مشترک تمامی کالاها را میتوان در طلا سراغ گرفت. طلا خود کالاست همانند دیگر کالاها، ثبات دارد زیرا دارای ارزش ذاتی است. ولی با یک تفاوت با دیگر کالاها، آن تفاوت نیز این است که طلا میتواند کالای مورد قبول همگان باشد، هر شخصی آن را میتواند قبول کند. پس قدر مشترک حاصل شد. کما اینکه در گذاشته نیز طلا این کار را انجام می داده است. اما این رباخواران تاریخ بوده اند که طلا را به حاشیه بردند و پول اعتباری را به وجود آوردند. و بشر را مبتلا به رباخواری سازمان یافته کردند.

دیدگاه شما