صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اعتماد سیاسی و تبلیغات سیاسی

-

اعتماد سیاسی و تبلیغات سیاسی

اعتماد یکی از شاخصههای اصلی و مهم سرمایه اجتماعی است. جامعهای که از این شاخص به نسبت بیشتری از دیگر کشورها برخوردار باشد، از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار است و هزینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه نسبت به دیگران کمتر خواهد بود و از طرفی کارآیی نظامها و نهادهای موجود آن جامعه بالاتر خواهد بود. به زبان سادهتر، جامعهای که دارای سطح بالایی از اعتماد و سرمایه اجتماعی باشد، با سرعت بیشتری مسیر توسعه و پیشرفت را طی خواهد کرد. اعتماد سیاسی نیز یکی از مؤلفههای کلی اعتماد است که باید در نظامهای اجتماعی و سیاسی وجود داشته باشد و نبود آن، هزینه جامعه را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بالا خواهد برد. به طور معمول در کارزارهای انتخاباتی، اعتماد سیاسی یک جامعه میتواند توسط نخبگان آن جامعه که معمولاً به دنبال کسب جایگاه سیاسی هستند و خود مردم آن جامعه، محک بخورد.
تعریف تبلیغات سیاسی در افغانستان
در جامعه فعلی ما متأسفانه، از تبلیغات سیاسی تعریف غلطی وجود دارد و از آن، تعریف اشتباهی در جامعه و حتی بین نخبگان، جا افتاده است. چرا که کار سیاسی یا تبلیغات سیاسی را با سیاسیکاری یا منفعتگرایی که از هیچگونه اصول اخلاقی تبعیت نمیکند، مخلوط میکنیم. اگر تبلیغات سیاسی را با توجه به آنچه در مبانی دینی ما موجود است در نظر بگیریم، کار کاملاً درستی است؛ زیرا طبق آن دیدگاه، انسان یک موجود سیاسی است و باید به محیط اطرافش حساس باشد و همیشه به دنبال این است که بهترین موضع گیریها را داشته باشد تا با بهترین راهها به اهداف تعریف شده خود در چارچوب قوانین موجود برسد. دلیل آن این است که انسان یک موجود کاملاً اجتماعی است و میخواهد به صورت یک انسان واقعی و اجتماعی زندگی کند. طبق این اصل، هم کار سیاسی ضرورت دارد و درست است و هم تبلیغات سیاسی امری مهم و ضروری است. اما آنچه که به طور واقع در جامعه دموکراتیک نوپای ما وجود دارد، تصاویر و تعاریف غلط و وارداتی زیادی از سیاست و تبلیغات سیاسی است که بیشتر به معنای ترویج نادرست از چیزی است و یا به عبارت دیگر از کاه، کوه ساختن است. این تعریف و مفهوم غلط را میتوان در شعارها و تبلیغات کاندیدان انتخابات هفدهمین دور پارلمان کشور مشاهده نمود به طوری که بدون در نظر گرفتن جایگاه حقوقی و لایحه وظایف یک نمایندۀ پارلمان، شعارهای دور از واقعیت را به عنوان تبلیغات سیاسی خود در نظر گرفتهاند. شاید بتوان مهمترین دلیلی که باعث ایجاد چنین پدیدهای شده است را آسیبپذیری اجتماعی مفهوم سیاست و قدرت دانست. به همین دلیل بهرهبرداری سوء از آنها در جامعه زیاد شده است و این دو مفهوم به ابزاری برای برخی از افراد، گروهها و منفعت طلبان تبدیل شدهاند. از آنجایی که تبلیغات سیاسی نیز همیشه تابعی از فعالیت سیاسی بوده است، در نتیجه به ابزاری برای ترویج تبلیغات نادرست و جا انداختن سیاستهای غلط، تبدیل شده است.
اعتماد سیاسی و تبلیغات سیاسی در انتخابات پیش رو
با توجه به بازار گرم تبلیغات کاندیدان انتخابات هفدهمین دور پارلمان کشور، باید به این موضوع اشاره کرد که تبلیغات سیاسی موجود وقتی تأثیرگذار و مفید خواهد بود که اعتماد سیاسی و باور عمومی در رابطه با آن وجود داشته باشد. در شرایط کنونی که اعتماد سیاسی و باور مردم به نهادهای سیاسی کشور به خصوص پارلمان، نسبت به دهه قبل کمتر شده است، وظیفه تبلیغات سیاسی، اطلاع رسانی و برقراری ارتباط دوسویه بین مخاطب و نهادهای موجود در کشور است. اما به جرأت میتوان گفت که در حال حاضر، هدف تبلیغات فعلی، اقناع و ترغیب مخاطبان برای یک دوره کوتاه مدت و کسب رأی مردم است و هیچ کاربرد دیگری ندارد و در نهایت باعث کاهش بیشتر اعتماد سیاسی جامعه نسبت به نهادهای سیاسی کشور میگردد. به بیان دیگر مبنای تبلیغات سیاسی موجود، اعتماد سیاسی نیست زیرا تولیدکنندگان تبلیغات سیاسی، مسئله آگاهی جامعه از مسائل روز را مورد توجه قرار ندادهاند و به کلی گویی پرداختهاند. حتی در برخی موارد به طور کاملاً واضح و آشکار، حرمت و شخصیت مخاطبان خود را بسیار پایینتر از واقعیت جامعه، مورد توجه قرار دادهاند. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که، تبلیغات سیاسی غلط میتواند در بلندمدت باعث کاهش اعتماد سیاسی جامعه شود و هرچه میزان اعتماد سیاسی جامعه کمتر باشد، تبلیغات سیاسی غلط نیز نسبت به قبل بیشتر خواهد شد.
