صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مشارکت سياسي با توجه به فاکتور سرمايه اجتماعي

-

مشارکت سياسي   با توجه به فاکتور سرمايه اجتماعي

سرمايۀ اجتماعي به مثابه سازه يا مفهومي پيچيده و چند وجهي است و به مفهومي دلالت دارد که منبع اصلي زايش آن اجتماع، يعني حوزۀ تعاملات اجتماعي است. در هر جامعه، خرده نظام اجتماع در ارتباط متقابل با خرده نظامهاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي، اصليترين منبع و قلمرو روابط و تعاملات اجتماعي توأم با احساس و عواطفي است که مولد تعهدات متقابل براي برقراري پيوندها و وصل کردن کنشگران به يکديگر و ايجاد اعتماد، همبستگي، انسجام و محيط گرم است. همچنین این عامل میتواند بستري براي مشارکت در فعاليتهاي مختلف جامعه از جمله فعاليتهاي سياسي نیز فراهم کند. رفتار انتخاباتي، يکي از وجوه مشارکت سياسي است که امروزه از فاکتورهاي تشخيص دموکراتيک بودن جامعه قلمداد ميشود. مشارکت سياسي در دنياي امروز که مردمسالاري گفتمان غالب آن است و صورتهاي مختلف مشارکت تعريف کنندۀ جوهرۀ مردم سالاري هستند، حائز اهميت است. امروزه مشارکت سياسي به منزلۀ مهمترين شاخص توسعۀ سياسي ملتها، به امري گريزناپذير تبديل شده است. اين امر در کشورهاي جهان سوم مانند افغانستان که گذار از سنت به مدرنيته را تجربه ميکنند به شکلي حساستر خود را نشان ميدهد. در نتيجه تمام افرادي که ميخواهند در ساختار سياسي کشور قرار داشته باشند، ناچارند براي کسب مشروعيت به مشارکت سياسي تن در دهند.
رأي دهي و مشارکت سياسي
رأيدهي و مشارکت در انتخابات، آشکارترين نوع مشارکت سياسي براي اغلب شهروندان در جوامع مردم سالار است. رأي دادن مؤثرترين و عمليترين وسيله براي شهروندان است تا افکار و عقايد خود را در اداره امور عمومي اجتماعي فعال کنند. رأيگيري در واقع يک نوع سازوکار اجتماعي براي گردآوري و تشخيص گزينهها و ارجحيتهاي اجتماعي است. تمام نظامهاي سياسي که خواستگاه آنها مردم سالاري است، دغدغه مشارکت شهروندان در فرآيندهاي سياسي را به عنوان بازيگران اصلي، مؤثر ميدانند. در نتيجه در افغانستان نيز بعد از حضور نيروهاي خارجي، نظام مردم سالاري بنا شده است که براي تکامل و پيشرفت در ابتداي راه قرار دارد و تنها راه بقا آن، تداوم اين مسير با انجام اصلاحات نهادي و ساختاري است. بدون شک اين امر مهم بايد با مراجعه به آراي مردم انجام شود که در ابتداي اين هفته قدم بزرگي در اين مسير برداشته شد چون مردم زيادي که قبلاً براي رأيدهي ثبت نام کرده بودند، پاي صندوقهاي رأي حاضر شدند.
