صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۲۰ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کـژکارکردیِ سـرمایه‌ی اجـتماعی در کسـب آرای انـتخاباتی

-

کـژکارکردیِ سـرمایه‌ی اجـتماعی در  کسـب آرای انـتخاباتی

کم کم به روز برگزاری یکی از مهمترین و بزرگترین رویدادهای سیاسی کشورمان نزدیک می شویم. چهرهی شهر دگرگونشده و رقابت سخت و تنگاتنگی بین نامزدها که به جریانها و طیفهای مختلف جامعه تعلق دارند درگرفته است. این مسئله را هم میتوان در خیابانها و بلوارهای شهر مشاهده کرد و هم در صفحات و شبکههای مجازی دید. وکلای آینده مجلس هرکدام با استفاده از سرمایههایی که دارند به میدان رقابت گام گذاشته و هم آوردی میکنند. در این میدان هر نامزدی بهطور نابرابر از سرمایههای مختلف خود همچون؛ سرمایه اقتصادی، فرهنگی ... و سرمایه اجتماعی بهره میگیرند. بهطور مثال کاندیدایی که از سرمایه اقتصادی بیشتری برخوردار است میتواند پوسترهای بزرگتر، باکیفیت مطلوبتر و با تیراژ بیشتر را به خدمت بگیرد. وکلای مرفه همچنین میتوانند سخنرانیهای متعدد در مکانهای بزرگتر و مجللتر که معمولاً با پذیرایی همراه است را ترتیب دهند که یا خود وی یا اطرافیان و مشاورانش به سخنرانی پرداخته و برنامههای پارلمانی وی را تشریح و بر تعداد آرای آن کاندیدا بیفزایند. بدیهی است که کاندیدای کمبضاعت نمیتواند گسترهی بیشتری از شهروندان را مخاطب قرار دهد و عموماً رنگ و رو رفته و غایب است.
مراد از سرمایهی فرهنگی؛ دانش، خلاقیت، سواد و دانایی کاندیدا است. کاندیدای باسواد؛ سخنرانیهای مناسب موقعیت مخاطبان، مسئله محور، با شعارهایی هدفمند و به لحاظ اقناع افکار عمومی پرقدرتتر ارائه میدهد و ستاد یا کمپاین انتخاباتی خود را گزیدهتر هدایت میکند که انتظار میرود کاندیدای بی-بضاعت به لحاظ فرهنگی نتواند از پس چنین اموری بهدرستی برآید. یکی از سرمایههایی که کاندیداها از آن در جهت کسب آرای مردم سود میبرند، سرمایه اجتماعی است که در این نوشته سایهروشنی به آن خواهیم افکند اما پیش از آن رواست تا بدانیم سرمایه اجتماعی چه مقولهای است. مفهوم سرمایه اجتماعی چند دههای میشود که در حوزههای گوناگون سیاست، جامعهشناسی و بهطورکلی علوم اجتماعی موردتوجه قرارگرفته است و بهطور فزایندهای در رسانههای گروهی کشورهای توسعهیافته مطرح میشود. سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه اقتصادی و فرهنگی از عوامل مهم توسعه و پیشرفت یک جامعه بشمار میرود.
علمای علوم اجتماعی و سیاست در خلاصهترین تعبیر آن را به واژهی «روابط» ارجاع میدهند. برای توضیح بیشتر باید بگوییم که اعضای جامعه با برقراری تماس با یکدیگر و پایدار ساختن آنها، قادر به همکاری با یکدیگر میشوند و به این طریق چیزهایی کسب میکنند که بهتنهایی قادر به کسب آنها نمی-باشند و یا با دشواری بسیار موفق به کسب آنها میشوند. سرمایه اجتماعی یا روابط را میتوان در زندگی روزمره، سیاست، اقتصاد و بازار، تعلیم و تربیت و بهطور خلاصه در تمام اجزاء ساختارهای سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و .... بهوضوح مشاهده نمود. گرچه نمیتوان کارکردهای مثبت روابط (سرمایه اجتماعی) را در افغانستان منتفی دانست اما بااینحال این مفهوم در جامعهی افغانستان بیشتر وجهی منفی به خود گرفته است، درواقع روابط جای تلاش و کوشش فردی را گرفته است درست برخلاف جوامع مدرن که سرمایه اجتماعی یا روابط بیشتر در خدمت توسعه و دارای وجهی مثبت است.
