صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اثر مشاهده فیلم های خشن درپرخاشگری کودکان ازدیدگاه روانشناسی

-

 اثر مشاهده فیلم های خشن درپرخاشگری کودکان ازدیدگاه روانشناسی

استفاده از خشونت و رفتارها و اعمال خشونت آمیز در برنامه های تلویزیونی به سرعت در حال گسترش است؛ چرا که خشونت در برنامه ها به تجارتی پرسود برای تولید کنندگان فیلم ها درآمده است . نمایش بی حد و حصر خشونت در وسایل ارتباط جمعی، به ویژه تلویزیون، باعث شده است که خشونت از سطح بزرگسالی به دوره کودکی انتقال یابد و کودکان درحالی که به مهارت های شناختی، ذهنی و اجتماعی لازم برای درک، توجیه و مقابله با خشونت را ندارند و تفاوتی بین واقعیت و خیال قائل نیستند، با تهاجم و بمباران انواع و اقسام رفتارها و اعمال خشونت بار و پرخاشگرانه رو به رو می شوند. دنیایی که تلویزیون با برنامه های خود در ذهن کودکان ترسیم می کند؛ دنیایی خشن، ناایمن، بدون عاطفه، مادی، زشت و پر از جنگ و نزاع ، درگیری و... است و تا حدی به همین دلیل، امروزه سن ارتکاب جرایم و اعمال بزهکارانه و جنایی در مقایسه با گذشته کاهش و میزان بروز و شیوع آن افزایش یافته است.
از آغاز سال 1956 میلادی، بررسی روی رابطه بین مشاهده فیلم های دارای صحنه های خشن با بروز این رفتارها در افراد آغاز شد . اولین گروه از پژوهشگران،
بررسی خود را روی 40 کودک آغاز کردند و 12 کودک از میان این افراد کسانی بودند که کارتون خشونت آمیز وودی وودپکر(woody woodpecker )  رامی دیدند و به آن علاقه مند بودند
و بقیه افرادی بودند که روز خود را با دیدن کارتون مرغ قرمز(Red Hen )کارتونی که اصلاً صحنه خشون تآمیز ندارد  می گذراندند . پس از اتمام مشاهده کارتون،کودکان به اتاقی هدایت شدند تا چندین ساعت با یکدیگر تنها باشند و با هم بازی کنند .
پژوهشگران مشاهده کردند کودکانی که کارتون وودی را می دیدند و با صحنه های خشونت بار سروکار داشتند، بیش از گروه دیگر تمایل به ضربه زدن به دیگران و به اصطلاح جنگ و گریز داشتند. آنها بیش از گروه دیگر اسباب بازی ها را خراب می کردند و به اموال دیگران (اسباب بازی بچه های دیگر) تعرض می کردند.
نظریه های مرتبط با پرخاشگری
به طور کلی، دو قطب متضاد را می توان در نظریه های مربوط به ریشه های رفتارپرخاشگرانه ملاحظه کرد. از سویی، اعتقاد بر آن است که پرخاشگری حاصل تمایلی فطری و ذاتی است که در انسان وجود دارد و گریزی از آن نیست و از سوی دیگر،می گویند که پرخاشگری نیز همانند بسیاری از رفتارهای دیگر انسان، واکنشی نسبت به تجارب فرد در رابطه با محیط است و افراد آن را همانند بسیاری از رفتارهای دیگرمی آموزند. در بین این دو قطب، نظریه های متعددی قرار دارند که کم و بیش به یکی ازاین دو نوع عامل زاینده)فطرت و یادگیری( متمایل هستند ، یا سعی کرده اند درجه ای ازاین دو را در توجیه رفتار مذکور به کار برند. علاوه بر آن، نقش خود فرد و فرایندهای شناختی)ذهنی( فرد نیز در بین صاحب نظران مختلف به نحو متفاوتی مورد توجه قرارگرفته است. عده ای این رفتار را تا حدی اتوماتیک یا خود به خودی می دانند ، در حالی که عده ای دیگر آن را همراه با قضاوت و ارزشیابی فرد تلقی می کنند. در ادامه به نظریه های مربوط به این موضوع به تفصیل پرداخته می شود:
1- نظریه تخلیه یا پالایش روانی
فروید پرخاشگری را تجلی نیروهای غریزی می داند. دو غریزه عمده پایه گذار تمامی انرژی های رفتاری و تمایلات نهادی فرض شده اند که یکی غریزه مرگ و دیگری غریزه زندگی نام گرفته است. تمایلات خصمانه و تمایل به تخریب حاصل غریزه مرگ هستند وبه صورت های مختلفی در خودآزاری ها و دگرآزاری های انسان ظاهر می شوند .