مشارکت سياسي در انتخابات گذشته کشور
از زمان شکلگيري محيط اجتماعي و پيدايش و تشکيل حکومتها، حاکمان و برنامهريزان جامعه براي حفظ ثبات و نظام سياسي در صدد همسو و هماهنگ کردن افراد جامعه با اهداف و آرمانهاي خويش بودهاند و از هر وسيلۀ ممکن براي اين کار بهره ميجستند. با مرور زمان حکومتها به اين نتيجه رسيدند که بايد جامعه را با هزينۀ کمتر اداره کرد. درنتيجه مؤثرترين راه را براي رسيدن به توسعۀ واقعي و با دوام، جلب مشارکت مردم در فرآيند تصميمگيري دانستند که امروزه افغانستان نيز از اين امر مستثني نيست. ميزان زياد مشارکت سياسي مردم در زمينۀ تصميمات و خط مشيهاي سياسي بر فرهنگ توسعه يافته و توسعۀ يافتگي سياسي آن جامعه دلالت دارد که در انتخابات پارلمانی انجام شده این هفته، اين امر نشان داده شد. زيرا در افغانستان با وجود فعال بودن نيروهاي خود فروخته يا نفوذي کشورهاي همسايه براي کاهش مشارکت مردم در انتخابات و همچنين وجود تهديدات بالاي امنيتي، مشارکت مردم در سطح بالايي وجود داشت. همۀ مردم در اين انتخابات به دنبال استعمال رأي خود به منظور ايجاد تغيير در جامعه بودند. هرچند کميسيون مستقل انتخابات در استقبال از چنين مشارکتي بسیار ضعیف عمل کرد و این امر یکی از نکات منفي انتخابات گذشته بود ولي نميتوان به سادگي از سطح بالاي مشارکت مردم و حماسهاي که خلق کردند عبور کرد. زیرا با وجود تأخیرهای فراوانی که در روز اول و حتی دوم شاهد بودیم، مردم صحنه را خالی نکردند. در عرصۀ انتخاباتي که در دو روز گذشته همه ما شاهد بوديم، مشارکت مردم در ولايات مختلف با توجه به تهديدات مختلف امنيتي بيش از آن چيزي بوده است که تصور ميرفت. اين امر ميتواند ناشي از دو فاکتور باشد: يک- ناشي از سرمايۀ اجتماعي انباشت شده در کشور است که عدم مديريت صحيح آن ميتواند باعث کاهش شديد اين سرمايه و هدر رفتن آن شود به طوري که هزينههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي جامعه را در آينده بالاتر خواهد برد. دو- ناشي از ترس و هراس مردم از بازگشت کشور به دوران سياه و خانهمان سوز جنگهاي داخلي و يا دوران سياه طالبان است. هر دو عامل ميتوانند به عنوان عوامل مهم براي اين مشارکت حداکثري در نظر گرفته شوند. ولي قطعاً فاکتور اول ميتواند از جايگاه بالاتري برخوردار باشد چون در دوران پسا طالبان و حضور نيروهاي  بين المللي در افغانستان، کم کم زمينۀ تحصيل مردم در مقاطع مختلف فراهم شد و بسياري از مردم کشور داراي سواد نسبي گرديدند و با مفاهيم علمي روز آشناتر شدند. قطعاً سطح سواد يک جامعه با سرمايه اجتماعي آن رابطه مستقيم دارد به طوري که هرچه سطح تحصيلات يک جامعه بالاتر رود ميتواند باعث افزايش سرمايه اجتماعي آن جامعه نيز گردد. سرمايۀ اجتماعي ابزاري براي رسيدن به توسعۀ سياسي است. زيرا اين سرمايه، ميتواند در کنار تعديل روابط، به انسجام و همبستگي و حس اطمينان در جامعه کمک کند و موجب مشارکت سياسي نيروهاي انساني و حفظ روابط متقابل آنها با نخبگان سياسي جامعه شود. در بسياري از کشورها حضور اکثريت در عرصههاي سياسي به خصوص انتخاباتهاي رياست جمهوري و پارلماني، يکي از مصاديق بارز موفقيت در توسعۀ سياسي آن کشور است. درنتيجه ميتوانيم با جرأت به اين امر اشاره کنيم که مردم کشور از لحاظ توسعۀ سياسي در وضعيت مناسبتري نسبت به قبل قرار دارند.
