صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

انواع کارآفرینی، مدل های سنجش و شاخص های آن

-

 انواع کارآفرینی، مدل های سنجش و شاخص های آن

مقدمه
رشد بالای اقتصادی و افزایش درآمد سرانه پدیده های نسبتا جدیدی در تاریخچه تکامل انسان اند. عموما جامعه انسانی در یک حالت سنتی و معیشتی زندگی کرده است. هینسن و پریسکات میان دو دوره قبل از صنعتی شدن (عصر مالتوسی) و دوره پسا صنعتی (عصر سولو یا رشد مدرن) تمایز جدی قایل اند. طبق استدلال آن ها حرکت و انتقال از عصر معیشتی (مالتوسی) به عصر مدرن (سولویی) بر اثر رخداد تغییر در تکنولوژی که بنیانش زمین بود به تکنولوژی که بر مبنای انباشت سرمایه فیزیکی و انسانی است مشخص می شود. کاربرد تکنولوژی جدید در درجه اول مستلزم تخصص گرایی است که به نوبه خود مستلزم بازارهای به اندازه کافی بزرگ است. به محض این که رشد جمعیت و شهرنشینی، بازارهای بزرگ و شرایط دستیابی به صرفه های ناشی از مقیاس را پدید آورد و مردم به جای تعداد فرزندان، شروع به سرمایه گذاری بر روی کیفیت فرزندانشان کردند رشد اقتصادی نوعی جهش را تجربه کرد. این فرآیند اخیرا در مدل های رشد یکسان فرموله شده است که با دوره رکود مالتوسی و انتقال از رکود مزبور به رشد پایدار همخوانی دارد. وقتی که این جهش انجام گرفت توسعه اقتصادی شامل تحول بخش سنتی به بخش مدرن اتفاق افتاد؛ آن گونه که در مدل های اقتصاد دوگانه به تبع لوئیس، رانی و فی به تفصیل آمده است. از این رو فهم نقش کارآفرین در توسعه و رشد اقتصادی مستلزم فهم نقشی است که کارآفرین در عصر مالتوسی در انتقال از رکود به رشد، در تحول ساختاری اقتصاد از اقتصاد سنتی مبتنی بر زراعت به اقتصاد مدرن صنعتی و در نهایت در حفظ و پایداری رشد مبتنی بر پایه نوآوری (سرمایه دانش) بازی کرده است. به گفته مورنی و دیگران این ظهور کارآفرینی در غرب بود که موجب رشد درآمد سرانه به شکل نمایی بعد از سال 1700م گردید. می توان گفت که مشکل عصر مالتوسی سطوح پایین قابلیت های کارآفرینانه و قلت فرصت های منتج به رشد اقتصادی بوده است. به هر حال با گذر زمان و افزایش تراکم جمعیت در نتیجه افزایش شهرنشینی و پیشرفت بنیادین تکنولوژی در عرصه های زراعت و حمل و نقل، بستر ظهور فرصت ها رقم خورد. مهارت و نوآوری در نتیجه تخصص گرایی به وجود آمدند و گسترش تکنولوژی جدید و استفاده از آن تسریع شد. نتیجه آن که سرمایه گذاری در سرمایه انسانی تشویق شد به نحوی که استراتژی خانواده ها از کمیت فرزندان به کیفیت آن ها معطوف گشت.
انواع کارآفرینی
کارآفرینی را به گونه های مختلفی تقسیم کرده اند؛ ولی معروف ترین تقسیم تقسیم آن به کارآفرینی فردی یا مستقل و کارآفرینی شرکتی است.
کارآفرینی فردی (مستقل): فرآیندی است که در آن فرد کارآفرین می کوشد تا فعالیت کارآفرینانه ای را به طور مستقل به ثمر برساند. این نوع کارآفرینی می تواند به دو صورت انتفاعی یا اجتماعی (غیرانتفاعی) باشد. کارآفرینی شرکتی می تواند به دو صورت کارآفرینی سازمانی (فراکارآفرینی) یا سازمان کارآفرینانه باشد. کارآفرینی سازمانی: فرآیندی است که در آن فرد با حمایت یک  سازمان محصولات، فعالیت ها، رویه ها و فن آوری های جدید را کشف کرده و به بهره برداری می رساند. (در واقع فعالیت کارآفرینانه ای را به ثمر می رساند.)
سازمان کارآفرینانه: به سازمانی اطلاق می شود که فرآیندهای مشخصی را به منظور ظهور و بروز محصولات یا خدمات نو از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در خود برقرار و تثبیت کرده باشد. در واقع سازمان کارآفرین بستری فراهم می کند تا تمام کارکنان بتوانند در نقش کارآفرین به انجام فعالیتهای کارآفرینانه فردی یا گروهی بپردازند.