ارتباط نظام سیاسی و تبلیغات سیاسی
در هر نظام سیاسی، تبلیغات جایگاه ویژهای دارد و به آن اهمیت داده میشود ولی روش آن در هر نظامی، متفاوت است. به عنوان مثال یک نظام، بنای تبلیغات خود را بر تبلیغات مستقیم میگذارد و دیگری بر غیر مستقیم. روشهای تبلیغات نیز با توجه به نوع نظام میتواند تعیین شود. در نظامهایی که مشارکت جویانهتر باشد، نقش نهادهای کارشناسانه در نهادهای تصمیمگیری بیشتر است. به عنوان مثال، یکی از دستاوردهای دولت فعلی نسبت به دولتهای قبل، ایجاد نهادهای کارشناسانۀ تصمیم ساز بوده است. در این نهادها، مسائل کلان کشور در ابعاد مختلف، توسط افراد کارشناسی شده و با بحث و بررسی بسیار، به نتیجهای ختم شده است. هرچند این نهادها با بهترین عملکرد خود فاصلۀ قابل توجه دارند ولی قطعاً قدم برداشتن در این مسیر برای آینده کشور بسیار مفید خواهد بود. لذا روش تبلیغات این نظام نیز کاملاً مستقیم و از طریق وسایل ارتباطی مختلف است تا جایی که افراد میتوانند به طور مستقیم با نهادها و حتی افراد تصمیمساز کشور ارتباط مستقیم داشته باشند. اما در نظامهای اقتدارگرا نقش سران کشور بیشتر است تا نهادهای اجتماعی و شیوه تبلیغات را نیز سران کشور تعیین میکنند. آن چیزی که به طور واضح میتوان بیان کرد این است که هرچه ساخت نظام کشور، مشارکت جویانهتر باشد، نظرات کارشناسانه هم بیشتر خواهد بود و تبلیغات سیاسی مؤثرتر خواهد بود. از طرفی رابطه نزدیکی بین سیاسی بودن جامعه و تبلیغات سیاسی وجود دارد. یعنی به هر میزانی که یک جامعه، مشارکت جویانهتر باشد، مفهوم تبلیغات سیاسی پویاتر و جدیتر میشود و کاربرد بیشتری دارد. تبلیغات سیاسی در دو نوع جامعه مورد نیاز است. یکی در جامعه کاملاً منفعل که تبلیغات سیاسی یک تبلیغات یک سویه است. یکی هم در جامعهای که کاملاً فعال و مشارکتجو باشد. در جامعهای که مشارکت وجود داشته باشد، تنوع وجود دارد، رقابت وجود دارد و الزاماً همگرایی در همه زمینهها مورد نظر نیست. بلکه هم فکری و توافقهای کلی در مبانی اساسی، مورد نظر است. به همین دلیل زمانی که عرضه زیادتر میشود، خود به خود مفهوم تبلیغات سیاسی هم جدیتر میشود. در چنین نظامی همانطور که پیشتر هم اشاره شده بود، وظیفه تبلیغات سیاسی، اطلاع رسانی و برقراری ارتباط دوسویه بین مخاطب و نهادهای موجود در کشور است تا اعتماد سیاسی جامعه هر روز نسبت به دیروز بیشتر شود. اما به هر حال ممکن است در یک جامعۀ فعال سیاسی نیز، افراد و گروههای مخالف در چهارچوب تبلیغات سیاسی دست به تبلیغات غلط بزنند و نادرستیها و کج فهمیهای زیادی را ترویج کنند. هرچند آن هم یک کار سیاسی است ولی نکته قابل تأمل در این زمینه این است که هرچه میزان اعتماد سیاسی جامعه بالاتر و قویتر باشد، میتواند خنثیکننده هر نوع تبلیغات نادرست و غلط باشد.
نتیجهگیری: به بیان واضح تر میتوانیم بگوییم، تبلیغات و اعتماد سیاسی دو متغیری هستند که میتوانند در عین حال که بر یکدیگر تأثیر میگذارند، از یکدیگر تأثیرپذیر نیز باشند. پس در انتخابات پیش رو باید به دنبال بالا بردن اعتماد سیاسی جامعه بود تا بتوان در بلند مدت از افزایش تبلیغات سیاسی غلط و در نهایت از افزایش هزینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه جلوگیری کرد. یکی از راههای بالا بردن اعتماد سیاسی جامعه در شرایط کنونی، انتخاب بهترین افراد برای نمایندگی مردم در خانه ملت است که باید با همکاری و جهتدهی نخبگان جامعه در این راستا، این امر مهم انجام شود.

دیدگاه شما