انرژ ی های حاصل از این تمایلات باید به صورت رفتاری ظاهر شوند، در غیر این صورت روی هم انبار می شوند و خواه ناخواه به مرحلۀ انفجار می رسند . به عبارت دیگر، انسان محکوم به پرخاشگری است . براساس این نظریه که مبتن ی بر رویکردروان کاوی فروید است، هر شخصی می تواند تمایلات پرخاشگرانۀ درونی خود را ازطریق تماشای صحنه های خشونت آمیز تخلیه کند؛ به این ترتیب که خود را در جایگاه فرد مهاجم و پرخاشگر تصور کند و تمایلات خصومت آمیز خود را به طور جانشین رهاسازد. براساس این نظریه ، انگیزه ها و تمایلات پرخاشگرانه ای که در درون آدمی انباشته شده اند ، بعد از تماشای صحنه های خشونت آمیز آزاد می شوند که این امر موجب می شود افراد در برخورد با یکدیگر رفتار پرخاشگرانۀ کمتری از خود بروز دهند وبتوانند رابطۀ مسالمت آمیزی با دیگران برقرار کنند.البته این نظریه امروزه از سوی اغلب روان شناسان و جامعه شناسان   موردانتقاد شدیدقرار گرفته است . آنها می گویند که نشان دادن خشونت میزان جنایت را افزایش می دهندو به انحطاط معیارهای اخلاقی و تباهی یک نسل بالنده منجر خواهد شد و حتی درمواردی باعث برانگیختن تمایلات پرخاشگرانه می شودبرای مثال ، در پژوهشی، با کارگران بیکار شدۀ کنترل هوایی کالیفرنیا در مورداحساسی که نسبت به شرکت و کارفرمایان خود داشتند، مصاحبه شد و سپس از آنان خواسته شد تا احساسات خود را به طور مکتوب توصیف کنند . اگر پرخاشگری نقش پالایشی داشت، افرادی که طی مصاحبه خشم فراوانی از خود نشان داده بودند، باید درگزارش های کتبی خشم کمتری نشان می دادند، اما نتایج، عکس این فرض را نشان داد :
کسانی که در گفتگوها از خود خشم کمتری نشان داده بودند، در گزارش هایشان خشم بیشتری نمایان بود؛ جرقۀ گفتگو، آتش پرخاشگری را شعله ور ساخته بود. درپژوهش دیگری پیوند میان خصومت کشورها نسبت به همسایگانشان و ورزش های رایجدر آن کشورها بررسی شد. نتایج نشان داد که در بیشتر فرهنگ های سرکش،ورزش های رزمی رایج تر است. در این مورد نیز به نظر می رسد که پرخاشگری، به پرخاشگری بیشتر دامن می زند و موجب کاهش آن نمی شود با توجه به این نتایج، نمی توان گفت که پرخاشگری موجب پالایش می شود . 
البته اوضاع و موقعیت هایی نیز وجود دارند که در آنها ابراز پرخاشگری از شدت آن می کاهد. مثلاً رفتار پرخاشگرانه ممکن است در افراد پرخاشگر احساس نگرانی به وجودآورد و مانع پرخاشگری بیشتر آنان شود، به ویژه اگر متوجه شوند که رفتارشان به زخمی شدن کسی انجامیده است. اما نکته اینجاست که در چنین مواردی بدون ادعای تخفیف سایق پرخاشگری نیز می توان اثر پذیری رفتار پرخاشگرانه را تبیین کرد . نکتۀ دیگر اینکه گرچه ابراز احساسات خصمانه معمولاً مایۀ کاهش پرخاشگری نیست، با این حال ممکن است احساس مثبتی در شخص ایجاد کند. اما چنین احساسی شاید ناشی ازاین باشد که شخصی خود را نیرومندتر و مسلط تر می بیند و نه به این علت که سایق پرخاشگریش کاهش یافته است.
2- نظریۀ برانگیختگی
براساس نظریۀ برانگیختگی تماشای برنامه های خشن تلویزیون می تواند بینندگان را برانگیزد و آنها را بیشتر هیجان زده کند. این نوع تأثیر به محتوای خشن محدود نمی شود. محتوای طنز و جنسی نیز می تواند دارای همین تأثیر باشد. تصور می شودکه خود برانگیختگی هیجانی نوعی پاسخ نامشخص فیزیولوژیک است و افراد برحسب نوع موضوعی که برای تماشا در اختیارشان قرار می گیرد، آن را تعریف می کنند .بنابراین، براساس این نظریه اگر بینندگان در حال تماشای کمدی بسیار سرگرم کننده ای باشند ، این احتمال وجود دارد که برانگیختگی خود را سرگرمی تعبیر کنند . اما اگر درحال تماشای برنامه ای باشند که دارای خشونت باشد، ممکن است برانگیختگی خود راخشم بدانند.
3- بی قیدی
براساس این دیدگاه، تماشای خشونت از تلویزیون می تواند استفاده از خشونت را درزندگی واقعی برای بینندگان مشروع جلوه دهد و این کار از طریق تحلیل تدریجی تحریم های اجتماعی علیۀ رفتار خشن صورت می گیرد که در حالت طبیعی بازداشتن ازچنین رفتارهایی مؤثر واقع می شوند . پژوهش انجام شده ت حت شرایط ساختگی آزمایشگاهی، این رویکرد را تأیید کرده و نشان داده است که ممکن است بینندگان بعد ازتماشای خشونت موجود در فیلم، به ویژه اگر قبل از تماشای آن در حالت روحی بدی باشند، برخورد خنثی از خود بروز دهند .

دیدگاه شما