نظام روابطی سبب گردیده است افراد در جایگاه و پایگاه شایستهی خویش قرار نگیرند و این یعنی  عدالت را به کناری نهادن و افول شایستهسالاری. در زندگی روزمرهی هر یک از شهروندان افغانی میتوان نمونههای بسیاری از تأثیر روابط بر پیشبرد امور مشاهده نمود.  بهراستی چرا روابط در افغانستان بجای آنکه در خدمت توسعه و پیشرفت و برونرفت این کشور از وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی–اجتماعی این کشور باشد، بیشتر در خدمت نابسامانی اجتماعی، فساد اداری، اقتصادی و... قرارگرفته است؟ پاسخ بدین پرسش در توان این مقالهی مختصر نیست اما بااینحال یکی از پاسخهای محتمل را باید در تاریخ چند دهه‌‌ای جنگ و نیز ساختارهای پیش از جنگ جستجو نمود. نظامات سیاسی افغانستان که مبتنی بر ملاحظات و روابط قومی، خویشاوندی و فامیلی بودند بسان دیگر نظامهای سنتی و غیر مدرن دیگر جوامع، ساختارهای فرسودهای داشتند که روابط تعیینکنندهی جایگاه و پایگاه افراد بود. درواقع نسب و روابط خونی، قومی، زبانی، مذهبی و منطقهای و نه شایستگی و لیاقت افراد برای اشغال و احراز جایگاهشان معیار قرار میگرفت. گرچه دولت افغانستان پس از سقوط طالبان، تحقق قانون مداری، شایستهسالاری و رفع تبعیض قومی، زبانی، جنسی و مذهبی را شعار خود نموده است و کاملاً بیتوفیق هم نبوده است اما تا رسیدن به این مقصد راه درازی در پیش دارد زیرا بسیاری زیرساختهای اداری، شهری و مدیریتی پیش از جنگ بهکلی ویرانشده و بینظمی، فساد اداری، اقتصادی و ... بر تمام تنظیمات و ساختارهای جامعه ریشه دوانده بطوری که بسیاری از ساختارهای نوین کشور را نیز دچار آسیب نموده است.
متأسفانه یکی از ساختارهای نوینی که از نظام روابطی یا کژ کارکردی سرمایه اجتماعی دچار آسیب شده نظام انتخابات کشور است. کژ کارکردی سرمایه اجتماعی یا نظام روابطی در انتخابات را در دو سطح میتوان تبیین نمود. سطح اول: ورود نامزدهای انتخاباتی به عرصه انتخابات. بسیاری از کاندیداهایی که قدم در این راه گذاشتهاند بیگمان بهترین نامزدها نیستند بلکه بدتریناند. بسیاری از آنها هیچگونه تجربه، دانش و توان لازم برای وکالت را ندارند اما بااینحال با استفاده از نسبتهایی همچون قومیت، باشندهی یک منطقهی خاص و یا روابطی که با افراد و حلقات ذینفوذ دارند توانستهاند از امکان کاندیداتوری برخوردار شوند. سطح دوم: سطح رأیدهندگان است. در این سطح که بسا مهمتر از سطح اول است، شهروندان رأیهای خود (حق شهروندی و راه مشارکت سیاسی خود در قانونگذاری کلان کشور) را مبتنی بر تعلقات قومی، زبانی، منطقهای و دیگر پیوندهایی همچون تعلق داشتن به یک جریان، حزب و ... میکنند. تجربهی زیسته و نیز بررسی میدانی از پروسه رأیدهی در انتخابات نشان میدهد بسیاری از شهروندان به هنگام رأیدهی به دانش، تجربه، سوابق مدیریتی، تعهد و تخصص کاندیداها توجهی نمیکنند و یا آنکه روابط و پیوندهای اجتماعی نظیر قومیت، زبان، مذهب و محل سکونت را در انتخاب و ترجیح بین دو یا چند کاندیدای همسطح، معیار قرار میدهند.
نتیجه و برآیند هر دو سطح؛ بازماندن بسیاری از نخبگان و افراد شایسته و توانمند، در ورود به خانه ملت است. در سطح نخست نامزدهای احتمالی قربانی میشوند و فرصت نامزدی را هم نمییابند و در سطح دوم نامزدهای شایستهای که باوجود همهی مشکلات از این فیلتر گذر نمودهاند، توسط رأیدهندگان که اسیر روابط و منافع زودگذرند قربانی گردیده و از روند خدمت به ملت (رأیدهندگان) حذف میشوند. سرمایه اجتماعی که در کشور ما افغانستان بهصورت واژگونه و منفیِ خود به خدمت گرفته میشود و تبدیل به یک آسیب جدی اجتماعی شده است اگر با فرهنگسازی و یا اخلاقی گرایی توأمان گردد میتواند به بستری برای شناخت عمیقترِ سیاسی-اجتماعی مبدل گردیده و به توسعهی اجتماعی و سیاسی بینجامد. بر این اساس بر سیاستگذاران فرهنگی و نیز فرهنگیان کشور است تا در سیاستها، استراتژیها و تعلیمات خود در سطوح مختلف بر قابلیتهای مثبت و انسانساز ارتباطات تأکید ورزیده و با استفاده از اهرمهای قانونی و فراقانونی نظام روابط کشور را اصلاح نمایند.

دیدگاه شما