نقش شبکههاي اجتماعي در مشارکت سياسي
يکي از عوامل مهمی که ميتواند باعث تقويت سرمايۀ اجتماعي جامعه شده و در نهايت باعث ازدياد مشارکت سياسي افراد يک جامعه شود، شبکههاي اجتماعي است. امروزه در افغانستان نيز شبکههاي اجتماعي به خصوص فيس بوک نقش زيادي را در اطلاعرساني ايفا ميکند به طوري که بسياري از نخبگان سياسي و نهادهاي مهم کشور براي ارتباط با مخاطبان خود در کنار ساير ابزارهاي ارتباطي، از اين شبکۀ اجتماعي به طور گستردهتري استفاده ميکنند. در انتخاباتي که در اين هفته برگزار شد نيز، يکي از مهمترين وسايل تبادل اطلاعات، ايدهها، نظرات و حتي گزارش تخلفات انتخاباتي بين مردم و حتي برخي نخبگان سياسي، فيس بوک بود. پس به طور کلي ميتوان به اين نتيجه رسيد: زماني که افراد در چهارچوب شبکههاي اجتماعي قرار ميگيرند، انگيزۀ آنان براي مشارکت انتخاباتي افزايش مييابد. حتي بسياري از کانديدان نيز از شبکههاي اجتماعي براي بسيج مردم و حضور آنان استفاده کردهاند. به نظر ميرسد، سازوکار اثر اين مؤلفه مربوط به تجمع آگاهيهاي سياسي در تعاملات ساختارگونۀ اجتماعي است. انتقال انبوهي از اطلاعات و پيامهاي سياسي در گفتوگوها و مباحث جاري ميان افراد عضو گروهها و شبکههاي اجتماعي، ميتواند مشارکت آنان را در فرآيند سياسي جذب کند و ضمن آنکه ترجيحات سياسي شهروندان را تحت تأثير قرار ميدهد، به ارزيابي افراد در تحليل مسائل سياسي نيز کمک ميکند.
نتیجهگیری: پس به طور کلي ميتوان به اين نتيجه رسيد که در انتخابات گذشته با وجود تمام مشکلات موجود کشور و تهديدات امنيتي و حتي کمکاري و ضعف کميسيون مستقل انتخابات در روز انتخابات، سرمايۀ اجتماعي انباشت شده در جامعه توسط مردم به خوبی به نمايش گذاشته شد که قطعاً باعث اميدواري کشور است و بايد به عنوان نکتهاي مهم در تصميمگيريهاي بعدي نخبگان سياسي قرار گيرد. از طرفي بايد با توجه به عواملي مهمي که ميتواند اين سرمايه عظيم را تقويت کند توجه کرد که يکي از آنها وجود شبکههاي اجتماعي است. اينگونه شبکهها ميتوانند مانند شمشير دولبه عمل کنند و قطعاً استفاده مؤثر از آن توسط مردم و حتي نخبگان سياسي ميتواند باعث تقويت و گسترش سرمايۀ اجتماعي گردد. در انتخاباتي که در اين هفته شاهد بوديم، مديريت ضعيف و ناهماهنگي کميسيون مستقل انتخابات نيز نتوانست ذرهاي از اين سرمايه را کاهش دهد. به زبان سادهتر ميتوان اين را بيان کرد که جامعۀ فعلي افغانستان به هيچوجه نميخواهد به عقب برگردد و با وجود تمام سختيها و تهديدات، از لحاظ سیاسی رو به جلو در حال حرکت است. آنچه نياز به تغيير دارد، ساختارها و نهادهاي موجود سياسي کشور است. اين امر مهم نيز ميتواند با مراجعه به مردم حل گردد. يعني در شرايط فعلي، دولت و تمام نخبگان سياسي ميتوانند با مراجعه به مردم و در ميان گذاشتن مشکلات خود با آنها، مسير را براي پيشرفت هموار کنند و از خود مردم در اين راه طولاني و سخت کمک گيرند. چرا که مشارکت سياسي مردم در انتخابات گذشته نشان داد که سرمايۀ اجتماعي عظيمي در دل جامعه انباشت شده است و ميتوان از آن براي عبور از بحرانهاي پيشرو استفاده کرد.

دیدگاه شما