کارآفرینی درون سازمان های بزرگ مشکل تر از کارآفرینی مستقل است؛ زیرا کارآفرینی سازمانی در تصمیم گیری، تخصیص منابع و استقلال عمل با محدودیت هایی روبرو است. سه اختلاف اساسی بین این دو نوع کارآفرینی وجود دارد. الف: اقدامات کارآفرین مستقل، توسعه ای می باشد؛ در حالی که کارآفرینی سازمانی بیشتر متوجه بازاریابی که در مواجهه با رکود اتخاذ می گردد، است. گرچه کارآفرینی سازمانی به رشد و نوآوری و بعضا اصلاح نیز توجه دارد. ب: دشمن کارآفرینی مستقل بازار می باشد، و هدف وی زدودن موانع موجود در بازار به منظور بقاء و رقابت است. ولی در کارآفرینی سازمانی اولین دشمن فرهنگ حاکم بر سازمان است؛ از این رو علاوه بر غلبه بر موانع بازار کارآفرین سازمانی باید بر موانع سازمانی نیز فائق آید. ج: در کارآفرینی سازمانی چنانچه ارتباط شرکت مادر و واحد جدید التأسیس خوب باشد، کارآفرین سازمانی از خزانه شرکت مادر، به سرمایه لازم دسترسی دارد و از سوی شرکت مادر تامین اعتبار می شود؛ در حالی که کارآفرین مستقل یا باید از سرمایه شخصی اش استفاده کند و یا برای به دست آوردن سرمایه از منابع مختلف خارجی تلاش نماید.
مدل های سنجش و ارزیابی کارآفرینی
الف) مدل NAEC
در این روش، ارزیابی عملکرد  هر کشور در حوزه کارآفرینی، از طریق دو عامل «فعالیت های نوظهور» و «رشد بنگاه های جدید» صورت می گیرد؛ فعالیت های نوظهور به «نسبت تعداد بنگاه های تازه وارد شده در صنعت به کل تعداد بنگاه های فعال در آن بخش» محاسبه می شود. در این مدل کارآفرینان به سه گروه مجزا تقسیم بندی می شوند:
کارآفرینان آزاد در این گروه، کارآفرین یک کسب و کار یک نفره را اداره می کند و هیچ اشتیاقی برای به کارگیری کارمندان اضافی ندارد. کارآفرینان مستقل که کسب و کار خود را بر اساس یک برنامه کاری شناخته شده یا محصولی که توسط شرکت های دیگر بازاریابی شده است، اداره می کنند و شامل آرایشگران، مسئولین کیوسک ها و گیشه های کوچک و مراکز تجاری می باشد. کارآفرینان خلاق که پتانسیل و انگیزه بسیار بالایی برای رقابت در سطح جهانی دارند و براساس خلاقیت های که تأثیرگذاری همه جانبه دارند پایه گذاری می شوند.
ب) مدلOECD  
نهاد OECD یک سازمان بین المللی است که سیاست های اجتماعی و اقتصادی کشورهای عضو را مورد بحث و تبادل نظر قرار می دهد. برنامه توسعه اشتغال و اقتصاد داخلی که در «مرکز کارآفرینی OECD » مستقر است، وظیفه بازبینی طرح های کارآفرینی محلی را در برخی نواحی منتخب برعهده دارد. برنامه بازنگری کارآفرینی به عنوان ابزاری برای مبادله بین المللی استراتژی های کارآفرینی داخلی در کشورهای عضو و غیر عضو طراحی شده است و به دنبال ایجاد ساز و کارهایی می باشد که بتواند موارد زیر را مشخص نماید:
-               روش های جدید محلی که بتواند از فرصت های موجود استفاده بهتری نماید یا بر محدودیت های کارآفرینی غلبه کند.
-               روش هایی که تأثیر و کارایی برنامه های سیاست های داخلی موجود را بهبود بخشد.
-               روش هایی که هماهنگی ابزارهای کارآفرینی را در تمامی سطوح سیاست ها و برنامه بهبود بخشد و یک سیاست جامع و کلی را ایجاد نماید.
شاخص های کارآفرینی
به منظور اندازه گیری سطح فعالیت های کارآفرینی و مقایسه بین کشوری و بین زمانی  این نوع فعالیت ها شاخص هایی تدوین گردیده است که ما به مهمترین آن ها اشاره می کنیم.
1-             سرانه تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر شاغل
از این رو، شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی، به ازای هر نفر شاغل، نشان دهنده اهمیت رشد و توسعه کارآفرینی و شرکت های کوچک و متوسط در این کشورها است.
2-             توانایی سرمایه گذاری مخاطره آمیز برای توسعه کسب و کار
هرچه توانایی سرمایه گذاری مخاطره آمیز در کشوری بیشتر باشد، توسعه کسب و کار و در نتیجه کارآفرینی در آن کشور بیشتر خواهد بود.
3-             چگونگی درک مدیران کشور از کارآفرینی
با توجه به اهمیت عملکرد مدیران در تدوین خط مشی ها و اجرای برنامه ها که در گسترش و ترویج کارآفرینی مهم و کارساز است، شاخص چگونگی درک مدیران کشور از کارآفرینی می تواند اثر بسزایی در تحقق این هدف داشته باشد.
4-             هزینه کل تحقیقات
تحقیق و توسعه (R&D ) می تواند پدید آورنده فرصتهای تجاری جدید باشد و سبب رشد کارآفرینی و شرکت های کوچک و متوسط شود.
5-             شاخص کل فعالیت های کارآفرینی
این شاخص به بررسی سهم جمعیتی که درگیر راه اندازی مشاغل جدید یا اداره آنها هستند می پردازد.

دیدگاه شما